زیان سنگین در زمانهای سخت

جهان صنعت – «زیان سنگین در زمانهای سخت»؛ این جمله کوتاه و هشداردهنده که از زبان ویلیام برنشتاین، مشاور سرمایهگذاری و نویسنده مطرح بیان شده است، شاید خلاصهترین توصیف از بزرگترین دغدغه هر سرمایهگذار در دوران رکود باشد: اینکه همزمان با از دست دادن شغل و پشت سر گذاشتن تنگنای اقتصادی، ناگزیر به برداشت از پرتفو شود، در حالی که آن پرتفو خود نیز دچار افت ارزش شده است. این وضعیت دوپاره، زنگ خطری است برای همه سرمایهگذاران؛ چه افراد حرفهای و چه تازهواردان. همین ریسک بزرگ، دلیل اصلی توصیه پیوسته کارشناسان به تنوعبخشی است؛ تنوعی که نهتنها در میان کلاسهای دارایی مختلف بلکه در جغرافیای سرمایهگذاری، در نوع اوراق بهادار و حتی در ارز پایه سرمایهگذاری نیز باید رعایت شود. در گزارش جدید شرکت «مورنینگاستار» با عنوان چشمانداز تنوعبخشی ۲۰۲۵، عملکرد کلاسهای مختلف دارایی در دوران رکود اقتصادی بررسی شده تا مشخص شود در روزهایی که بازار سهام میلرزد و اقتصاد وارد فاز انقباضی میشود، کدام داراییها بهترین نقش دفاعی را بازی میکنند.
هشدار رکود
طی سالهای ۲۰۲۳ و ابتدای ۲۰۲۴، بازارهای جهانی در حال رصد دقیق اقدامات فدرالرزرو ایالات متحده بودند. برخی تحلیلگران نگران بودند که در جریان مهار تورم، نرخ بهره بیش از اندازه بالا برود و باعث خفگی اقتصاد شود. هشدار اصلی زمانی شکل گرفت که منحنی بازده اوراق خزانه معکوس شد؛ به بیان دیگر، بازدهی اوراق بلندمدت از بازدهی اوراق کوتاهمدت کمتر شد. این اتفاق در بسیاری از تحلیلها، پیشدرآمدی بر رکود تلقی میشود.
با این حال، در نیمه دوم سال ۲۰۲۴، نگرانیها درباره رکود تا حد زیادی کاهش یافت. رشد تولید ناخالص داخلی همچنان مثبت و نرخ اشتغال بالا باقی ماند. منحنی بازده نیز دوباره به وضعیت طبیعی بازگشت؛ یعنی اوراق بلندمدت بار دیگر بازده بیشتری نسبت به اوراق کوتاهمدت داشتند. با این حال، در ابتدای سال ۲۰۲۵، تنشهای جدیدی از سمت سیاستهای تجاری دونالد ترامپ، رییسجمهور وقت آمریکا، پدیدار شد. اعمال تعرفههای جدید بر واردات، نهتنها ترمز تجارت جهانی را کشید، بلکه دوباره شبح «تورم رکودی» را بر فراز اقتصاد آمریکا و جهان به پرواز درآورد؛ وضعیتی که در آن رشد اقتصادی کند اما تورم همچنان بالاست.
چرخه اقتصاد و ضرورت پایداری پرتفوی
اقتصاد بهطور طبیعی در چرخههایی از رشد و رکود حرکت میکند؛ مسیری تکرار شونده اما غیرقابل پیشبینی که تمامی بازارها و سرمایهگذاران را درگیر خود میکند. از اینرو، اتکای صرف به استراتژیهایی که تنها در دوران رونق اقتصادی سودآورند، میتوانند به یک ریسک جدی بدل شوند. چنین رویکردی ممکن است در کوتاهمدت بازدهی مناسبی ارائه دهد اما در دورههای رکود، بهشدت آسیبپذیر خواهد بود. به همین دلیل، کارشناسان سرمایهگذاری همواره بر لزوم تنوعبخشی در پرتفوی تاکید میکنند. تنوعی که نهفقط در ترکیب داراییها، بلکه در ویژگیهای رفتاری هرکدام از این داراییها در برابر چرخههای اقتصادی باید لحاظ شود.
گزارش تازه شرکت تحلیلی «مورنینگاستار» بهطور دقیق به همین موضوع پرداخته است. این گزارش که با هدف ارزیابی کارایی تنوعبخشی در مقابله با رکود اقتصادی تدوین شده، هشت دوره مهم رکود در تاریخ معاصر ایالات متحده را زیر ذرهبین برده است. از رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ گرفته تا بحران مالی جهانی ۲۰۰۹-۲۰۰۷ و رکود ناگهانی ناشی از همهگیری کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰، تمامی این دورهها مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این تحلیل، تمرکز اصلی بر سه شاخص کلیدی بوده است: بازدهی داراییها، میزان نوسانپذیری (که از طریق انحراف معیار محاسبه میشود) و ضریب همبستگی میان داراییها. هدف از این ارزیابی، شناسایی داراییهایی است که در دوران رکود نهتنها افت زیادی تجربه نمیکنند، بلکه حتی میتوانند عملکردی مثبت داشته باشند. برای مثال، در این مطالعه مشخص شده که سهام شرکتهای بزرگ آمریکایی در اغلب رکودها دچار افت شدهاند، در حالی که اوراق قرضه دولتی آمریکا تقریبا در تمامی این دورهها، بازدهی مثبت ثبت کردهاند. این یافته، بر نقش حیاتی اوراق خزانه در ساختار یک پرتفوی مقاوم تاکید دارد.
از سوی دیگر، تحلیل همبستگیها نیز نتایج جالبی ارائه میدهد. در برخی رکودها، ضریب همبستگی میان سهام و اوراق قرضه بهویژه در بحرانهای مالی منفی بوده است. این یعنی اوراق قرضه دقیقا برخلاف بازار سهام حرکت کردهاند و توانستهاند نقش ضربهگیر را ایفا کنند اما در برخی دیگر از رکودها، این همبستگی مثبت بوده است که نشان میدهد نمیتوان به دادههای تاریخی بهعنوان تنها معیار تصمیمگیری تکیه کرد. شرایط اقتصادی، ساختار سیاستگذاری و حتی تحولات ژئوپلیتیکی میتوانند الگوهای رفتاری داراییها را تغییر دهند.
در نهایت، نتیجه روشن است: ساختن یک پرتفوی مقاوم در برابر رکود، نیازمند شناخت عمیق از عملکرد تاریخی داراییها، رفتار آنها در موقعیتهای بحرانی و تنظیم ترکیب داراییها بهگونهای است که هم در دوران رونق سودآور باشد و هم در دوران رکود، حفظ سرمایه را تضمین کند.
رکود و سقوط سهام
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که سهام شرکتهای بزرگ آمریکایی در پنج دوره از هشت رکود اقتصادی بررسی شده توسط مورنینگاستار، با زیان مواجه شدهاند. قابلتوجهترین و شدیدترین افت مربوط به بحران مالی جهانی در بازه زمانی ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ است؛ دورانی که شاخص بازدهی سالانه سهام به منفی ۲۴درصد سقوط کرد. این افت سنگین چندان دور از انتظار نیست چراکه رکود اقتصادی بهطور طبیعی با کاهش رشد تولید ناخالص داخلی همراه است. در چنین شرایطی، درآمد خانوارها کاهش مییابد، مصرف کالاها و خدمات غیراساسی افت میکند و در نتیجه، سودآوری بسیاری از شرکتها بهخصوص در حوزههای مصرفی، بهشدت کاهش مییابد. این کاهش سود، بر قیمت سهام تاثیر مستقیمی میگذارد. وقتی شرکتها با افت درآمد و کاهش جریان نقدی مواجه میشوند، ارزش بازار آنها افت میکند و سرمایهگذاران نیز با ریسک بیشتر و بازدهی کمتر روبهرو میشوند. در چنین شرایطی، بازار سهام به یکی از نخستین قربانیان رکود اقتصادی تبدیل میشود و برای سرمایهگذارانی که پرتفوی خود را تنها برپایه سهام بنا کردهاند، زیانهای قابلتوجهی به بار میآورد.
اوراق خزانه؛ پناهگاه امن روزهای طوفانی
در نقطه مقابل، اوراق قرضه دولتی ایالات متحده در تمام هشت دوره رکودی، بازدهی مثبت داشتهاند. دو عامل اصلی را میتوان دلیل این رفتار محافظهکارانه دانست. اول آنکه؛ فدرالرزرو در دوران رکود معمولا نرخ بهره را کاهش میدهد که این موضوع باعث افزایش قیمت اوراق میشود. دوم آنکه؛ سرمایهگذاران در زمان افزایش ریسک، معمولا به سمت داراییهای امنتر حرکت میکنند. اوراق خزانه با اعتبار بالا، نقدشوندگی قوی و ریسک نکول بسیار پایین، گزینهای بسیار امن برای سرمایهگذاران محافظهکار در چنین زمانهایی هستند.
پرتفوهای ترکیبی؛ تعادل سود و ریسک
تحلیل مورنینگاستار نشان میدهد که پرتفوهای ترکیبی- بهخصوص سبد معروف ۶۰/۴۰ (۶۰درصد سهام و ۴۰درصد اوراق قرضه)- در زمان رکود، بازدهی نسبتا قابل قبولی دارند. اگرچه این پرتفو به اندازه اوراق دولتی رشد نمیکند، اما افت آن نیز از پرتفوهای تماما سهامی کمتر است. به بیان دیگر، این ترکیب نوعی مصالحه میان رشد بالقوه سهام و ثبات اوراق قرضه ایجاد میکند.