زورگویی عریان فقط به مردم
محمدصادق جنان صفت
دولت چهاردهم دیگر تاب نیاورد دلار ارزان بماند و بدون هیچ رودربایستی قیمت هر دلار رسمی را به ۱۱۲هزار تومان رساند. به این ترتیب قیمت هزاران کالای وارداتی از جمله و مهمترین آنها نهادههای دامی و نیز کالاهای اساسی مثل روغن، چای، شکر، برنج و گوشت قرمز در زمستان با دلار تازه قیمتگذاری شده به مصرفکنندگان عرضه خواهد شد. باتوجه به آخرین قیمتهای تالار اول مرکز مبادله که واردات با آن انجام میشد قیمت کالاهای مورد نیاز شهروندان باشنده در ایران ۶۰درصد افزایش را تجربه خواهد کرد اما میدانیم در شرایط بازار ایران کالاها قیمتشان را با دلار بازار آزاد هماهنگ میکنند که دیروز ۱۳۲هزارتومان بود. یک محاسبه ساده نشان میدهد افزایش قیمت ۱۰۰درصدی کالاهای وارداتی در زمستان و نیز در ۱۴۰۵ تا همین جا قطعی است. دولت استدلالش این است که به این ترتیب منابع قابلتوجهی از منابع یارانهای که به جیب بخش توزیع غیردولتی میرفت حالا در جیب دولت میماند و قرار است با این منابع آزاد شده به گروههای کمدرآمد ایرانی علاوه بر یارانه، کالا برگ هم داده شود.
از سوی دیگر اما بنا بر گزارشهای رسیده از سوی اعضای مجلس فعلی گویا در بودجه ۱۴۰۵ قرار است حقوق کارمندان تنها ۲۰درصد افزایش یابد. اگر کوشش مجلس به جایی نرسد و دولت بتواند برنامه خود را اجرا کرده و درباره مزد کارگران و مستمری بازنشستگان نیز به همان روش عمل کند باید گفت این یک زورگویی عریان به زیان مردم است. شهروندان ایرانی در وضعیتی قرار دارند که زورشان به نظام سیاسی نمیرسد و تنها راه چارهای که دارند کاستن از هزینههای زندگی و فرو رفتن در اندوه و رنج است. توزیع قدرت سیاسی در ایران در مناسبات شهروندان و نظام سیاسی به گونهای است که سهم مردم کمترین است. در غیاب حزبها و سازمانهایی که بتوانند از سوی شهروندان با دولت درباره این زورگویی عریان کاری کنند وضعیت را بدتر کرده است. نتیجه این روندها و تصمیمگیریها چه خواهد بود؟ بدیهی است گفتوگو با شهروندانی که چیزی برای خوردن و پوشیدن ندارند و چشماندازی با روزنههای باز در آینده ندارند سخت خواهد شد و مناسبات بر بیاعتمادی کامل برپا خواهد شد. آیا میتوان گفت اقتصاد در جمهوری اسلامی با توجه به وعدههای پیشین و با توجه به تامین استانداردهای زندگی حداقلی به بن بست رسیده است؟
شهروندان از دولت و دیگر نهادهای حکومتی انتظار دارند با توجه به ثروت و منابع طبیعی و نیز مزیتهای جغرافیایی آنها را به سطح رفاه مادی مناسب برسانند نه اینکه با در پیش گرفتن راهبردهای تخاصم راههای موجود را هم ببندند. باید راههای بسته شده روی کشور که انعطاف میخواهد باز شوند تا مردم خودشان با کوشش و تلاش بیشتر کسبوکار و زندگیشان را سامان دهند. میتوان و باید از این بیراهه بیرون شده و زندگی ایرانیان را بر پایه یک زندگی عادی بنا نهیم.

