4 - 04 - 2017
رفوزه، مثل همیشه !
گروهفرهنگ- تعطیلات نوروز باعث بیشتر شدن اوقات فراغت مردم در این ایام میشود و طبیعتا بینندگان رسانههای جمعی مخصوصا تلویزیون را چند برابر میکند. از این رو ارزیابی عملکرد رسانه ملی در این ایام از اهمیت ویژهای برخوردار است. هرچند سالهاست که تکلیف معلوم است! تا آنجایی که یادمان است صدا و سیما هیچوقت عملکرد خوبی نداشته و تکلیف معلوم است اما ما بر حسب وظیفهمان هربار باید نقاط ضعف این رفوزه همیشگی را بشماریم، باشد که روزی قبول شود.
امسال سریالهای نوروزی تلویزیون از لحاظ ساختار و کارگردانی نسبت به سریالهای سال گذشته از کیفیت بالاتری برخوردار بودند اما این به منزله رسیدن به نقطه مطلوب و ایدهآل نیست.
در این میان سریال علیالبدل به کارگردانی سیروس مقدم را میتوان مهمترین نقطه اتکای تلویزیون دانست که مدیران خیالشان راحت بود قطعا این اثر رضایت بینندگان را به دست خواهد آورد که دلیل آن هم کارنامه پر و پیمان سیروس مقدم است.
او نشان داده که هربار فیلمنامهای را دست گرفته به خوبی آن را ساخته و موید آن هم سریال پایتخت است که مردم هنوز با آن خاطره دارند.
اما این بار به نظر میرسد سیروسمقدم به دنبال مکاشفهای جدید و متفاوت علیالبدل را در فضایی جدید ساخته و در این راه بیش از گذشته خود را به محسن تنابنده سپرده است. تنابنده نیز که سالهاست با مقدم همکاری میکند بنا به تجربهای که در ایران برگر به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی داشته به فضایی که این اثر داشته معطوف شده که کاملا در سریال مشهود است.
اما تفاوت ایران برگر و علیالبدل در اینجاست که ایرانبرگر از اساس قصه جدی را دنبال نمیکرد و داستان تکراری داشت که با کارگردانی جعفریجوزانی رنگ و بوی تازهای به خود گرفته بود. از آنجا هم که نسخه سینمایی بود، با توجه به زمان محدود ریتم اثر تندتر شده بود؛ چیزی که درست نقطه مخالف آن را در علیالبدل شاهد هستیم. ظاهرا سیروس مقدم حرفهای جدی برای گفتن در این اثر دارد ولی زمان ١۵ قسمتی که در اختیار داشته منجر شده تا با خیال راحت حرفها را بزند. این درحالی است که فضای قصه کاملا شبیه به ایران برگر پیش میرود و مخاطب با روستا و آدمهایی کاملا مشابه ایرانبرگر مواجه است.
البته شباهت ساختاری دو اثر امر مذمومی نیست و شاید آنچه باعث شده حتی علیالبدل هم نتواند خیلی بگیرد، داستان سریال و فضای پربازیگر آن است که به نظر میرسد انتظار مخاطب را برآورده نکرده و در لابه لای دید و بازدیدها و رفت و آمدها آن طور که باید با علیالبدل ارتباط برقرار نکرده است.
این بار مناسبت نوروز به کار ساخته جدید سیروس مقدم نیامد و قطعا سریال علیالبدل اگر در زمانی جز نوروز مانند فاصله زمانی بعد از تعطیلات نوروز و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری پخش میشد با حجم بالاتری از مخاطبان روبهرو بود که با هشیاری بیشتری به تماشای آن مینشستند.
شبکه دو سیما نیز که امسال برگ برنده کلاه قرمزی را در چنته نداشت سریال مرز خوشبختی به کارگردانی حسین سهیلیزاده را به روی آنتن برد که اتفاقا او هم کارنامه پربار و درخشانی در حوزه سریالسازی دارد. اثری با حضور پوریا پورسرخ و امیرحسین آرمان که نقشهای اصلی سریال را ایفا میکنند.
سریال مرز خوشبختی این بار هم مانند بیشتر کارهای سهیلیزاده با محوریت جوانان ساخته شده بود و داستانش را با زبان طنز روایت میکرد. او که جوانان بسیاری را به چهرههای بازیگری تبدیل کرده، در این اثر هم بهره خوبی از بازیگران چهره برده که از جمله آنها میتوان به امیرحسین آرمان اشاره کرد که از قالبهای همیشگی خود فاصله گرفته و فضایی جدید را در بازیگری تجربه کرده است.
مرز خوشبختی که مابین دو سریال مناسبتی دیگر پخش میشود تا اینجا توانسته قصه خود را به شیرینی روایت و مخاطب را با خود همراه کند.
سریال دیوار به دیوار به کارگردانی سامان مقدم نیز با حضور بازیگران نامآشنا از شبکه سه پخش میشود. سامان مقدم که کارگردانی برایش در سینما و تلویزیون کاملا مجزا از هم هستند تلاش کرده تا نسخهای به روز شده از سریال شمسالعماره را به مخاطب ارائه بدهد.
او در این میان توانسته بازی بسیار خوبی از پژمان جمشیدی بگیرد و حضور این بازیگر در کنار چهرههای دیگر کاملا یکدست و روان است. اما درست نقطه مقابل جمشیدی امیرمهدی ژوله قرار دارد.
ژوله هرقدر در استنداپهای خندوانه موفق عمل کرد و درخشید در بازیگری بسیار معمولی بوده و حتی جاهایی به نظر میرسد دیالوگهایش را به شیوه همان استنداپهایش ارائه میدهد. ولی در کل دو سریال مرز خوشبختی و دیوار به دیوار در جذب مخاطب شانه به شانه هم میروند و نمیتوان یکی را بر دیگری برتری داد.
در نهایت حضور سه چهره موفق به عنوان کارگردانهای سه سریال اصلی تلویزیون در نوروز منجر شده تا مخاطبان هنوز منتظر باشند تا اتفاقات قابل تاملتری در سریالهای ویژه عید بیفتد.
از سریالها که بگذریم چند سالی است که بازار تولید مسابقات در ایام نوروز حسابی گرم شده است. مسابقاتی که یکی از یکی بیهیجانتر و لوستر! امسال هم طبق عادت جدید صدا و سیما مقداری از بودجه سازمان صرف تولید این مسابقات تکراری، بدون هیجان، بدون خلاقیت و تقلیدی شد. کودک شو، فامیلی، آب و آتش، قند پهلو و… تعدادی از این مسابقات هستند. البته دلیل جذاب نبودن این مسابقات واضح است؛ جوایز کم و ناقابل هیجان را از مسابقه میگیرد! متاسفانه جوایز مسابقات رسانه ملی از جوایز مسابقات مدرسهای هم کمتر است و طبیعی است برای کسی اهمیتی ندارد کسی برنده شود یا نشود.
گروه دیگری از برنامههای تازه مد شده در صدا و سیما تلنت شوها یا همان برنامههای استعدادیابی است. این برنامهها در خارج از ایران دارای سابقه طولانی است اما در ایران چند سالی است که جا افتاده است. آقای گزارشگر، زمانی برای خندیدن و… از نمونه این برنامهها در نوروز ۹۶ بود. برنامههایی که هنوز استقلال ندارند و تقلید خالصاند. جمله به جمله، پلان به پلان، ثانیه به ثانیهاش این حس را منتقل میکند که میخواهد شبیه تلنتشوهای جهانی باشد! که نه امکان و نه لزومی دارد. کاش اگر به سراغ ساخت این ژانر از برنامهها میروید کمی خودتان باشید، فقط کمی!
دسته دیگری از برنامهها نیز که قبل از نوروز نیز دارای اسم و رسم بودند مانند خندوانه و دورهمی نیز در ویژه برنامههای نوروزیشان توفیقی نداشتند! خندوانه ضعف گروه مسابقات و گروه تلنت شوها را باهم یدک میکشید، مهران مدیری هم که سالهاست فکر میکند همین که باشد کافی است! تلاش دیگری به علاوه وجودش نمیکند.
اگر بخواهم خلاصه این گزارش را برایتان بگویم میشود حیف… حیفِ پول، حیفِ وقت، حیفِ آنتن، حیفِ چشمهای ما!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد