25 - 09 - 2017
زاویه اتحادیه اروپا با آلمان پس از انتخابات
صدف عباسی- در صورتی که نظرسنجیها درست باشند، آنگلا مرکل ۲۴ سپتامبر برای چهارمین بار، صدراعظم آلمان میشود. فراهم کردن آنچه رایدهندگان آلمانی میخواهند و یکسان نگه داشتن عملکرد انتخاباتی، فرمول موفقیت مرکل است اما مساله این است که آنچه برای حکومت و مردم آلمان اهمیت دارد، دقیقا همانی نیست که برای اتحادیه اروپا به عنوان مجموعهای از کشورها ضرورت دارد.
آلمان خواهان ثبات و رونق است و هر دو این موارد را دارد اما رویه آلمانی با ترکیب انعطافناپذیر سیستم پولی تکواحدی اروپا، یورو، برای موفقیت سایر کشورهای اتحادیه اروپا کارآمد نیست.
اختلافنظری در مورد موفقیت آلمان وجود ندارد. اقتصاد این کشور، بزرگترین اقتصاد اروپا، بیاعتنا به کسادی این منطقه به خوبی در حال رشد است. با وجود بالا بودن نرخ یورو، میزان صادرات زیاد و بودجه دولت نیز در حال افزایش است اما در منطقهای که تنها یک واحد پول وجود دارد، کامیابی آلمان برای سایر کشورهای اتحادیه اروپا، یک مشکل محسوب میشود.
اگر سایر کشورهای اتحادیه اروپا بخواهند از هر جهت با سیاستهای اقتصادی آلمان برابری کنند، باید همین کارها را انجام دهند که زمان زیادی میبرد تا به نتیجه برسند. اصلاح گسترده بازار کار، سیاستهای مالیاتی و دیگر نهادهای اقتصادی به راحتی حاصل نمیشود و در این میان تفاوتها در رقابتپذیری نمیتوانند از طریق تنظیم مجدد پول رایج، مدیریت شوند.
در نتیجه برای تصحیح سیاست اقتصادی اتحادیه اروپا بهعنوان یک مجموعه، آلمان باید متحمل سازگاریهایی شود و منافع بیشماری که یورو به اقتصاد صادراتمحور اتحادیه اروپا اعطا کرده است، بیانگر همین نکته است. همبستگی بیشتر بین کشورها و مالیاتهای انتقالی بزرگتر نیز بخشی سازگاریهایی هستند که از آلمان انتظار میرود. با این حال رایدهندگان آلمانی مایل به پذیرفتن چنین هزینههایی برای رهبری اقتصادی اروپا نیستند.
مرکل باید بتواند نظر کشورهای اتحادیه اروپا را تغییر دهد. او باید ایده کمکهای مالی صندوق پول اروپا در طول بحران مالی را دوباره مطرح کند اما مرکل در مقابل برنامههای جاهطلبانه مطرحشده توسط امانوئل ماکرون، رییسجمهور فرانسه برای بودجه معمول منطقه یورو و شکلهای دیگر همبستگی بیشتر اقتصادی مقاومت کرده است. به نظر میرسد اظهارنظر کردن مرکل در مورد چنین اقداماتی، قبل از انتخابات، غیرمحتمل باشد و در نتیجه این موضوعی متفاوت است. آلمان نباید ادعا کند که اروپایی متحد، رشدمحور و باثبات اقتصادی میخواهد اما از طرف دیگر از نقش اساسی خود در محقق شدن این اهداف، شانه خالی کند.
با این حال در شرایطی که آلمان و اروپا با بزرگترین چالشهای سیاستهای خارجی از زمان جنگ جهانی روبهرو هستند، مسوولیت رهبری آلمان به مسایل اقتصادی محدود نمیشود؛ دونالد ترامپ در حال آزمایش توانایی ایالات متحده آمریکا در نابودگری است، بریتانیا در حال ترک اتحادیه اروپاست، رابطه دوستانه اتحادیه اروپا با ترکیه در حال فروپاشی است، روسیه بسیار تهدیدآمیزتر از سالهای گذشته به نظر میرسد و دولتهای پوپولیست منتقد به اتحادیه اروپا، که قوانین این اتحادیه را زیرپا میگذارند، تهدید دیگری برای ثبات در اروپا هستند. در چنین شرایطی، رهبری آلمان در این مسایل ضروری به نظر میرسد.
اگر آلمان بخواهد در نقش رهبر ظاهر شود، نمیتواند تنها به پیروزی در کشور خود قانع باشد و چنین موفقیتی به پویایی طولانیمدت اتحادیه اروپا بستگی دارد. مرکل باید عهدهدار چشماندازهای پیشروی اروپا باشد و این جاهطلبی است که آلمان در خلال تعهد به اتحادیهای منسجمتر متکفل شده است و با پذیرش واحد پول یکسان به آن تحقق بخشیده است.
اگر مرکل بهعنوان صدراعظم آلمان دوباره به قدرت برگردد، باید دیدگاه کشورش در مورد جایگاه خود در جهان را گسترش دهد و خواهان پیگیری تصمیمات دشوار باشد.
منبع: Bloomberg
Sadaf.abbassi@yahoo.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد