7 - 04 - 2020
زندگی بدون او چقدر سخت است
پیکر حسین محباهری صبح یک روز بارانی از مقابل تالار وحدت تهران بهسمت آرامگاه ابدیاش بدرقه شد.
مراسم تشییع پیکر حسین محباهری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون صبح پنجشنبه ۲۷دیماه با حضور هنرمندان و مدیرانی چون حمید شاه آبادی معاون صدای سازمان صداوسیما، منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما، فرشته طائرپور، محمدمهدی عسگرپور، مجید صالحی، قطبالدین صادقی، حبیب اسماعیلی، فرحناز منافیظاهر، اکبر زنجانپور، مهوش وقاری، بیوک میرزایی، شهرام کرمی مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی، شهرام گیلآبادی مدیرعامل خانه تئاتر، رضا کیانیان، فاطمه معتمدآریا، ایرج راد، اصغر همت، مریم کاظمی، مهتاب مقصودلو همسر حسین محباهری، آتیلا پسیانی، مسعود دلخواه، رضا ناجی، نگار جواهریان، شکرخدا گودرزی، آناهیتا همتی، علی دهکردی، فخرالدین صدیقشریف، پرویز پورحسینی و رضا بابک از مقابل تالار وحدت تهران برگزار شد.
حسین محباهری متولد ۲۹ مهرماه سال ۱۳۳۰ بعد از سالها مبارزه با بیماری سرطان بامداد چهارشنبه ۲۶ دیماه و در ۶۷ سالگی بر اثر سرطان در بیمارستان لاله از دنیا رفت.
اصغر همت که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در سخنانی درباره حسین محباهری گفت: او تا آخرین لحظات زندگیاش از امید به بودن و زندگی حرف میزد. او برای مرگ شمشیر را از رو بسته بود. قرار بود نقش نوح را در نمایش مریم کاظمی بازی کند و بسیار خوشحال بود که نقشی برای فیلم کیانوش عیاری به او پیشنهاد شده است.
شهرام کرمی مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی هم با حضور در جایگاه گفت: همه ما امروز در فقدان یک هنرمند و رفیقی پرامید و نشاط دور هم جمع شدهایم. ما خاطرات خوبی از این مرد داریم. بزرگترین نقشآفرینی او در زندگیاش، مبارزهای بود که با بیماریاش کرد.
او چیزی به نام مرگ را باور نداشت، به همین دلیل او برای ما همیشه زنده خواهد ماند. حسین محباهری به مرگ لبخند زد و شک نداریم که او در بهشت برین آرام گرفته است. امیدوارم زین پس قدر پیشکسوتان را بیشتر از همیشه بدانیم.
ایرج راد بازیگر و مدیرعامل پیشین خانه تئاتر هم با بیان اینکه «این عزیزی که اینجا در مقابل ماست و آرمیده، تمام وجودش عشق به زندگی است» بیان کرد: باور ندارم که او خوابیده است و هر لحظه منتظرم که بیدار شود و به ما نوید امید دهد. حسین محباهری عاشق کارش، صحنه، مردم و بازیگری بود. او در تمام لحظات با بیماری ستیز کرد و جنگید. او در ۴۰ و اندی سال فعالیت خودش برای کودکان و نوجوانان برنامههایی ساخت و در کارهای کمدی نقشآفرینی کرد و کارهای ماندگاری انجام داد. ۸۰ کار صحنهای داشت و در بیش از ۲۰۰ کار تلویزیونی اجرای نقش کرد و به همین دلیل در دل مردم همچنان جای دارد. او عشق به زندگی، استواری و لذت بردن از هر لحظه زندگی را از خود به یادگار گذاشت. علی دهکردی- رییس انجمن بازیگران خانه سینما- نیز با بیان اینکه «حضور در مراسم تشییع لبخند، مهربانی و شور به هنر کار بسیار سختی است» اظهار کرد: همه از عشق وصفناپذیر او به بودن حرف زدند. اگر این جادو در او وجود داشته، فقط به خاطر هنر بازیگری او بوده و دوست داشته در نقشهای مختلف بازی کند. علاقهمندی به زندگی در او به واسطه جادوی هنرش بوده.
در بین اعضای گروه سریال ۸۷ متر که آخرین کاری بود که او انجام داد، اکنون عزای عمومی است و میزان تاثر آنها وصفشدنی نیست.
او سپس پیامی را از طرف کیانوش عیاری – کارگردان – خواند: حسین محباهری در اینچند روز پایانی زندگیاش وقتی مقابل دوربین قرار میگرفت، آدم دیگری میشد و انگار نه انگار که اجل در انتظار اوست. چنان تن به نقش میسپرد که من شگفتزده مبهوت سرزندگیاش میشدم و نه توان بازیگریاش. فکر میکردم او تنها میخواهد از آخرین دقایق زندگیاش نهایت بهره را ببرد.
آتیلا پسیانی- بازیگر- هم که از دوستان قدیمی حسین محباهری بوده، با بغض در سخنانی کوتاه بیان کرد: نمیدانم چه باید بگویم اما وقتی دیروز نوید محمدزاده این خبر را به من داد، فهمیدم زندگی بدون او چقدر سخت است. درباره این قضیه که او چقدر خوب بود، خسیسی نمیکنم. وقتی آدم با کسی خیلی نزدیک است، اصلا نمیداند چه باید بگوید.
مریم کاظمی نیز با بیان اینکه «من احساس میکنم حسین زنده و در بین اینجمعیت است و ما را میبیند» گفت: مطمئنم همه از او خاطرات خوبی دارید و از شما میخواهم همیشه با بهترین خاطرات از او یاد کنید.
حسین جان! غم از دست دادن تو چیزی نیست که سر کوچه و بازار جار بزنیم، اینقدر عمیق است که در اعماق دلم جای گرفته و نمیتوانم آن را فراموش کنم. از حدود ۱۰ سال پیش که کار کردن را با هم شروع کردیم و دوستی بین ما به وجود آمد، ترس از دست دادن تو همراه من شد. خیلی میترسیدم و این ترس هر سال بیشتر میشد اما تو به من یاد دادی که ما باید با ترسهایمان مواجه شویم و در هفت سال گذشته یاد گرفتم چگونه با آنها برخورد کنم.
او ادامه داد: همه میگویند مریم هوای حسین را داشت ولی من میگویم او هوای من را داشت و چراغ راهم شد و نقشه راه را به من داد. من به عشق تو راهم را ادامه میدهم. حسین از همه میخواست تا شجاع باشند و بنابراین من نترسیدم که امروز رنگ قرمز بپوشم و شجاعانه آن را انتخاب کردم، چون تو این رنگ را دوست داشتی.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد