ابعاد گوناگون اجرای راهگذر ترانزیتی قفقاز جنوبی بررسی شد:

زنگزور؛ جبهه جدید جنگ ژئوپلیتیکی

گروه مسکن
کدخبر: 546811
راهگذر ترانزیتی زنگزور که جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل می‌کند، به‌عنوان نقطه‌ای کلیدی در رقابت‌های ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز، تهدیدی جدی برای منافع امنیتی و تجاری ایران محسوب شده و از سوی ناتو و ترکیه به‌عنوان ابزار تقویت نفوذ در برابر ایران، روسیه و چین مورد حمایت قرار می‌گیرد.
زنگزور؛ جبهه جدید جنگ ژئوپلیتیکی

جهان صنعت– راهگذر ترانزیتی زنگزور، مسیری استراتژیک و به‌ شدت مناقشه‌برانگیز در قفقاز جنوبی، امروز به یکی از حساس‌ترین نقاط رقابت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بدل شده است. این کریدور که به‌ عنوان یک پروژه حمل‌ونقل و ترانزیت بین‌المللی معرفی می‌شود، در عمل فراتر از یک مسیر ساده ارتباطی بوده و به عرصه‌ای برای تقابل قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل شده است. اهمیت زنگزور تنها به بعد اقتصادی و ترانزیتی آن محدود نمی‌شود، بلکه این پروژه مستقیما به معادلات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک قفقاز جنوبی و حتی اوراسیا گره خورده است.

از منظر جغرافیایی، کریدور زنگزور قرار است جمهوری آذربایجان را به منطقه خودمختار نخجوان، که از خاک اصلی آذربایجان جدا افتاده است، متصل کند. این اتصال از طریق استان سیونیک ارمنستان برقرار می‌شود؛ استانی که به‌دلیل موقعیت جغرافیایی خود نقش راهبردی در پیوند قفقاز جنوبی به ایران و همچنین مسیرهای تجاری به اروپا دارد. این پروژه از زمان جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ به موضوعی محوری در تحولات ژئوپلیتیکی منطقه تبدیل شد و به ‌سرعت در کانون رقابت‌های قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی جای گرفت.

زنگزور به مثابه «دالان تورانی ناتو» و اهداف فرامنطقه‌ای غرب

کارشناسان ژئوپلیتیک از کریدور زنگزور با عنوان «دالان تورانی ناتو» یاد می‌کنند؛ عبارتی که به ‌خوبی نشان می‌دهد این پروژه تنها در خدمت منافع جمهوری آذربایجان یا ترکیه نیست، بلکه ابعاد فرامنطقه‌ای داشته و با هدایت مستقیم قدرت‌های غربی، به‌ویژه ناتو، طراحی شده است. اهداف پشت پرده این پروژه را می‌توان در سه سطح تحلیل کرد؛ سطح منطقه‌ای، سطح بین‌المللی و سطح ژئواستراتژیک کلان.

در سطح منطقه‌ای، ایجاد پیوند مستقیم میان ترکیه و جمهوری آذربایجان و تقویت نفوذ ژئوپلیتیکی ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز مورد نظر است. در سطح بین‌المللی، گسترش نفوذ ناتو و ایالات متحده در قفقاز جنوبی و مهار قدرت ایران، روسیه و چین مورد توجه قرار دارد. در سطح ژئواستراتژیک کلان نیز بازطراحی نقشه ژئوپلیتیکی منطقه با هدف تغییر موازنه قدرت به نفع غرب مورد تحلیل قرار می‌گیرد.

ترکیه به‌ عنوان عضو ناتو و شریک نزدیک جمهوری آذربایجان، این پروژه را فرصتی بی‌بدیل برای تحقق رویکرد پان‌ترکیستی و ایده اتصال مستقیم به آسیای مرکزی از طریق قفقاز جنوبی می‌بیند. این مسیر عملا نفوذ ژئوپلیتیکی و اقتصادی آنکارا را در منطقه تقویت کرده و موقعیت ایران را به‌ عنوان یکی از مسیرهای اصلی ترانزیت کالا و انرژی در قفقاز جنوبی تضعیف می‌کند.

تهدید منافع ایران؛ قطع دسترسی به ارمنستان و محاصره ژئوپلیتیکی

از نگاه ایران، کریدور زنگزور نه‌تنها یک پروژه اقتصادی بلکه تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی و منافع ژئوپلیتیکی کشور است. مهم‌ترین نگرانی ایران به پیامدهای این پروژه برای ارتباط زمینی‌اش با ارمنستان بازمی‌گردد. این کریدور با عبور از استان سیونیک ارمنستان، مرز ۴۴کیلومتری ایران با ارمنستان را عملا قطع کرده و ایران را از دسترسی مستقیم به قفقاز و اروپا محروم می‌کند. چنین وضعیتی به معنای وابسته شدن مسیرهای ترانزیتی ایران به حسن نیت آذربایجان و ترکیه خواهد بود؛ دو کشوری که روابطی پرتنش با تهران دارند. علاوه بر این، تقویت حضور ناتو و غرب در مرزهای شمالی ایران و احتمال تبدیل این مسیر به پایگاهی برای فعالیت‌های جاسوسی و نظامی علیه تهران، نگرانی‌های امنیتی ایران را به ‌شدت افزایش داده است. نکته مهم‌تر آنکه شائبه‌هایی درخصوص استفاده رژیم صهیونیستی از خاک آذربایجان برای عملیات نظامی علیه ایران، به‌ویژه در جریان تجاوز نظامی ۱۲روزه وجود دارد و برخی گمانه‌زنی‌ها از همسویی استراتژیک باکو با تل‌آویو حکایت دارد. این همسویی خطر تبدیل کریدور زنگزور به سکوی پرتاب عملیات اطلاعاتی و نظامی علیه ایران را افزایش می‌دهد.

حمایت غرب و بازیگران منطقه‌ای؛ ابعاد پنهان و آشکار پروژه

این پروژه از حمایت مستقیم ترکیه و جمهوری آذربایجان و همچنین برخی قدرت‌های غربی مانند ایالات متحده و انگلیس برخوردار است. حتی گزارش‌هایی وجود دارد که واشنگتن پیشنهاد اجاره ۱۰۰‌ساله این کریدور توسط یک شرکت آمریکایی (با سهامدارانی از رژیم صهیونیستی، ترکیه و آذربایجان) را مطرح کرده است؛ پیشنهادی که اگر عملی شود، حضور بلندمدت غرب و ناتو در مرزهای شمالی ایران را تثبیت خواهد کرد.

در کنار این، رایزنی‌های اخیر میان مقامات آذربایجان، ترکیه و امارات متحده عربی نشان‌دهنده آن است که بازیگران جدیدی نیز به‌دنبال بهره‌برداری از این پروژه هستند. حضور امارات در این معادلات، با توجه به روابط راهبردی ابوظبی با واشنگتن و تل‌آویو، می‌تواند ابعاد امنیتی و اقتصادی پروژه را پیچیده‌تر کند.

مخالفت روسیه و چین؛ رقابت ژئوپلیتیکی قدرت‌های بزرگ

با وجود حمایت غرب، این پروژه با مخالفت جدی روسیه و چین مواجه شده است. روسیه که در ابتدا امیدوار بود با نظارت بر کریدور زنگزور نفوذ خود را در قفقاز حفظ کند، با روشن شدن ابعاد پنهان حضور ناتو و غرب در این پروژه، به تدریج به مخالفت با آن تمایل پیدا کرد. مسکو نگران است که اجرای این پروژه نفوذ سنتی‌اش بر قفقاز جنوبی را تضعیف کرده و جایگاهش در مسیرهای ترانزیتی به اروپا و آسیای مرکزی را متزلزل کند.

چین نیز به‌دلیل نگرانی از تاثیر منفی کریدور زنگزور بر پروژه‌های عظیم «کمربند و جاده» و کاهش نفوذ اقتصادی و سیاسی‌اش در آسیای مرکزی، با این پروژه مخالفت می‌کند. پکن این طرح را اقدامی برای مهار بلندمدت نفوذ خود در منطقه ارزیابی می‌کند.

واکنش ایران؛ خطوط قرمز و راهبردهای مقابله‌ای

ایران بارها اعلام کرده که کریدور زنگزور را خط قرمزی برای منافع ملی خود می‌داند و هرگونه تغییر ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی را غیرقابل قبول می‌داند. با این حال، تحولات اخیر و اقدامات برخی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، چالش‌هایی را برای تهران ایجاد کرده است.

در پاسخ به این تهدیدات، ایران گزینه‌های مختلفی را در دستور کار قرار داده است. از یک‌سو، تهران پیشنهاد توسعه کریدور ارس را به‌ عنوان جایگزینی برای زنگزور مطرح کرده و تلاش می‌کند با همکاری روسیه و چین مانع از اجرای این پروژه شود و از سوی دیگر، ایران تاکید کرده که با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی، خطوط قرمز خود را به آذربایجان، ترکیه و بازیگران غربی یادآوری خواهد کرد.

سخن پایانی

کریدور زنگزور اگرچه در ظاهر یک پروژه ترانزیتی و اقتصادی است اما در عمل ابزاری ژئوپلیتیکی برای بازآرایی توازن قدرت در قفقاز جنوبی و حتی آسیای مرکزی محسوب می‌شود. این پروژه که با حمایت مستقیم ناتو و برخی قدرت‌های غربی پیش می‌رود، می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای برای امنیت ملی ایران و نفوذ منطقه‌ای روسیه و چین داشته باشد. آینده این پروژه به نحوه واکنش قدرت‌های مخالف آن، به‌ویژه ایران، روسیه و چین، و همچنین میزان پایداری ائتلاف ترکیه، آذربایجان و غرب بستگی دارد. این راهگذر ترانزیتی نه‌تنها یک پروژه زیرساختی، بلکه بخشی از یک سناریوی کلان ژئوپلیتیکی است که آینده قفقاز جنوبی و حتی تعاملات قدرت در اوراسیا را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این پروژه در واقع نماد برخورد سه رویکرد متضاد است: رویکرد توسعه‌گرایانه و نفوذطلبانه غرب و ناتو که هدف آن مهار قدرت‌های رقیب است، رویکرد پان‌ترکیستی و جاه‌طلبانه ترکیه و آذربایجان که به‌دنبال تثبیت هژمونی منطقه‌ای خود هستند و رویکرد تدافعی و بازدارنده ایران، روسیه و چین که می‌کوشند نظم ژئوپلیتیکی موجود را حفظ کنند.

از منظر تحلیلی، زنگزور یک ابزار فشاری چندوجهی است که می‌تواند ایران را تحت فشار قرار دهد: فشار ژئواستراتژیک از طریق قطع دسترسی زمینی به ارمنستان و وابسته کردن مسیرهای ترانزیتی ایران به کشورهای دیگر. در همین حال، تداوم روند کنونی می‌تواند به نوعی به «محاصره نرم ژئوپلیتیکی» علیه تهران منجر شود و جایگاه سنتی ایران به‌ عنوان حلقه اتصال قفقاز، آسیای مرکزی و خاورمیانه را به حاشیه براند. با این حال، اجرای کامل این پروژه با چالش‌های جدی مواجه است. مخالفت روسیه و چین، ناپایداری ائتلاف آذربایجان- ترکیه- غرب و همچنین احتمال استفاده ایران از ابزارهای بازدارندگی می‌تواند مانع از تحقق کامل اهداف طراحان این کریدور شود. ایران در صورت هماهنگی موثر با مسکو و پکن، استفاده فعالانه از ظرفیت‌های اقتصادی جایگزین مانند کریدور ارس و همچنین تقویت حضور نظامی و امنیتی خود در مرزهای شمالی، می‌تواند نه‌تنها تهدید زنگزور را مهار کند، بلکه از آن به‌ عنوان فرصتی برای افزایش وزن ژئوپلیتیکی خود در معادلات منطقه‌ای بهره گیرد.

به بیان دیگر، آینده کریدور زنگزور صرفا به تصمیمات آذربایجان و ترکیه وابسته نیست، بلکه به میزان مقاومت و ابتکار عمل بازیگران مخالف آن بستگی دارد. اگر ایران و متحدانش نتوانند به‌موقع واکنش هماهنگ و راهبردی نشان دهند، زنگزور به‌تدریج به حلقه‌ای کلیدی در طرح محاصره ژئوپلیتیکی غرب علیه سه قدرت بزرگ منطقه‌ای یعنی ایران، روسیه و چین تبدیل خواهد شد اما در صورت اتخاذ تدابیر پیش‌دستانه، این پروژه می‌تواند از یک تهدید بالفعل به یک چالش قابل مدیریت و حتی فرصتی برای تقویت همکاری‌های اوراسیایی بدل شود.

وب گردی