14 - 04 - 2025
زنان خانهدار در رتبه اول اقدام به خودکشی
مهدیه بهارمست- این روزها آمار اقدام به خودکشی، تفکر خودکشی و توزیع جغرافیایی آن، پیام مهمی به مسوولان میدهد؛ «وضعیت بحرانی است». زنان خانهدار، پزشکان، کارگران، دانشآموزان و دانشجویان در صدر فهرست پایان دادن به زندگی قرار دارند. وضعیت به قدری بحرانی شده که دیروز محمد بطحایی، معاون وزیر کشور نیز با اعلام اینکه آمار مرگهای خودخواسته در زنان بیشتر است، بیان کرد: «متاسفانه به دلیل اینکه زنان نسبت به آقایان آسیبپذیری بیشتری دارند، نرخ خودکشی در زنان بیش از آقایان است. هرچند این تفاوت رو به کاهش است اما همچنان آنها در بعضی از آسیبها درصد بالاتری دارند. این عدد در سطح دنیا اینگونه است و به کشور ما اختصاص ندارد.» او تاکید کرد: «اعتیاد و استفاده از موادی که ظاهرا اعتیادآور نیستند اما صدمهای دوچندان دارند مانند الکل، گل و سیگار در بین زنان سیری رو به افزایش دارد.» دلیل افزایش خودکشی در زنان چیست؟! به عقیده برخی کارشناسان فشارهای اقتصادی مانند تورم، بیکاری و کاهش ارزش پول ملی، نابرابری دسترسی به آموزش و مدارس باکیفیت و ناکامی در ورود به دانشگاههای برتر و رشتههای پردرآمد، نابرابری جنسیتی و محدودیتهای اجتماعی، احساس نابرابری در سبک زندگی و مصرفگرایی و ناامیدی از تغییرات اجتماعی و مهاجرت، ازجمله عوامل ایجادکننده اختلالات روانی و اجتماعی است. براساس آمارها تنها 17درصد زنان ایرانی شاغل هستند و برای دستیابی به فرصتهای برابر با مردان در بازار کار و مشارکتهای اجتماعی، با موانع ساختاری و فرهنگی روبهرو هستند که پیامدهای روانی و افسردگی بیشتر در زنان را توجیه میکند. به طور کلی با گسترش شبکههای اجتماعی، شکاف طبقاتی و نابرابریهای اقتصادی، بیشتر به چشم میآید. در نتیجه جوانان در مقایسه خود با افراد ثروتمند، دچار کاهش رضایت از زندگی، افزایش اضطراب و رفتارهای ناسالمی چون مصرفگرایی افراطی یا افسردگی و ناامیدی اجتماعی میشوند. به نوعی افراد با افسردگی و ناامیدی، انگیزه بقا را از دست میدهند، مرگ آرزوها، رویاها و امید به آینده، منجر به مرگهای ناامیدی میشود که در حال حاضر هم در حد یک چالش ملی و جهانی شده است. در چنین شرایطی رتبه ایران در شاخص شادکامی جهانی سال ۲۰۲۳ در بین ۱۴۶کشور، رتبه نازل ۱۰۷ است. معیارهای شادی و رفاه در این مطالعه هفت شاخص امید به زندگی، تولید ناخالص ملی، حمایت اجتماعی در مواقع ضروری، نرخ فساد پایین، اعتماد اجتماعی بالا، میزان سخاوت و بخشش و آزادیهای اجتماعی است. با اینکه خودکشی پدیده جدیدی نیست ولی آنچه جدید است اطلاعرسانی برای اقدام به خودکشی برای تعداد بیشمار مخاطبان در شبکههای اجتماعی است. اما چرا آماری هم در این خصوص وجود ندارد؟!
توقف اعلام آمار خودکشی از سال 1401
حمید یعقوبی، روانشناس بالینی و رییس انجمن پیشگیری از خودکشی ایران، پیشتر آخرین آمار خودکشی در دنیا را سالانه 720هزار نفر و در ایران بیش از 7هزار و 603نفر اعلام کرده بود. وی با اشاره به اینکه روند پایان دادن به زندگی در ایران رو به رشد است، گفت: آمار خودکشی در جوانان 15 تا 29سال به عنوان سومین علت مرگ شناخته میشود. از نظر تعداد در کشورهای کمدرآمد زیاد است اما از نظر نسبت در این کشورها، آمار بالایی ندارد. بررسیها نشان میدهد که بالاترین میزان خودکشی در جهان در جزیره گرینلند رخ میدهد، نرخ خودکشی در این منطقه، بالای 59/6درصد است، در کرهجنوبی 24درصد، در ژاپن 17/5درصد و در آمریکا 15/25درصد. یعقوبی درباره آمارهای پایان دادن به زندگی در ایران بیان کرد: به دنیا گفتهایم آمار خودکشیمان 4/3درصد است که رتبه ما را در جهان به 160 رسانده که احتمالا منظور 160 کشور است. در حالی که به استناد بررسیها، آمار ما 7/3درصد بوده و از سال 90 تاکنون، روند خودکشی در کشور بالا رفته است. یعنی در سال90 از 4/7 به 8/1در سال 1401 و در سال 1402 به 8/9 رسیده و امسال هم احتمالا آمار بیشتر است. آمارها نشان میدهد که در سه، چهار سال اخیر، هر سال 10درصد به مرگهای ناشی از خودکشی اضافه شده است.
به گفته یعقوبی، در سال 1401 زنان خانهدار، رتبه چهارم مرگ ناشی از خودکشی را داشتند اما در اقدام با 32/8درصد اول بودند، بعد از آنها شاغلان قرار میگیرند با 18/8درصد و رتبه بعدی به دانشآموزان اختصاص پیدا میکند با 15/2درصد. میزان جانباختگان ناشی از خودکشی در سال 1401، 6هزار و 918نفر بودند. استانهای ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، همدان و چهارمحال و بختیاری، به عنوان استان زاگرسنشین بالاترین میزان خودکشی را در کشور دارند. بعد از آنها استانهای گیلان، لرستان، اردبیل، آذربایجان شرقی و… قرار میگیرند و استانهای سمنان، هرمزگان، خراسانها، هرمزگان و… هم کمترین آمار را دارند.
شتاب خودکشی
سعید معیدفر، رییس انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به افزایش خودکشی در زنان به «جهانصنعت» گفت: براساس گزارشها و آمارهای اخیر نشانگر فروپاشی خانواده است. پیشتر بر این باور بودیم که اگر هر بلایی سر جامعه بیاید، خانواده به دلیل استحکامی که دارد میتواند مقابل هر اتفاقی را بگیرد ولی این روزها خود خانواده در مرکز بحران قرار گرفته است. این در حالی است که دیگران آن را نمیبینند. برخی بر این عقیدهاند که نهاد خانواده در غرب نیز دچار تزلزل شده اما نباید فراموش کرد که نهادهای اجتماعی در غرب فعال هستند و آنها از بحران جلوگیری میکنند. این در حالی است که تمام نهادهای اجتماعی در ایران تعلیق شدند. با فروپاشی نهاد خانواده با یک ابربحران روبهرو خواهیم شد. به نظرم چنین اتفاقی پیامدهای فراوانی در جامعه در پی خواهد داشت. متاسفانه این روزها نهادهای اجتماعی ما به شدت سست شده و افراد امکان آشنایی و شناخت نزدیکتر یکدیگر را ندارند و در عین حال، نظرسنجیها نشان میدهد که «اعتماد به دیگری» در جامعه ما رو به کاهش است و افراد نمیتوانند به یکدیگر اعتماد کنند، بنابراین این موضوع نیز معضل دیگری است و به ویژه در کلانشهرها «بیگانگی» بیشتر از دیگر نقاط کشور است. در شهرهای کوچک، گاهی فرصتهای قومی، خویشاوندی و آشناییهای محلی است اما در کلانشهرها که غریبگی و بیگانگی بیشتر است و نهادهای اجتماعی که بتواند بین افراد ارتباط عمیق شکل دهد، وجود ندارد، در نتیجه افراد از اینکه وارد زندگی مشترک شوند ابا دارند و آنهایی هم که ازدواج میکنند با نرخ بالایی به طلاق میرسند. همین طلاق هم احساس منفی نسبت به زندگی مشترک را افزایش میدهد. مجموع اینها باعث میشود نرخ ازدواج پایین بیاید. قبل از سال نیز آماری در این باره منتشر شد. در هر صورت وضعیت خانوادهها نیز بحرانی است.
وی افزود: این مرگآگاهی منجر به این میشود تا از یک طرف به شدت نسبت به مرگ نگران شود و از سوی دیگر زمانی که در اوج رنج و دردمندی است، مرگ را بپذیرد. خودکشی در گذشتههای دور هم بوده است، خیلیها با مرگآگاهی به زندگیشان پایان دادهاند. زمانی که انسان از انبوه ارتباطات و تعاملات برخوردار است، امید به زندگی بالایی هم دارد، او احساس وجود میکند و فرد موفقی به شمار میرود اما زمانی که فرد به استیصال کشیده و طرد میشود، تعادل روحی و روانیاش را از دست میدهد، ناامید میشود و در نهایت خودکشی میکند.
دکتر معیدفر سه خودکشی را از همدیگر متمایز کرد و گفت: یکی خودکشی است که فرد به واسطه طرد اجتماعی مرتکب میشود، گروه دوم، افرادی که عموما موفق هستند اما در زندگی ناکام شدهاند و دست به خودکشی میزنند. دسته سوم، خودکشیهایی که در پی احساس بیآیندگی ایجاد میشود. در این بخش افراد دیگر آیندهای برای خود متصور نیستند، مانند پزشکان. آنها احساس میکنند که چیزی به دست نیاوردهاند اما مسالهای که جامعه با آن سروکار دارد، خودکشی ناشی از شرایط آنومیک است. اگر در اوایل دهه اقدام به خودکشی، عدد یک بود در سال 1401، 135برابر شده است.
رییس انجمن جامعهشناسی ایران با تاکید بر اینکه خودکشی شتاب بیشتری پیدا میکند، اظهار کرد: وارد فرآیندی شدهایم که به خودکشی شتاب داده است. آنچه در حال رخداد است، خطرناک به نظر میرسد. اقتصاد کشور به سمت فروپاشی تمامعیار رفته است. اگر نتوانیم مسالهمان را با دنیا حل کنیم، به گفته کارشناسان سال آینده همین موقع نرخ ارز به بالای یک میلیون تومان میرسد. همین حالا با موارد زیادی از اقدام به خودکشی مواجهیم که تحت عنوان خودکشی آنومیک میشناسیم. مردم دچار استیصال شدهاند، میزان اعتماد اجتماعی به سرعت پایین رفته و کار به جایی رسیده که تمام ارتباطات اجتماعی مختل میشود.
او ادامه داد: این وضعیت به خانوادهها هم کشیده شده؛ آمارها نشان میدهد که بالاترین میزان قتل در خانهها رخ میدهد. در حالی که قبلا خانواده، ضربهگیر تمام مشکلات جامعه بود اما اکنون خود خانواده درگیر بحران شده است. قبلا خانواده مورد حمایت بود، امروز اما هیچکس را ندارد. در چنین شرایطی آدمها نسبت به هم بیاعتماد میشوند. امروزه با وضعیتی مواجهیم که به سمت آنومی اجتماعی میرویم که همزمان با بحران اقتصادی رخ داده است و هیچ افقی برایش وجود ندارد و همزمان درگیر گسستهای اجتماعی و نبود نهاد اجتماعی هستیم. در این میان سیستم هم تلاش کرده تا همه جا را محدود کند. مثلا همین سازمانهای مردمنهاد مجوزشان در بخش امنیتی بررسی میشود، در حالی که این وظیفه وزارت کشور است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد