10 - 04 - 2022
زار؛ مهمان ناخوانده جنوب
نسرین جودکی- باد «زار» میوزد بر تن اروند، هو میکشد و جانهای خسته را مسخر خود میکند. کشتیها پهلو میگیرند و باد زار به همراه زنگباری مسافر خسته این دیار پیاده میشود. زار سوغات آورده، سوغاتی از موطنش با آواها و نغمههایی از جنس سرزمینش با نام «باد زار». حال سالهاست که از این سفر طولانی میگذرد، سیاه زنگباری آبادان را وطنش میداند و دلبسته اروند و بهمنشیر است و رنگ و بوی فرهنگش در خانههای آبادان جلوه گر. هر چهارشنبه از غروب تا طلوع خورشید «ماما زارها» و «بابا زارها» برای آرامش مرکبهای این بادهای خشمگین دهلها و دمام مینوازند و «قصید» میخوانند، بوی عود و قهوه عربی فضا را پر میکند.
***
مراسم زار یکی از انواع مراسم بومی درمانگری است که سالهاست توسط درمانگران سنتی بانام بابا و مامازارها در خطه جنوبی ایران و آبادان انجام میشود. تاریخچه حضور باد زار در آبادان و انجام این مراسم به سالهای دور باز میگردد. وقتی سیاهان آفریقایی با کشتیها و لنجهای باری مسافر این دیار شدند، سرنوشتشان ماندن در این دیار شد و موسیقی زار هجای انتظار و راهی برای گریز از تنهاییشان.
همانطور که در بسیاری از مناطق ایران مردم عقاید متنوعی درباره موجودات ماورایی و فرا انسانی دارند سیاهان آفریقایی نیز هنوز به این باورند که جنی در تن و روح برخی افراد حلول میکند که به آن زار میگویند. این مراسم هنوز در مصر و حبشه با نام «شیخه» یا «عارفه البکا»صورت میگیرد و در آبادان امروز فرهنگشان جزیی از فرهنگ موسیقایی و درمانگری شده است.
در جستوجوی باد زار
برای گرفتن نشانی از ماماها و باباها به دنبال باد زار در کوچه پس کوچههای تب دار آبادان باید گذشت. از هر بومی اگر نام زار را بپرسی نشانی از سیاهان میدهد. محله «ذولفقاری» آبادان یکی از آن مکانهایی است که به شرط وساطت دوستان عرب زبان میتوان با یکی از ماما زارها دیدار کرد. در آبی رنگ بازمیشود، درخت نخلی در حیاط خانه خود نمایی میکند. دختر علویه* «زکیه» در را باز میکند و میگوید: «علویه خانم از یک سال پیش آلزایمر گرفته و نمیتواند به سوالها پاسخ دهد» اما دختر علویه (زن سید)، خود مامای زار است چرا که باد زار به یکی از اعضای ماما و بابا منتقل خواهد شد. میگوید: «زارها مسلمان یا کافر هستند و انواع متعدد دارند؛ حبشی، جنگلی، سماوی، بحری، مسگتی، هندی، سید، و سبتت. علویه زکیه تمامی آنها را در کالبدش دارد. «حبشی» و «جنگلی» از دیگر بادها خطرناکتر هستند و «سبتت» دختر بچهای کوچک است که معمولا خواستههای کودکانه دارد. زار باد است، باد جن که میتواند همچون چتری در بالای جسم بماند و شخص را کنترل کند. این افراد به بیماریهای مختلف مبتلا شده و برای درمان به درمانگران مراجع میکنند.
در محله سیاهان «کوی آریا»، حیاط پر است از گلهای کاغذی، اتاق تزئین شده با پرچمهای رنگارنگ که اسامی مبارکه خداوند و ائمه روی آن نوشته شده است. بوی عود همه جا را پر کرده است. ماما سهام، مامازار خرمشهر با چهره متبسم پذیرای مهمانان است. میگوید: «زارها به وسیله نواختن موسیقی توسط سیاهان آفریقایی به اینجا آمدند، آنها با صدای زنجاری (دایره) و دمام بیدار میشوند و افراد را تسخیر میکنند.» فرد بیمار دیگر کنترل خود را ندارد و معمولا به بیماریهایی همچون کمر درد، پا درد، فلج، کوری از خود بیخود شدندچار خواهد شد. او باید ماما و یا بابای زاری را انتخاب کند و برای کنترل زار خویش به او مراجعه کند، درمان مراحل مختلفی دارد چون: خواب بینی، شنودادن (حمام)، چرب کردن، بر پا کردن مراسم و قربانی که هر یک با آدابی همراه است.
خواستههای زار برای دادن آرامش به مرکبش نیز متفاوت است: سفر زیارتی، لباس، انگشتر، خیزران با تزیینات طلا، دک زدن(نواختن موسیقی)، لباس و … «ماما سهام» با آرامشی عجیب و چشمانی نافذ قصه زار را روایت میکند، از رنجهایی میگوید که طی سالها بهخاطر انجام مراسم زار تحمل کرده است. «همسایهها از ساعت انجام مراسم و نواختن موسیقی شکایت میکنند. گاهی بهخاطر این شکایتها مجبور میشویم مجوز بگیریم یا مراسم را در خفا انجام بدهیم» آهی میکشد و میگوید: «ما بهخاطر کلاهبرداری یک مشت دروغگو بدنام شدیم. آنها به اسم درمان خود را ماما یا بابای زار معرفی میکنند و با این اسم دکانی درست کرده و پولهای هنگفت میگیرند. دیگر از این شرایط خسته شدیم».
موسیقی گم شده
موسیقی زار یکی از مهمترین بخشها در موسیقی آبادان محسوب میشود با این وجود اما نام و نشان موسیقی آبادان در جشنوارهها بسیار کمرنگ است. محمدرضا درویش در کتاب «مقدمهای بر شناخت موسیقی نوحی ایران» درباره موسیقی زار در آبادان میگوید: «شعرها و آوازهای تمام بادها به زبان عربی است اما محتوی موسیقی زار آفریقایی است. سازهایی که در مراسم زار نواخته میشود «دمام» یا «ابوسعین» (به معنی دوطرفه) که گاه به آن طبل میگویند و دف که به آن «طار» میگویند ( به معنی پرنده) وگاه از «زنجاری» که همان دایره زنگی است نیز استفاده میشود.»«ماما ایده» ماما زارِ خرمشهر آهی میکشد و میگوید: «سالها پیش از ما دعوت شد تا با عنوان گروه موسیقی زار آبادان در جشنواره موسیقی فجر شرکت کنیم. در این مراسم از اجرای ما استقبال خیلی خوبی شد.» بسیاری از مردم نمیدانند که در آبادان مراسمی با این نوع موسیقی و آواز انجام میشود. «ملا عبدالله»، بابازار میگوید: «بعد از جشنواره فجر در مراسم زار در آفریقا شرکت کردیم. تشابهات بین موسیقی ما و آفریقاییها ما را به حیرت آورد اما طی این سالها دیگر حتی در جشنوارههای داخلی هم شرکت نکردیم.»مجتبی گهستونی فعال میراث فرهنگی و سخنگوی انجمن تاریانا در این باره میگوید: «علیرغم موفقیتهایی که در گذشته داشتیم موسیقی در کشور ما رشد چندانی نداشته. در زمانهای که حمایت کافی از موسیقی وجود ندارد، موسیقی بومی هم تحت تاثیر قرار میگیرد و موسیقی زار هم یکی از بخشهای آن است که حمایت کافی از آن نشده است.»
مراسم زار در بیخبری میراث
مراسم زار طی سالها فراز و نشیب فراوان رنگ و بوی اسلامی و ایرانی به خود گرفته و امروزه نه به عنوان آیین یا مراسمی بیگانه بلکه جزیی از فرهنگ این مرز و بوم است؛ مراسمی که در خود بخشهایی را در برگرفته چون موسیقی، گیاه درمانی و فرهنگی اختلاطی که دارای جنبههای نو شده است. این فرهنگ کمتر شناخته شده نیازمند توجه از سوی مسوولان میراث فرهنگی خوزستان است تا به توان آن را به عنوان جزیی از فرهنگ خوزستان به ثبت ملی رساند. تحولات اتفاق افتاده بر این فرهنگ وارداتی خود مجالی است برای پرداختن به این بخش فرهنگی در شهرستان آبادان گهستونی در این باره میگوید: «وجود تفکرات غلط و خرافی عامل اصلی نپرداختن به این موضوع است. همین تفکر گاه باعث میشود تا مانع از ورود به موضوعات اعتقادی نشوند. این فرهنگ اگر چه جنبه خرافی دارد اما بخشی از میراث ناملموس محسوب میشود. در بخش گردشگری هم این موضوع حایز اهمیت است چراکه بخشی از نگاه گردشگری در جهان دیدن اعتقادات مردم در فرهنگهای گوناگون است و مراسم زار هم از این حیث مستثنا نیست.»اما یکی از جنبههای این فرهنگ در وهله اول کمتر شناخته شدن آن در محدودیتهای اجتماعی و بسته بودن همین جوامع است که سبب میشود تا چندان نتوان به آن ورود پیدا کرد و عاملین اصلی در معرفی این فرهنگ خود این مردم هستند. شرایط استثنایی استان خوزستان به عنوان دروازه تمدن و گهواره تاریخ از نظر غنای فرهنگی و تاریخی است یکی از دلایل دیگر درغافل ماندن، بوده که بهتدریج باعث منسوخ شدن این گونه فرهنگها میشود. متاسفانه پژوهشها در این زمینه کمرنگ است. میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان آنچنان که باید و شاید حمایت لازم را از پژوهشگران بومی در حوزه مردمشناسی نداشته و نتیجه همین عدم توجه باعث شده تا بسیاری از همین فرهنگها جلوی چشممان از بین برود. به جرأت میتوان گفت حتی در استان خوزستان حتی یک درصد هم از وجود چنین مراسم و موسیقی در آبادان باخبر نیستند، آنچنان که در گذشته از وجود «صابیین مندایی» باخبر نبودند. میراث باید با استفاده از کارشناسان مرتبط برای ثبت ملی این بخش از فرهنگ آبادان اقدام نماید.
خورشید پنهان زارهای بیدار
غروب چهارشنبه است. خورشید از خط افق پایین میرود و صدای دمام طنینانداز میشود و سرودههایی با نام «قصید»، آوای شروع مراسم است. بابازار نی بلندی به نام «خیزران» به دست گرفته، قطرات گلاب بر سر و صورت مدعوین میریزند. گوشهای عود میسوزانند و گوشهای دیگر قهوه میآورند. فرد مبتلا وسط اتاق نشسته و پارچهای روی سرش کشیده شده. حالات زاری با نواختن موسیقی بیشتر و بیشتر میشود و گاه نعرههای بلند میزند. زار به هیجان آمده. بابا زار خیزرانش را بلند میکند و بر شانههای زاری میزند. نوای موسیقی بلندتر میشود. بابا زار با زار صحبت میکند و خواستههایش را میپرسد، زار آرام میشود و مرکب خود را رها میکند. حالا دیگر آفتاب به خط افق رسیده و صبح در انتظار طلوع است، مراسم پایان میپذیرد و باد زار به سوی رودخانه رهسپار میشود.
* به سید مونث علویه میگویند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد