چالش‌های نادیده‌ گرفته‌شده در گزارش ماریو دراگی بین اروپا و آمریکا:

رقابت‌پذیری یا بهره‌وری

گروه تحلیل
کدخبر: 534516
گزارش «آینده رقابت‌پذیری اروپا» ماریو دراگی، با تاکید بر ضرورت سرمایه‌گذاری سالانه معادل ۵ درصد تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا تا ۲۰۳۰، هشدار می‌دهد که هر تأخیر در اقدام، شکاف رشد و بهره‌وری اروپا با آمریکا را افزایش می‌دهد.
رقابت‌پذیری یا بهره‌وری

جهان‌صنعت –  الیور بلانچارد (موسسه پترسون) و آنخل اوبیده (سیتادل) در گزارشی تحلیلی نوشتند: گزارش «آینده رقابت‌پذیری اروپا» که در سپتامبر توسط ماریو دراگی، رییس پیشین بانک مرکزی اروپا و نخست‌وزیر پیشین ایتالیا ارائه شد، فراخوانی است برای اقدام در برابر چالش‌هایی که اتحادیه اروپا در این دهه با آنها روبه‌رو است. از ویژگی‌های این گزارش آن است که شجاعانه میزان سرمایه‌گذاری مورد نیاز را برآورد کرده است: معادل ۵‌درصد از تولید ناخالص داخلی در هر سال طی دوره ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰. پیام گزارش روشن است: هر سال تاخیر در اقدام، شکاف میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده را بیشتر خواهد کرد. دیگر زمانی برای اتلاف نیست.

این گزارش استدلال می‌کند که نقطه‌ضعف اصلی اتحادیه اروپا رشد کمتر آن نسبت به ایالات متحده است که عمدتا ناشی از پراکندگی و تکه‌تکه بودن درون‌اتحادیه‌ای است. این ضعف با سه چالش جدید تشدید شده است: افزایش تاب‌آوری اقتصادی در برابر تهدیدهای ژئوپلیتیکی و جنگ‌های تجاری، مقابله با تغییرات اقلیمی و گذاری به انرژی‌های سبز و تقویت امنیت ملی و دفاعی. ذات این چالش‌ها ایجاب می‌کند که در سطح اتحادیه به‌جای سطح ملی به آنها رسیدگی شود.

ما با بسیاری از بخش‌های این گزارش موافقیم. این گزارش مسائل درستی را مطرح کرده است. اگر پراکندگی در اتحادیه اروپا مانع اصلی رشد باشد، کاهش آن می‌تواند سودمند و کم‌هزینه باشد. بخش B گزارش سرشار از اطلاعات جزئی و پیشنهادهای عملی در حوزه‌های اقتصادی مختلف است. با این حال، احساس می‌کنیم برخی مسائل نیازمند بحث بیشتر است. ما در این مقاله، گاه با رویکرد مخالف‌خوانی، تلاش می‌کنیم تا گفت‌وگو را آغاز کنیم.

 رقابت‌پذیری یا بهره‌وری؟

بیایید با یک گزاره قوی شروع کنیم: عنوان گزارش «آینده رقابت‌پذیری اروپا» گمراه‌کننده است. محتوای گزارش و در واقع آنچه باید درباره‌اش باشد، بهره‌وری است، نه رقابت‌پذیری. بهره‌وری تعیین‌کننده سطح زندگی است. رقابت‌پذیری موضوعی متفاوت است: یک کشور می‌تواند بهره‌وری پایین داشته باشد ولی همچنان رقابت‌پذیر باقی بماند- چیزی که نرخ ارز شناور باید آن را محقق کند. اتحادیه اروپا مشکل رقابت‌پذیری ندارد- در واقع، دارای مازاد حساب جاری است. اگر مشکلی هست، آن بهره‌وری بالقوه پایین است.

آیا شکاف بهره‌وری واقعا در حال انفجار است؟

دراگی در مقایسه اتحادیه اروپا با ایالات متحده از «چالشی هستی‌شناختی» سخن گفته و هشدار داده است که در صورت بی‌تحرکی، «زجر تدریجی» آغاز خواهد شد. این توصیف اغراق‌آمیز است. از سال ۲۰۰۰، رشد تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا به‌طور متوسط ۵/‏۰‌درصد کمتر از ایالات متحده بوده اما بیشتر این تفاوت ناشی از جمعیت‌شناسی است، نه بهره‌وری. رشد درآمد واقعی سرانه در اتحادیه اروپا تنها حدود ۱/‏۰‌درصد کمتر از آمریکاست که در بازه ۲۵ساله، معادل حدود ۵/‏۲‌درصد شکاف بیشتر است. این شکاف بی‌اهمیت نیست اما به سختی می‌توان آن را «زجر تدریجی» نامید.

با این حال، حتی اگر شکاف بهره‌وری با ایالات‌متحده به‌طور چشمگیری افزایش نیافته باشد، همچنان باقی است. دوران همگرایی سریع اروپا با ایالات متحده گذشته و همگرایی کامل حاصل نشده است. اروپا هنوز نتوانسته «آخرین مایل» را طی کند. ارزش آن را دارد که بررسی کنیم چرا.

 آیا پیشتازی در نوآوری لازمه رشد است؟

گزارش به‌درستی بر تفاوت عملکرد اتحادیه اروپا و ایالات متحده در بخش فناوری تاکید می‌کند. واقعیت چشمگیر است: هیچ شرکت فناوری پیشرو در اتحادیه اروپا وجود ندارد اما آیا این به‌معنای آغاز زوال تدریجی اروپاست؟ نه لزوما . بسیاری کشورها نوآور نیستند ولی به‌سرعت رشد می‌کنند. آنها می‌توانند نوآوری‌های دیگران را تقلید و پیاده‌سازی کنند. در واقع، به‌نظر می‌رسد این الگوی اروپا باشد: رشد بهره‌وری در خارج از بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات در اروپا برابر یا بیشتر از ایالات متحده است.

امنیت به‌جای رشد؟

پس مساله اصلی ممکن است بیشتر امنیت ملی باشد تا رشد. رهبری فناوری زمانی حیاتی می‌شود که به محرک امنیت ملی تبدیل شود همان‌طور که تحریم‌ها و محدودیت‌های آمریکا بر نیمه‌هادی‌ها نشان می‌دهد. بنابراین، توسعه شرکت‌های فناورانه بومی برای افزایش تاب‌آوری و امنیت ملی حیاتی است و این تنها از طریق رویکردی اروپایی ممکن است؛ مقیاس موردنیاز برای رقابت در فناوری‌های نوظهور فراتر از توان کشورهای منفرد است.

گذار سبز و رشد؟

گزارش معتقد است گذار انرژی سبز می‌تواند به رشد بیشتر منجر شود. این نگاه خوش‌بینانه است. مقابله با تغییر اقلیم مستلزم قیمت‌گذاری بر چیزی (دی‌اکسیدکربن یا گازهای گلخانه‌ای) است که پیشتر رایگان بوده است. این در اقتصاد کلان به‌منزله شوک منفی عرضه است- همچون افزایش قیمت نفت- که موجب کاهش سطح تولید و رشد تا هنگام تکمیل گذار به انرژی سبز می‌شود. البته ممکن است با پیشرفت سریع فناوری‌های سبز، رشد نهایی بیشتر شود اما نباید از سختی‌های دوره گذار غافل شد.

رفع پراکندگی و اصلاح مقررات: کلیدهای رشد بیشتر؟

گزارش بخش بزرگی از شکاف بهره‌وری را ناشی از پراکندگی و مقررات می‌داند. اگر این درست باشد، آنگاه اصلاحات در این زمینه‌ها می‌تواند سودآور و نسبتا آسان باشد اما ممکن است گزارش، میزان دستاوردهای ممکن را بیش از حد ارزیابی کرده باشد. بخشی از شکاف بهره‌وری ناشی از عوامل خارج از حیطه گزارش است- نظیر نظام‌های رفاهی پرهزینه، آموزش و مهارت ناکافی، یا هزینه‌های بالای اخراج نیرو. همچنین، مقاومت کشورها در برابر از دست دادن کنترل سیاسی بر «قهرمانان ملی» خود، موجب استمرار پراکندگی شده است. در مورد مقررات نیز تفاوت‌های مهمی بین اروپا و آمریکا وجود دارد. سیاست رقابت در اروپا مبتنی بر ساختار بازار است، در حالی که در آمریکا معیار قیمت برای مصرف‌کننده است. این تفاوت می‌تواند علت فقدان شرکت‌های شبکه‌ای بزرگ در اروپا باشد. مثلا آیا آمازون در اروپا امکان رشد می‌یافت؟

از اتحادیه بازار سرمایه چه انتظاری می‌توان داشت؟

مساله اصلی اروپا کمبود پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری نیست. سهم سرمایه‌گذاری از تولید ناخالص داخلی اروپا تقریبا با آمریکا برابر است (۲۲درصد). نرخ پس‌انداز حتی بالاتر است که موجب مازاد حساب جاری شده است. بنابراین، «بسیج پس‌انداز» عنوان گمراه‌کننده‌ای است. مشکل آن است که پس‌اندازها به سرمایه‌گذاری‌های درست هدایت نمی‌شوند و ریسک‌پذیری کافی وجود ندارد. ساختار عمدتا بانکی و ملی ‌شده مالی، مانع تحقق این هدف است. گزارش انتظار دارد که با کاهش ۵/‏۲‌درصدی در هزینه سرمایه، سرمایه‌گذاری موردنظر تحقق یابد اما این کاهش بسیار فراتر از آن چیزی است که از یکپارچگی مالی قابل انتظار است.

آیا سرمایه‌گذاری عمومی و یارانه‌های اتحادیه می‌تواند با بدهی تامین شود؟

گزارش پیشنهاد می‌دهد که نرخ سرمایه‌گذاری اتحادیه باید حدود ۵‌درصد از تولید ناخالص داخلی افزایش یابد که ۵/‏۱‌درصد آن از سوی دولت‌ها تامین شود. یارانه‌های دولتی برای تحریک سرمایه‌گذاری خصوصی نیز لازم است. این تصمیمات باید در سطح اتحادیه اتخاذ شوند اما این لزوما به‌معنای تامین مالی از طریق بدهی اتحادیه نیست. دو ملاحظه مهم مطرح است: پایداری بدهی و آثار اقتصاد کلان.

بدهی اتحادیه، اگرچه ارزان‌تر از بدهی ملی است اما همچنان بدهی است. برخی هزینه‌ها نظیر دفاعی ممکن است مستقیما به رشد منجر نشوند، یا حتی در کوتاه‌مدت باعث کاهش رشد شوند. بنابراین، نباید انتظار داشت که سرمایه‌گذاری‌ها خودبه‌خود بازدهی لازم برای جبران هزینه‌ها را ایجاد کنند. در کنار آن، بانک مرکزی اروپا باید با نوسانات بیشتر رشد و تورم ناشی از این سرمایه‌گذاری مقابله کند. تجربه اخیر آمریکا در زمینه کسری بودجه و تورم حاصل از آن درس‌آموز است.

در نهایت، ما مسائل بسیاری را مطرح کردیم به امید آنکه به بحثی گسترده‌تر و عمیق‌تر منجر شود. بار دیگر تاکید می‌کنیم که با بسیاری از بخش‌های گزارش موافقیم و امیدواریم که این گزارش منجر به اقداماتی برای افزایش بهره‌وری، ارتقای سطح زندگی، گذار سبز و تقویت امنیت ملی در اتحادیه اروپا شود.

سایت خوان