رویای بر باد رفته آزادی

علیرضا کیانپور- کمتر از ۴۸ساعت مانده تا موعد برگزاری کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی تهران، این خواننده برجسته موسیقی سنتی در پیامی که از طریق صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد، از لغو این کنسرت خبر داد؛ خبری که البته پیشاپیش نیز بسیاری منتظر انتشار آن بودند. بهویژه آنکه در این چند روزی که اخبار اولیه درخصوص برگزاری چنین کنسرتی در میدان آزادی تهران منتشر شده بود، شاهد واکنشهای گسترده و البته متفاوت افکار عمومی و چهرههای سیاسی و مدنی به آن بودیم؛ واکنشهایی که طیفی گسترده از استقبال و حمایت تام و تمام از این کنش فرهنگی همایون شجریان تا انتقاد و هجمه شدید علیه او بهدلیل «بیتوجهی به آلام و مصائب شهروندان در این روزگار وانفسا» و «تلاش برای پوشاندن مشکلات» را دربرمیگرفت. شرایطی که احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی از آن تحت عنوان «پارادوکس همیشگی» یاد کرد و در یادداشت تلگرامی خود در این رابطه نوشت: «یکی از تراژدیهای سیاسی زندگی بشر این است که حکومتها هنگامی تن به تغییر و اصلاح برخی رفتارها و سیاستهای خود میدهند که بخشی از مردم از هر نوع تغییر معنادار قطع امید کرده و دنبال جایگزین میگردند. نیروهای مترصد جایگزینی هم که دلیل مطرح شدنشان، نارضایتی از امکان اصلاح سیاستهای حاکم بوده است، پس از مدتی با هر نشانهای از اصلاح با تمام قوا به دشمنی و مخالفت برمیخیزند و عملا سد راه تغییر و تحول مسالمتآمیز و بدون خشونت میشوند!» زیدآبادی اضافه کرد: «بهعبارت دیگر، وقتی اقشار مختلف جامعه خواهان اصلاح میشوند، حکومتها به آن تن نمیدهند و وقتی حکومتها به هر دلیلی نشانههای اصلاح از خود بروز میدهند، مخالفانش آن را پس میزنند! این وضعیت را میتوان درمورد برنامه کنسرت عمومی و رایگان همایون شجریان در میدان آزادی تهران بهوضوح مشاهده کرد. مجوز این برنامه بدون تردید نشانه میل به اصلاح یک رفتار پیشین بسیار مخرب است اما همین نشانه اینک با خصومت نیروهای نومید از اصلاح و مترصد جایگزینی روبهرو شده است. ما ایرانیان باید خود را از اسارت این پارادوکس رها کنیم و از یک سوراخ چندینبار خود را در معرض گزیدگی قرار ندهیم. اصلاح و تغییر رفتار و سیاستهای نادرست در هر شرایطی امری مثبت و شایسته استقبال است و از همینرو همایون شجریان نباید تحتتاثیر تهاجم عدهای قرار گیرد؛ بهخصوص اینکه برنامه او دل هزاران ایرانی ناشاد را در این شرایط برای ساعاتی هم که شده، شاد خواهد کرد.»
سادهانگاری تحلیلگران و عقلانیت ایرانیان!
فارغ از صحت و سقم تحلیل زیدآبادی در نگاهی کلان درباره عموم مسائل فرهنگی و اجتماعی در این جامعه سیاستزده، خبر لغو «کنسرت آزادی» که نیمروز گذشته از سوی همایون شجریان اعلام شد، نشان داد تحلیل زیدآبادی دستکم در این فقره خاص، چندان محلی از اعراب نداشته است. چه آنکه برخلاف ادعای زیدآبادی که مدعی بود «مجوز این برنامه بدون تردید نشانه میل به اصلاح یک رفتار پیشین بسیار مخرب ازسوی حکومت است» و در نتیجه «ما ایرانیان باید خود را از اسارت این پارادوکس رها کنیم»، در ادامه روشن شد اتفاقا کنار گذاشتن تردید معقول و منطقی نسبتبه چنین اقدامهایی ناشی از عقلانیت جامعه ایرانی و درک عمیقی است که نسبتبه این دست تحولات دارد و این «ما ایرانیان» نیستیم که باید خود را از «اسارت این پارادوکس رها کنیم بلکه ظاهرا آنچه زیدآبادی «پاردوکس» میخواند، عملا به بخشی از حیات مدنی «ما ایرانیان» تبدیل شده و اگر اینچنین به دیده تردید به هر گشایش احتمالی مینگریم، به این دلیل است که عقلانیتمان نمیگذارد مرتکب سادهانگاری و زودباوری شویم!
روایت همایون از لغو کنسرت آزادی
همایون شجریان که طبق معمول هم با ادبیات و کلامی خودمانی با مخاطبان پرشمارش صحبت میکرد، با اندوهی که در بینسطور پیام اینستاگرامیاش قابل خوانش بود، نوشت: «عزیزان! اون چیزی که حدس میزدم آخر سر همان شد؛ تا الان و در دو روز گذشته وسایل ما اجازه ورود نگرفته و به نظر میاد که توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد! جلسات و بررسیهایی که این چند روزه انجام شده، کاریست که باید قبل از موافقت با درخواست ما در دو ماه گذشته انجام میشد. به هر حال این اجرا انجام نخواهد گرفت. از همه عزیزانی که برای این آرزوی محال من زحمت بسیار کشیدند، سپاسگزارم؛ روز و روزگار بر همگی خوش.» فرزند استاد بزرگ موسیقی سنتی ایران که پیامش را با غزلی از غزلیات حضرت لسانالغیب پایان داد، از این نوشت که «ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم / خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم …»
اتفاق عجیبتر اما تنها ساعتی پس از انتشار این پیام اینستاگرامی همایون شجریان و در گوشهای از حیاط کاخ ریاستجمهوری رقم خورد؛ آنجا که علیرضا زاکانی، شهردار تهران و مهمان نشست هفتگی هیاتدولت با پرسش خبرنگاران حاضر در کاخ ریاستجمهوری درباره برگزاری کنسرت آزادی مواجه و در پاسخی عجیب مدعی شد: «در این مورد بنا شده همه به این امر کمک کنیم که این کنسرت در شرایط قابلاطمینانی برگزار شود و بهنظر میرسد مکان برگزاری این کنسرت به ورزشگاه آزادی تغییر پیدا کرده است!» ادعایی که پیشاپیش از سوی خواننده کنسرت رد شده بود! آنهم درحالیکه ساعتی پیش از انتشار پیام اینستاگرامی همایون شجریان و اعلام خبر لغو کنسرت، این سخنگوی شهرداری تهران بود که در توئیتی بهدلیل هماهنگ نبودن برنامهها و زمان کوتاه برنامهریزی از شهرداری تهران در مدیریت کنسرت همایون شجریان سلب مسوولیت کرده و پیام اینستاگرامی همایون شجریان نیز ظاهرا واکنشی به همین فرار از مسوولیت شهرداری پایتخت بود!
فاجعهای که بهویژه آنگاه ابعاد واقعی آن آشکار شد که بهمن بابازاده، روزنامهنگار حوزه موسیقی دست به افشاگری درباره پشت پرده لغو کنسرت آزادی زد و نوشت: «با جوش دادن درهای برج آزادی از سوی ماموران شهرداری تهران، دوروز است که مانع ورود تجهیزات برای آمادهسازی کنسرت شدهاند.» او همچنین پس از انتشار خبر لغو کنسرت ازسوی همایون شجریان با لحنی توام با کنایه، به خاطر این اتفاق به «نفوذیها، شهرداری و زاکانی که توانستند مردم را ناامید کنند»، «آفرین» گفت!
واکنشها به لغو کنسرت آزادی
آنچه اما در ساعات بعد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی رقم خورد، موجی بود که اینبار یکدست و یکپارچه عملکرد مسوولانی را که ظاهرا از پس برگزاری یک کنسرت رایگان هم برنمیآیند، مورد انتقاد قرار میداد و همزمان به تندروهایی میتاخت که در روزهای گذشته بهقول معروف «آتش تهیه» توپخانه تندروها را فراهم کرده بودند!
آذر منصوری، رییس جبهه اصلاحات که پیشتر در توئیتی از برگزاری این کنسرت استقبال کرده بود، در پی انتشار خبر لغو کنسرت نوشت: «لغو کنسرت خیابانی همایون شجریان فراتر از یک تصمیم اداری یا امنیتی، نشانهای است از تداوم سیاستهای هراس از امید. در شرایطی که جامعه ایران با فرسایش سرمایه اجتماعی، ناامیدی عمومی و مهاجرت گسترده نخبگان مواجه است، هر روزنهای برای بازسازی اعتماد باید مغتنم شمرده شود، نه مسدود.» او خاطرنشان کرد: «کنسرتی که قرار بود در فضای باز و در میدان آزادی اجرا شود، نه مطالبهای ساختارشکن بود و نه حرکتی سیاسی بلکه تلاشی فرهنگی بود برای بازگرداندن مردم به خیابان، نه برای اعتراض بلکه برای آشتی؛ آشتی با موسیقی، با فضاهای عمومی و با خودِ شهر.» آذر منصوری همچنین با انتقاد از تندروهای داخلی و خارجی هشدار داد که «لغو این برنامه یک فرصتسوزی فرهنگی بود؛ فرصتی برای ساختن تصویری دیگر از خیابان؛ خیابانی برای آواز، لبخند و بازگشت به زیست جمعی. این قبیل تصمیمها، بیش از آنکه امنیتی باشند، بازتاب یک بحران عمیقتر هستند؛ بحران فهم امید!»
محسن برهانی، حقوقدان هم به این خبر تلخ واکنش نشان داد و نوشت: «لغو کنسرت شجریان دلیل دیگری است بر وجود مراکز مختلف تصمیمسازی و تصمیمگیری و عدم پاسخگویی ناشی از عدم شفافیت و مشخصنبودن مسوولیتها. یکی از اصلیترین چالشهای حکمرانی در ایران همین نکته است.»
تحلیل مصطفی درایتی از لغو کنسرت آزادی
مصطفی درایتی در تحلیل این اتفاق تلخ به «جهانصنعت» میگوید: «این مساله که در واقع مصداق نوعی دوگانگی در عملکرد مسوولان است، در کشور ما تازگی ندارد اما آنچه باعث نگرانی و تاسف است، این است که ایندست دوگانگیها مردم را هم سردرگم کرده است. وقتی نوبت به حقوق ملت میرسد، به اسم دولت قانون مانع میشوند و وقتی هم مردم میخواهند از مجاری قانونی کاری کنند، با رفتار سلیقهای و فراقانونی مانع میشوند!» این روحانی عضو حزب اتحاد ملت ایران همچنین میگوید: «وقتی سلیقهای خاص با جار و جنجال، جامعه را از هر حرکت فرهنگی معقول و معمول محروم میکند، طبیعی است که نارضایتی در جامعه شکل بگیرد و شهروندان بهسراغ روشهای دیگر بروند.» او همچنین با انتقاد نسبتبه گروههای ذینفوذ و غیررسمی در اداره امور کلی و جزئی مملکتی گفت: «مگر در کشور ما ملوکالطوایقی حاکم است که یک روز چون فلان امام جمعه با خواست ملت مخالف است، جلوی مردم را میگیریم و روز دیگر بهخاطر اینکه خدایی ناکرده بهمان نماینده مجلس دلخور نشود، شهروندان را از حقوق برحقشان محروم میکنیم؟!»
ضربه تندروی سیاسی به دین و مذهب
درایتی همچنین میگوید که «وقتی شما مردم را از یک شادی معمولی و ساده هم محروم میکنید، باید منتظر هنجارشکنیهایی بهمراتب شدیدتر باشید؛ هنجارشکنیهایی که همین حالا هم بهدلیل رفتار نامعقولی که در تمام این چند دهه صورت گرفته، در جامعه وجود دارد.» او معتقد است: «وقتی مردم را از سادهترین جلوههای شادی محروم کنیم، طبیعتا جامعه را به سمت خمودگی سوق میدهیم!» درایتی گفت: «آقایان طوری میگویند مردم شهر ما متدین هستند که انگار مردم دیگر شهرها متدین نیستند! » این عضو ارشد حزب اتحاد ملت با انتقاد نسبتبه تندروهایی که سعی دارند با اعمال فشار و زور، جامعه را از خواست طبیعی و برحق خود دور کنند، گفت: «بالاخره یک زمانی باید دست و پای این افراد و بساط این تندروهایها در کشور جمع شود» چراکه به باور این روحانی اصلاحطلب، «این تندرویها و رفتارهای سیاسی که بهنام مذهب و دین صورت میگیرد، هم به جامعه، هم به سیاست و هم به دین و مذهب مردم ضربه میزند!»