زخم مزمن حملونقل جادهای

جهان صنعت– چند روز پیش، همزمان با مراسم اربعین، بار دیگر یکی از مشکلات دیرینه حوزه حملونقل جادهای کشور بهشکل آشکار خود را نشان داد. مسافران بسیاری که قصد داشتند به مقاصدی غیر از مرزهای غربی کشور عزیمت کنند، طبق روال هرسال با فقدان اتوبوس روبهرو شدند. اگر هم اتوبوسی یافت میشد، قیمت بلیتها بهشکلی غیرمنطقی افزایش یافته بود و در برخی مسیرها دوبرابر حالت عادی فروخته میشد. این وضعیت نارضایتی گستردهای در میان مردم به وجود آورد؛ نارضایتیای که تنها به روزهای خاص و مناسبتهای مذهبی محدود نمیشود بلکه سالهاست همچون زخمی مزمن گریبان بخش حملونقل جادهای کشور را گرفته است.
اکنون نیز با نزدیکشدن به سالروز شهادت امام هشتم شیعیان و افزایش تقاضا برای سفر به مقصد مشهد، احتمال بروز دوباره همان مشکلات بسیار بالاست. مردم انتظار دارند مسوولان از تجربههای گذشته درس گرفته باشند و برای مدیریت این حجم از تقاضا برنامهای داشته باشند اما آنچه تا به امروز دیده میشود، بیشتر تصمیمهای مقطعی و واکنشهای دیرهنگام است، نه سیاستگذاری پایدار و کارآمد.
ریشههای ساختاری بحران؛ فرسودگی و کمبود ناوگان
یکی از عوامل اصلی کمبود اتوبوس در ایام پرتقاضا، فرسودگی بالای ناوگان جادهای کشور است. طبق آمارهای رسمی، میانگین عمر اتوبوسهای بینشهری ایران بیش از ۱۲سال است درحالیکه استاندارد جهانی عمر اقتصادی اتوبوسها کمتر از ۱۰سال برآورد میشود. بسیاری از اتوبوسها بهدلیل هزینههای بالای تعمیر و نگهداری از چرخه
حمل و نقل خارج شدهاند یا صرفا در شرایط خاص به کار گرفته میشوند.
در سالهای اخیر، بهدلیل افزایش نرخ ارز و گرانی شدید تجهیزات و خودروهای سنگین، امکان نوسازی ناوگان برای بخشخصوصی بسیار محدود شده است. واردات اتوبوس نو بهصرفه نبوده و تولید داخلی نیز پاسخگوی نیاز بازار نیست. نتیجه آنکه تعداد اتوبوسهای فعال در خطوط بینشهری کاهش یافته و ظرفیت حمل مسافر پایین آمده است.
این کمبود در روزهای عادی شاید چندان به چشم نیاید اما به محض افزایش تقاضا در مناسبتهایی مانند اربعین، تعطیلات نوروز یا دهه آخر صفر، بحران کمبود ناوگان به شکل آشکار خود را نشان میدهد.
معضل تصمیمگیریهای مقطعی بهجای برنامهریزی بلندمدت
یکی دیگر از مشکلات مهم در این حوزه، ضعف سیاستگذاری و مدیریت است. مسوولان بارها وعده دادهاند که با ساماندهی ناوگان یا ایجاد سامانههای هوشمند، از بروز چنین بحرانهایی جلوگیری خواهند کرد اما عملا هر سال شاهد تکرار همان مشکلات هستیم. در شرایطی که نیاز به برنامهریزی بلندمدت و پیشبینی تقاضا وجود دارد، معمولا اقدامات مسوولان در دقیقه ۹۰ و بهشکل اضطراری صورت میگیرد. برای مثال، در ایام اربعین یا تعطیلات خاص، ناگهان بخشی از اتوبوسها از مسیرهای دیگر به سمت مرزها یا مشهد هدایت میشوند. این تصمیم اگرچه در کوتاهمدت پاسخگوی تقاضای آن مقصد خاص است اما موجب اختلال جدی در سفرهای سایر مقاصد میشود. مسافری که قصد دارد از تهران به شیراز یا از اصفهان به تبریز برود، ناگهان با کمبود اتوبوس و افزایش قیمت بلیت مواجه میشود.
این الگوی مدیریت واکنشی، نشاندهنده آن است که سیاستگذاران حوزه حملونقل جادهای هنوز به یک مدیریت تقاضامحور و پایدار دست نیافتهاند.
قیمتگذاری بیثبات؛ از مصوبه تا واقعیت بازار
موضوع قیمت بلیت اتوبوس نیز خود به معضلی جدی تبدیل شده است. درحالیکه سازمانهای نظارتی نرخ مصوبی برای بلیتها تعیین میکنند، در عمل بسیاری از شرکتهای مسافربری و پایانهها این نرخها را رعایت نمیکنند.
در ایام پرتقاضا، برخی شرکتها با عناوین مختلف از جمله «سرویس فوقالعاده» یا «اختصاصی» بلیتها را بسیار بالاتر از نرخ مصوب میفروشند. مسافر نیز که چارهای جز خرید ندارد، مجبور میشود این هزینه اضافه را بپردازد.
این وضعیت نهتنها موجب بیاعتمادی مردم به سیستم حملونقل جادهای میشود بلکه نوعی بیعدالتی اجتماعی نیز ایجاد میکند چراکه خانوارهای کمدرآمد بیشترین فشار را متحمل میشوند و گاه ناچارند سفر خود را لغو کنند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی کمبود ناوگان جادهای
بحران کمبود ناوگان و افزایش بیرویه قیمتها تنها یک مشکل حملونقلی نیست بلکه تبعات اجتماعی و اقتصادی گستردهای دارد. از یکسو، بسیاری از خانوادهها بهدلیل افزایش هزینهها از سفر منصرف میشوند یا به اجبار از خودروهای شخصی استفاده میکنند. این موضوع خود موجب افزایش ترافیک جادهای، مصرف سوخت و تصادفات میشود. از سوی دیگر، ناکارآمدی سیستم حملونقل عمومی جادهای، به وجهه کشور نیز آسیب میزند. در مناسبتهایی مانند اربعین که شمار زیادی از زائران خارجی نیز وارد ایران میشوند، ناتوانی در ارائه خدمات مناسب، تصویر منفی از توانمندیهای حملونقل کشور ایجاد میکند.
تجربه کشورهای دیگر؛ مدیریت هوشمندانه تقاضا
نگاهی به تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد که این مشکل قابل مدیریت است، به شرط آنکه سرمایهگذاری کافی و مدیریت هوشمندانه وجود داشته باشد.
برای مثال در ترکیه و برخی کشورهای اروپایی، سامانههای آنلاین فروش بلیت و مدیریت تقاضا به گونهای طراحی شدهاند که به محض افزایش تقاضا، ظرفیتهای جایگزین فعال میشوند. همچنین ناوگان مدرن و گستردهای وجود دارد که توان پاسخگویی به اوج سفرها را دارد. در این کشورها حتی اگر تقاضا چند برابر حالت عادی شود، سیستم میتواند با استفاده از ناوگان ذخیره یا اجارهای پاسخ دهد.
در ایران اما نهتنها ناوگان کافی وجود ندارد بلکه حتی مدیریت یکپارچه برای توزیع درست همین ظرفیت محدود هم دیده نمیشود.
راهکارهای عبور از شرایط نابسامان کنونی
برای عبور از این وضعیت، نیاز به یک بسته سیاستی جامع وجود دارد. از جمله برخی راهکارهای کلیدی میتوان به نوسازی و توسعه ناوگان جادهای، سامانه هوشمند مدیریت تقاضا، نظارت جدی بر قیمتها، استفاده از ظرفیت بخشخصوصی و تعاونیها و برنامهریزی بلندمدت اشاره کرد.
ارائه تسهیلات ارزانقیمت به بخشخصوصی برای خرید اتوبوسهای جدید و خروج اتوبوسهای فرسوده در شرایط کنونی ضروری است. همچنین طراحی سیستمی که بتواند براساس دادههای واقعی، تقاضای سفر در مناسبتهای خاص را پیشبینی و ناوگان را بهطور عادلانه توزیع کند.
از سویی لزوم برخورد قاطع با شرکتهایی که در ایام پرتقاضا بلیتها را چند برابر قیمت مصوب میفروشند، محسوس است. تشویق شرکتهای کوچک و محلی برای ورود به بازار و افزایش رقابت نیز میتواند در این زمینه اثرگذار باشد.
باید توجه داشت که بهجای تصمیمهای مقطعی، تدوین یک استراتژی ملی برای حملونقل جادهای که آیندهنگر باشد ضروری است.
بحرانِ هر سالهای که میتواند پایان یابد
بحران کمبود ناوگان جادهای و افزایش بیرویه قیمت بلیت، موضوعی نیست که تنها به یک یا دو مناسبت محدود باشد.
این مشکلی ساختاری است که سالهاست وجود دارد و هربار در ایام پرتقاضا با شدت بیشتری خود را نشان میدهد. مردم از مسوولان انتظار دارند که به جای وعدههای تکراری و تصمیمهای مقطعی، برنامهای جدی و پایدار برای حل این معضل ارائه دهند.
اگر سیاستگذاران همچنان با رویکرد کوتاهمدت به موضوع نگاه کنند، سال آینده و سالهای بعد نیز همین گزارشها تکرار خواهد شد و مسافران همچنان با مشکل نبود اتوبوس و گرانی بلیت دست و پنجه نرم خواهند کرد.
حل این بحران، هم بهنفع مردم است و هم در جهت تامین اعتبار کشور زیرا حملونقل جادهای
نه فقط وسیلهای برای جابهجایی مسافر بلکه بخشی از زیرساخت اجتماعی و اقتصادی کشور است که بدون آن توسعه پایدار امکانپذیر نخواهد بود.