4 - 10 - 2016
ریشهیابی تصاعد جنگ سوریه
دکتر صلاحالدین هرسنی*
بیش از پنج سال از بحران و جنگ داخلی سوریه میگذرد. تعدد بازیگران درگیر بحران سوریه سبب شده است که از این جنگ بتوان بهعنوان یک منازعه بزرگ بینالمللی یاد کرد. به واقع نوع راهبردهای بازیگران محوری سوریه ابعاد جنگ در این کشور را وارد فاز تازهای میسازد که نتیجه آن چیزی جز تصاعد بحران و تشدید خشونت و ارعاب نیست. بعد از آن همه منازعات کشدار در اغلب شهرهای سوریه، هماینک نوبت چندباره شهر حلب رسیده است و نبرد در این شهر میرود که از اهمیت سرنوشتسازی برخوردار شود. قرائن نشان میدهد که نبرد در حلب آخرین مرحله از سلسله درگیریها و منازعات مخرب و مرگبار سوریه نباشد و نتوان آن را کلید پایان بحران سوریه دانست بلکه باید آن را آغازی دوباره برای تشدید این بحرانها قلمداد کرد. بدیهی است آنچه این روزها در حیات سرزمینی و واقعیتهای میدانی سوریه جاری است از دلایلی ناشی باشد که به نظر میرسد از الگوها و کنشهای بازیگران بحران سوریه ریشه میگیرد.
در این راستا اولین دلیل بیارتباط با الگوها و کنشهای رفتاری عربستان نیست. ریاض با هدف افزایش وزن منطقهای خود، راهبرد درگیریهای فرقهای را در دستور کار قرار داده است. بنابراین ایده سرنگونی بشار اسد کمک میکند تا چنین هدفی تحقق یابد. به عبارت دیگر سرنگونی بشار اسد به یک ایده ثابت برای رژیم سعودی به بهای تشدید منازعه در سوریه و نادیده گرفتن یا تشدید مشکلات مربوط به افراطیگرایی سنی در آنجا تبدیل شده است. اخیرا نیز عربستان سعودی در مورد دخالت مستقیم نظامی در سوریه صحبت کرد و اصرار داشت که ایالات متحده نیز باید رهبری این کار را برعهده گیرد. اعلام چنین مواضعی به معنای آن است که عربستان سعودی بهعنوان یک قدرت درجه دوم سعی دارد یک قدرت بزرگ را وارد درگیری مستقیم کند. برآیند منطقی تحقق چنین هدفی چیزی جز تصاعد بحران و تشدید جنگ نخواهد بود. بازیگر دیگری که کنشها و الگوهای رفتاریاش منجر به یک مشکل عمده در سوریه شده و ابعاد بحران در این کشور را وارد فاز جدیدی کرده، ترکیه است. تا چند سال پیش به نظر میرسید ترکیه بیش از اینکه یک مشکل باشد یک راهحل برای منازعات در کانونهای بحرانی خاورمیانه بود اما این وضعیت با رهبرد نوعثمانیگرایی رهبران حزب عدالت و توسعه تغییر یافته است. در وقت حاضر تلاشهای امیدوارکننده برای تعامل سازنده ترکیه با کردها به موضوعی مرده تبدیل شده و درحال حاضر نیز ترکیه سطح بالایی از وسواس نسبت به نیروهای کردی مسلح در سوریه دارد. جنون انجام کارهای بزرگ و توهم بزرگپنداری به همراه سرخوردگیهای داخلی رجب طیب اردوغان، منجر به ریسکپذیری بزرگتری برای ترکیه شده است و این موضوع با سرنگونی هواپیمای نظامی روسیه توسط آنکارا که فقط چند ثانیه به حریم هوایی ترکیه منحرف شده بود، نشان داده شد. تلاش ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو برای کشاندن ایالات متحده به درون یک مشکل بزرگ نیز بر همین اساس بوده است. در بعد دیگر نمیتوان تضاد همراه با برخورد روسیه و ترکیه را به عنوان عامل نگرانکننده اصلی در تشدید منازعه بیاهمیت دانست.
اهداف و منویات الگوها و کنشهای بازیگران فرامنطقهای بحران سوریه یعنی روسیه و آمریکا از دیگر دلایل تصاعد بحران سوریه است. در این ارتباط باید خاطرنشان کرد که ادراکات مربوط به جنگ داخلی سوریه و مخاطرات ناشی از آن، بیش از هر چیزی به درگیری بزرگتری میان ائتلافهای بزرگ نهفته در این بحران یعنی درگیریهای روسیه و آمریکا مربوط میشود. به واقع تعهد شدید دوستان و متحدان به یکدیگر در این بحران، درک این مخاطرات را بیشتر کرده است. در این راستا چشمانداز منازعه به سادگی در گرایش ایالات متحده به دیدن منافع متضاد روسیه و ایران با منافع خودش در سوریه قابل مشاهده است. در همین ارتباط خطوط منازعه ترکیه- روسیه را که در امتداد جنگهای متعدد این دو کشور در سدههای گذشته است، میتوان به عامل فوق افزود که به سهم خود میتواند در مرکز گسترش و تشدید منازعه در سوریه باشد.
از دیگر دلایل تصاعد بحران سوریه میتوان به آتشبس شکننده اشاره کرد که این آتشبس منجر به آن شد که گروههای تکفیری در فاصله آتشبس کوتاه ضمن تجدید قوا و ترمیم ضعفها، دست بالا را در منازعات جدید داشته باشند.
نهایت اینکه اگر صفآرایی بازیگران متعدد و صاحب منافع متضاد در سوریه مدیریت نشود و تلاشها برای یافتن راهحل مسالمتآمیز بحران با شکست روبهرو شود، تصاعد جنگ، خشونت و خون، داستانی مکرر و پایانناپذیر خواهد بود. این شرایط هماینک در واقعیتهای میدانی سوریه به ویژه کارزار حلب هویدا و پیداست.
* مدرس علوم سیاسی و روابط بین الملل
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد