8 - 04 - 2021
رقابت نابرابر دولت و شرکتها
زینب مختاری- وزیر اقتصاد به تازگی در نشست با مدیران عامل بانکها خواستار انتقال بخشی از تامین مالی بلندمدت و کلان تولید به بازار سرمایه شده است. به گفته فرهاد دژپسند نباید میان بانکها و بازار سرمایه احساس رقابت وجود داشته باشد. اظهارات وی اما موید نکته مهمی است. دولت در سال گذشته مدعی آن بود که بازار سرمایه را به سمت تامین مالی بخش تولید هدایت کرده و اکنون سهم مهمی از منابع مالی شرکتهای تولیدی توسط بازار سرمایه انجام میشود. اگرچه این ادعا بر اساس آمارها به کلی رد شده است اما اظهارات اخیر وزیر اقتصاد نیز مهر تاییدی بر شکست این شعار بوده است. احمد اشتیاقی- تحلیلگر بازار سرمایه- در گفتوگو با «جهانصنعت» عنوان میکند که پوشش کسری بودجه دولت در سال گذشته از طریق بازار سرمایه، اجازه تامین مالی شرکتها از نقدینگی موجود در بازار را نداده است. در واقع به نوعی میتوان دولت را اصلیترین رقیب شرکتها در بهرهگیری از منابع بازار سرمایه دانست؛ روندی که با توجه به جزئیات بودجه سال جاری، قرار است مجددا تکرار شود. از همین رو در نگاهی واقعبینانه نمیتوان اهدافی را که وزیر اقتصاد خواستار تحقق آن شده است در کوتاهمدت به دست آورد اما با این حال بررسی موانع و راهکارهای افزایش سهم بازار سرمایه برای تامین مالی شرکتهای تولیدی میتواند راهگشا باشد.
ناظران اقتصادی بر این باورند که هزارتوی نظام اقتصادی ایران به نحوی شکل گرفته است که غالبا به جای آنکه نقدینگی را به سمت تولید و بهرهوری هدایت کند، به سمت فعالیتهای بنگاهداری و غیرمولد سوق میدهد. از همینرو سالهاست اقتصاددانان و مسوولان نظام بانکی میکوشند راهکاری برای تحول و اصلاح نظام بانکی ارائه دهند تا این سیستم بتواند اهداف اصلی خود یعنی ارائه تسهیلات به بخش مولد اقتصاد و به حرکت درآوردن چرخه تولید را محقق کند. از سال گذشته بدین سو که بازار سرمایه مورد توجه مردم قرار گرفت امیدها برای بهبود وضعیت منابع تولید از طریق ظرفیتهای بازار سرمایه و فاصله گرفتن از دامهای اقتصادی سیستم بانکی افزایش یافت. به ویژه آنکه سیل نقدینگیهای سرگردان مردم به بازار سرمایه، منابع مالی عظیمی را برای تحقق این امر ایجاد کرده بود. با این حال در طول سال مشخص شد که این سناریوی رشد بازار تنها برای بهرهبرداری حداکثری دولت از منابع جذبشده در بازار سرمایه در جهت کسری بودجه و تامین هزینههای عمومی چیده شده بود. از همین رو دولت به رقیب جدی شرکتها در جذب نقدینگی بدل شد و به عنوان اصلیترین مانع برای تامین مالی تولید از طریق بازار سرمایه عمل کرد. حال فرهاد دژپسند خواستار آن شده است تا مدلی ترکیبی، تعاملی و تکاملی توسط بانکها و بازار سرمایه ارائه شود به نحوی که ضمن تسهیل و تسریع در تامین مالی بنگاهها بخشی از تامین مالی بلندمدت و کلان به بازار سرمایه منتقل شود. او البته به نقش مخرب دولت در شکست احتمالی این طرح اشارهای نکرده است.
لزوم تبیین عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری
احمد اشتیاقی – تحلیلگر بازار سرمایه- در گفتوگو با «جهانصنعت» بیان میکند: «در جهان دو روش برای تامین مالی وجود دارد؛ یا از طریق سیستم بانکی است یا از طریق بازار سرمایه. اگر هدف تامین مالی شرکتهای تولیدی باشد فرقی نمیکند که حجم واحد نقدینگی از کدام مسیر به سمت تولید روانه شود. اما برای اینکه بتوانیم در این دو مسیر همان گونه که آقای دژپسند بیان کرده است توامان پیش رویم و بازار سرمایه تامین مالی بلندمدت را انجام دهد لازمهاش این است که از قبل ساز و کار آن فراهم شده باشد به این معنا که نخست برای انتشار اوراق بدهی شرکتها فضایی از پیش ایجاد شده باشد و صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت شکل گرفته باشند تا این صندوقها بتوانند عموم سرمایهگذارانی که پول خود را نزد سیستم بانکی میبرند را مجاب کنند که به جای سپردهگذاری و سرمایهگذاری در سیستم بانکی یونیتهای سرمایهگذاری صندوقها را خریداری کنند. آن صندوق هم میتواند وجوهش را بابت انتشار اوراق بدهی برای شرکتهای تولیدی مصرف کند. اما نکته این است که ما در همین بخش آیا به اندازه کافی صندوقهای سرمایهگذاری را توسعه دادهایم؟ آیا مردم حاضرند وجوه خود را به جای سیستم بانکی در اختیار این صندوقها قرار دهند؟ آیا مردم شناخت کافی از عملکرد صندوقها به دست آوردهاند؟» او میافزاید: «فکر میکنم مجموع صندوقهای با درآمد ثابت ما تاکنون بالغ بر ۱۳۶ هزار میلیارد تومان جذب کردهاند؛ در واقع وجوهی که این صندوقهای سرمایهگذاری تاکنون جمعآوری کردهاند، عمدتا به دلیل محدودیتهایی بود که در سالهای قبل برای سیستم بانکی برای دادن نرخ سود سپرده ایجاد شده بود. بانکها مجبور شدند آن محدودیت و نظارت را دور بزنند و از طریق این صندوقها وجوه خود را جمع آوری کنند. اما اگر الآن حمایت سیستم بانکی از این صندوقها برداشته شود مسیر کاملا تغییر میکند؛ حقیقت این است که متاسفانه به اندازه کافی نتوانستهایم بازاریابی کنیم تا عموم مردم پول خود را به جای بانکها در صندوقهای با درآمد ثابت سرمایهگذاری کنند. این صندوقها نظارت توامان سازمان بورس و مردم را دارند و کاملا مشهود است که وجوه خود را بابت کدام اوراق به کدام شرکت و کدام طرح اختصاص میدهند. در عملکرد این صندوقها کاملا قابل ردیابی است که سپردههای مردم در کدام بخش از چرخه تولید به کار گرفته شده است؟» این کارشناس بازار سرمایه عنوان میکند: «اما متاسفانه در حال حاضر در این بعد که مردم اطمینان پیدا کنند به بازار سرمایه خوب عمل نشده است. مردم همواره احساس میکنند که این صندوقها مانند موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز عمل میکنند. ما نیازمند بازاریابی و تبلیغات برای آشناکردن مردم با نحوه عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری هستیم. صندوقها میتوانند تا ۲۰ درصد از وجوه خود را وارد معاملات سهام کنند و با مدیریت بهینهای که روی پرتفو انجام میدهند میتوانند بازدهی سرمایه مردم را از ۱۸ درصد سود ثابت بانکی فراتر ببرند. آن ۲۰ درصدی که وارد بازار سهام میشود نیز با تقویت سمت تقاضا به توسعه بازار سرمایه و بهبود بازار ثانویه کمک میکند. به واسطه تقویت بازار ثانویه، بازار اولیه هم توسعه خواهد یافت و بدین ترتیب شرکتها تامین مالی خواهند شد.»
ارتباط مستقیم مردم و شرکتها در بازار سرمایه
اشتیاقی در ادامه تصریح میکند: «اگر شرکتها بتوانند به جای اینکه برای تامین مالی به سیستم بانکی مراجعه کنند، مستقیما با عموم سرمایهگذاران که مردم هستند در ارتباط باشند و در قالب افزایش سرمایهها و ایجاد شرکتهای جدید تامین مالی کنند، شرایط مطلوبتری رقم خواهد خورد. در این مدل هم تامین مالی توسط وجوه مردم برای خرید یا تشکیل آن شرکت اتفاق میافتد. در این بازار کارا امکان ورود افراد جدید با منابع جدید وجود دارد و بدین ترتیب بازار میتواند به طور مستمر در افزایش سرمایه شرکتها موثر باشد که مدلی از تامین مالی است. حتی به عنوان مثال، هلدینگهایی که پیش از این نیز در بازار سرمایه ورود کردهاند، با فروش سهام شرکتهای زیرمجموعه، جذب منابع میکنند و طرحهای توسعه بعدی خود را کلید میزنند.» او میافزاید: «در واقع بسترها برای تحقق این اهداف باید آماده شود. مهمترین مقدمه این روند هم اعتماد عمومی مردم به بازار سرمایه است. اینکه مردم بدانند این بازار بازدهی بیشتری نسبت به سود سپرده بانکی خواهد داشت مهم است. البته این بازار با اندکی ریسک هم همراه است اما آن بازدهی به تحمل این ریسکها میارزد. ممکن است بازار پول راس ماه سود ۱۸ درصدی بدون دغدغه پرداخت کند اما اگر تورم شدیدی در کشور رخ دهد که طی سالهای اخیر هم سابقه داشته، سرمایه فرد از تورم جا میماند. اما در بازار سرمایه ممکن است گاه بازدهی کاهش یابد اما این سود، سود واقعی است زیرا همواره اگر تورمی هم در کشور ایجاد شود، در قالب افزایش قیمت سهام تورم پوشش داده شده است.» این کارشناس بازار سرمایه تاکید میکند: «لازمه آنچه آقای دژپسند بر آن تاکید دارد آموزش و اعتمادسازی است که بخشی از آن در سال گذشته به دلایل اتفاقات رخداده از بین رفته است.»
فشار همیشگی کسری بودجه دولت
این تحلیلگر بازار سرمایه با تاکید بر اینکه دولت هم به دلیل کسری بودجهای که دارد به دنبال تامین مالی از بازار سرمایه بوده، تصریح میکند: «عملکرد دولت در بازار سرمایه به گونهای بوده که اجازه نداده است پول به شرکتهای تولیدی برسد. نگاه دولت برای پوشش کسری بودجه عمدتا به سمت تامین مالی از بازار سرمایه است.» اشتیاقی با بیان اینکه این نگاه دولت ذاتا غلط نیست، اظهار میکند: «دولت نمیخواهد از بانک مرکزی استقراض کند و در نتیجه نقدینگی را افزایش دهد و از همین رو از بازار سرمایه در قالب انتشار اوراق بدهی تامین مالی میکند، اما با این حال آنقدر وزن این نوع تامین مالی برای دولت در بازار سرمایه زیاد شده که دیگر وجوهی برای شرکتها باقی نمیماند تا بتوانند از این بازار تامین مالی کنند. به نظر من باید توازنی بین تامین مالی دولت و شرکتهای تولیدی از بازار سرمایه ایجاد کنیم تا آنچه مطلوب وزیر اقتصاد است نیز محقق شود و در واقع بازار سرمایه بتواند در ماههای آتی سهم بیشتری از تامین مالی شرکتهای تولیدی را به خود اختصاص دهد. باید توجه داشت که از سال ۹۰ که انتشار اوراق بدهی در بازار سرمایه آغاز شده، وزن بازار سرمایه در تامین مالی نیز افزایش یافته است. اگر به پیش از این تاریخ مراجعه کنید میبینید که ۹۲ درصد تامین مالی شرکتها توسط سیستم بانکی بوده است، اما طی این سالها سهم سیستم بانکی به ۷۰ درصد کاهش یافته است.»
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد