شناسه خبر : 44421
25 - 03 - 2020
25 - 03 - 2020
«زمهریر»
قلبش میایستاد
هرگاه به آن ایستگاه متروک میرسید
انگار کسی زیر پای دلش میزد
ناگزیر چشم میبست
تا جستجو نکند آنچه را که نیست
آشفته از تصور یک حضور
یک رویارویی
و خیال خام معجزه!
حال بازگشته
نشسته بر صندلیهایی که نیست
با دو گوی خالی
در زمستانترین زمان ممکن
در انتظار برودت ابدی!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد