زنانه شدن زندگی امروز

مختار نوری
کدخبر: 544896
مسائل زنان در ادبیات اجتماعی تحت تأثیر اندیشه فمینیستی قرار دارد، اما محدودیت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی همچنان پابرجاست و متفکرانی مانند اینگلهارت و تورن با ارائه دیدگاه‌های غیرفمینیستی به دنبال گسترش ارزش‌های زنانه و کاهش نابرابری‌ها هستند.
زنانه شدن زندگی امروز

مختار نوری* – به طور معمول، مسائل حوزه زنان در ادبیات علوم اجتماعی ذیل اندیشه فمینیستی مورد توجه بوده است. در چارچوب این نوع اندیشه نیز آثار متعددی درخصوص موانع و چالش‌های پیش‌روی زیست زنانه انتشار یافته است ما باوجود تمامی تلاش‌های فکری‌ای که در حوزه مطالعات زنان صورت گرفته است، محدویت‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی علیه زنان در بسیاری از جوامع معاصر همچنان پابرجاست. چه کسی می‌تواند از این میزان بی‌رحمی برخوردار باشد و دشواری‌های موجود در زندگی زنان در جهان پرتنش امروز را انکار کند؟!. به نظر می‌رسد که علت ورود بسیاری از متفکران معاصر به حوزه زنان ناشی از همین وضعیت محدودکننده باشد بنابراین متفکران مختلفی این دیدگاه را مطرح ساخته‌اند که در تاریخ طولانی فلسفه غربی از افلاطون تا کانت و حتی در جوامع غیرغربی، صدای اخلاق و زندگی زنانه غایب بوده و مفاهیم و نظریه‌ها همواره در اختیار مردان و اخلاق مردانه بوده است.

در نتیجه برای پایان دادن به این نابرابری و عدم تعادل، دیدگاه‌های مهمی توسط برخی از متفکران مطرح عصر ما با راهبردهای فکری گوناگون مطرح شده است. از میان انبوهی از متفکران معاصر، رونالد اینگلهارت و آلن تورن را می‌توان در زمره مهم‌ترین متفکرانی به‌ شمار آورد که خارج از گفتمان فمینیستی هر یک به شیوه‌ای خاص به مساله زنان توجه نشان داده‌اند و در آثار و گفتارهای غیرفمینیستی‌ خود از ایده‌های مهمی به نام «جامعه زنانه» و «زنانه شدن زندگی» صحبت به میان آورده‌اند. بدیهی است این ایده‌ها بیش از هر چیز به معنای گسترش ارزش‌های عاطفی، احساسی و زنانه در زندگی امروز است. اندیشه فمینیستی همواره ادبیاتی انتقادی ارائه داده که در آن زنان قربانی خشونت مردانه تعریف شده‌اند و در حوزه‌های مختلفی مانند دارایی، مالکیت، درآمد، مشارکت سیاسی و اجتماعی، آسیب‌پذیری در مواجهه با تجاوزات جنسی و… در شرایط نامطلوبی نسبت به مردان قرار دارند اما متفکرانی چون اینگلهارت و تورن ضمن توجه به این نوع چالش‌ها که فمینیست‌ها در زندگی روزمره زنان تشخیص داده‌اند، در پرتو ایده‌ مهم «زنانه شدن زندگی» تلاش کرده‌اند امکان‌هایی غیرفمینیستی برای برون‌رفت از چالش‌های موجود در زندگی زنان معرفی کنند.

از این منظر، اندیشه هر یک از این دو متفکر را می‌توان به‌مثابه ایستگاهی فکری تصور کرد که با ایستادن بر روی آنها می‌توان در مقابل تهدیدات ایستادگی و از زندگی زنانه با قدرت دفاع کرد. رویکرد فرهنگی اینگلهارت ایستگاه مهمی است که ایستادن روی آن مزایای خاص خود را برای زنان به همراه دارد. او متفکر برجسته‌ای بود که کوشید تا روندهای فرهنگی، ارزشی و تغییر و تحولات آن در جوامع مختلف را در قالب بررسی‌های آماری نشان دهد. او جهان معاصر را جهانی در حال گذار از ارزش‌های مادی به ارزش‌های پسامادی ارزیابی کرد، جهان نوظهوری که اینگلهارت آن را وعده می‌داد فرصت‌های مهمی در اختیار زنان قرار داده است. در نتیجه اندیشه‌های او می‌تواند این شجاعت را به زنان امروز بدهد تا در عصر پسامادی و در میان سبک‌های مختلف زندگی، سبک زندگی متفاوت و زنانه خود را فریاد بزنند و از این طرق با حاکم کردن ارزش‌های عاطفی و زنانه به کاهش جنگ و گسترش صلح یاری رسانند. اینگلهارت در کتاب مهم خود با نام «تکامل فرهنگی»، پیامد جدی زنانه شدن زندگی را کاهش جنگ و گسترش بیشتر صلح در جهان معاصر می‌دانست. ایستگاه دوم، ایستگاه فکری آلن تورن جامعه‌شناس شهیر فرانسوی است. او نیز در آثاری چون پارادایم جدید و برابری و تفاوت: آیا می‌توانیم با هم زندگی کنیم؟ به مساله زنان توجه نشان داده است. تورن نیز معتقد بود که جهانی که ما امروز در آن به سر می‌بریم مبتنی بر یک پارادایم فرهنگی نوین است و این پارادایم جدید شرایط متفاوتی برای انسان‌ها و از جمله زنان پدید آورده است. دغدغه اصلی تورن ترویج سوژگی بود، بنابراین در اندیشه او زنان و محیط‌زیست‌گرایان قهرمانان و نیروهای اصلی این پارادایم فرهنگی نوظهور به شمار می‌آیند که می‌توانند در مقام سوژه، کنشگری‌ها مطالبه‌گرانه خود را سر و سامان دهند.

از نظر تورن در پارادایم فرهنگی موجود، عناصری چون‌ عشق، عاطفه و شفقت به عنوان عناصری زنانه به جای عناصری چون محاسبه، منفعت‌گرایی و سرعت در پارادایم‌های سیاسی و اقتصادی پیشین نقش چشمگیری یافته‌اند. در نتیجه تورن معتقد بود این پارادایم فرهنگی نوظهور شرایط مطلوبی برای گسترش زندگی و جامعه زنانه فراهم ساخته است. سخن آخر اینکه این امکان‌های فکری و مفهومی غیرفمینیستی که در اینجا از آنها صحبت به میان آمد، ممکن است به صورت فوری باعث رهایی و آزادی زنان از قواعد سلطه‌گرانه نشوند اما بدون تردید ماهیتی آگاهی‌بخش دارند و می‌توانند ابزارها و نقشه‌های شناختی لازم برای رسیدن به وضعیت‌های مطلوب‌تر در حوزه‌های زندگی فردی و جمعی را در اختیار زنان امروز قرار دهند!

* عضو هیات علمی دانشگاه رازی

 

وب گردی