6 - 03 - 2018
رویای ما باغیست
منوچهر آتشی در سال ۱۳۱۰ در روستای دهرود بخش بوشکان در بوشهر به دنیا آمد.
آتشی، متخلص به سرنا، شاعر، منتقد، مترجم و روزنامهنگار است.
او تحصیلات ابتدایی و دوره متوسط را در بوشهر گذراند و برای گذراندن دوره دانشسرای مقدماتی به شیراز رفت.
آتشی در سال ۱۳۳۳ آموزگار شد و در شهر بوشهر و اطراف آن به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۳۹ به دانشسرای عالی تهران وارد شد و در رشته زبان انگلیسی لیسانس گرفت.
او در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی، فارغالتحصیل شد و در دبیرستانهای قزوین، به امر دبیری پرداخت.
او در پایان سالهای خدمت دبیری به عنوان ویراستار در انتشارات سازمان رادیو و تلویزیون به کار پرداخت و در سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد و به بوشهر بازگشت.
آتشی از سال ۱۳۳۳ انتشار شعرهایش را شروع کرد و در فاصله چند سال توانست در شمار شاعران مطرح معاصر درآید.
نخستین مجموعه شعر او با عنوان آهنگ دیگر در سال ۱۳۳۹ در تهران چاپ شد و پس از این مجموعه، دو مجموعه دیگر با نامهای آواز خاک و دیدار در فلق انتشار یافت.
او در دهههای ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ به سبک نیمایی شعر میسروده در دو دهه آخر عمر به شعر سپید روی آورد.
منوچهر آتشی سال ۱۳۸۴ بر اثر ایست قلبی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت و در زادگاهش بوشهر به خاک سپرده شد. او چند روز قبل از مرگش در مراسم چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شده بود.
کنون رویای ما باغی است
بن هر جادهاش میعادگاهی خرم و خوش بو
سر هر شاخهاش گلبرگهای نازک لبخند
به ساق هر درختش یادگاریها
و با هر یادگاری نقش یک سوگند
کنون رویای ما باغی است
زمین اما فراوان دارد اینسان باغ
که برگ هر درختش صدمه دیدارها برده است
که ساق هر درختش نشتر سوگندها خورده است
کنون رویای ما باغی است
بن هر جادهاش میعادگاهی خرم و خوش، لیک
بیا رسم قدیم یادگاری را براندازیم
و دل را خوش نداریم از خراش ساقهای میرا
بیا تا یادگار عشق آتش ریشه خود را
به سنگ سرخ دل با خنجر پیوند بتراشیم
که باران فریبش نسترد هرگز
که توفان زمانش نفکند از پا
که باشد ریشه پیمان ما در سینه ما زنده تا باشیم
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد