رشد شکننده بورس
جهانصنعت- روز گذشته نمادهای بورس تهران بار دیگر مورد توجه سرمایهگذاران قرار گرفتند و با افزایش تقاضا، پس از چند روز ریزش، روزی سبز برای بازار سرمایه رقم خورد. تعیینتکلیف شیوه عرضه ارز زنجیره فولاد یکی از مواردی بود که به کاهش سردرگمی سرمایههای حقیقی کمک کرد، همچنین کاهش نسبی اخبار منفی در خصوص تنشهای نظامی نیز باعث شد بار دیگر سرمایهها به بورس بازگردند.
شاخص کل بورس تهران در روز دوشنبه با ثبت ۴۰هزار واحد رشد به ۳میلیون و ۳۱۴هزار واحد رسید. چهار نماد فملی، فارس، فولاد و وغدیر بیشترین تاثیر را بر رشد شاخص کل داشتند، همچنین چهار نماد فملی، ودی، میدکو و آلومینا بیشترین حمایت حقوقیهای بازار را دریافت کردند.
تداوم استقبال سرمایهگذاران از صندوقهای طلا
روز گذشته ارزش معاملات بورس تهران به رقم ۱۰هزار و ۶۶۰میلیارد تومان رسید و طی این معاملات رقم ۹۰۰میلیارد تومان سرمایه خالص حقیقی وارد بازار شد، همچنین نمادهای فزر، تاصیکو، کچاد و وسپه بیشترین سرمایههای حقیقی را جذب کردند. صندوقهای طلای بورسی نیز همچون روزهای گذشته مورد استقبال خریداران قرار گرفتند و در بازه مثبت معامله شدند.
سایه ابهامات ادامهدار بر سر بورس
با توجه به نوع معاملات در ساعات پایانی روز یکشنبه، احتمال رشد شاخص کل در روز گذشته دور از ذهن نبود. چنانکه بازار نشان داد عزم خود را برای خداحافظی با محدوده قله فعلی جزم کرده است. این رشد در حالی اتفاق افتاد که این روزها به سبب افزایش ریسکهای سیاسی شاهد ورود سنگین سرمایهها به صندوقهای طلا بودیم.
خروج شاخص کل از محدوده مقاومتی قله تاریخی میتواند نویدبخش رشد شاخص در ماههای پایانی سال باشد اما با توجه به تحریمها و درآمد پایین دولت، شکل و نحوه این رشد کاملا در گرو خروجی اخبار مربوط به بودجه است. همچنان فرمول جدید نرخ خوراک گاز پتروشیمیها نامشخص است و باتوجه به درآمدهای دولت امکان تغییرات محدود در این فرمول قابل انتظار است. چنانکه در نحوه و فرمولبندی عرضه ارز زنجیره فولاد نیز آنچه اعلام شد و بازار به آن دل بست با آنچه رخ داد تفاوت داشت.
رقابت بورس با نرخ بهره و طلا
از طرف دیگر افزایش نرخ بهره به عنوان تهدید مداوم بر رشد بازار عمل کرده و باعث کاهش جذابیت سرمایهگذاریهای بلندمدتتر شده است. با توجه به افزایش گاه و بیگاه تنشهای سیاسی و نظامی، خروج سرمایه از بازار و ورود به بازارهای موازی نظیر طلا امری کاملا بدیهی است. به نظر میرسد بازارساز برای حفظ رونق معاملات بورس تهران و بازگرداندن سرمایهها به آن، کار دشواری پیشرو داشته باشد زیرا از یکطرف بازار با نرخ بهرهای غیرمتعارف روبهرو است که منطقا بخشی از سرمایهها را به سمت خود جلب میکند و از سوی دیگر با توجه به همگامی رشد طلا در بازارهای جهانی و ریسکها و تنشهای منطقهای، فلز زرد بهعنوان یک سرمایهگذاری سنتی مطمئن، جذابیتی دوچندان پیدا کرده و به راحتی سرمایهها را به سمت خود جلب میکند.
از اینرو با توجه به ارزش پایین معاملات در بازار سرمایه و عدم تناسب در نقدشوندگی نمادهای بازار در زمان ریزش، سرمایههای حقیقی تنها به بخشی از گروهها و نمادها جذب شده که در زمان بحران قابلیت نقدشوندگی بالایی داشته باشند و همین موضوع سبب عدم تقارن در رشد بازار شده و تعداد سهام با ارزندگی بالا که رشد متناسبی نداشتند و مورد توجه سرمایهگذاران نبودند در حال افزایش است. در نتیجه میتوان گفت اکنون بازارساز برای رونق دوباره معاملات و درگیر کردن سرمایهها در نمادهای بورسی باید فاکتور افزایش نقدشوندگی نمادهای کوچکتر را هم در پیش بگیرد تا سرمایهها با اطمینان بیشتری نسبت به خرید سهام اقدام کنند.
ممانعت ریسکها از رشد نمادهای ارزنده
در مجموع با توجه به صورتهای مالی و گزارشهای فروش شرکتها میتوان گفت بورس تهران در بازه ارزندهای قرار دارد و تعداد سهام ارزنده برای سرمایهگذاری در آن بسیار است اما آنچه مانع از یک سرمایهگذاری یکدست در بازار و پایدار روند معاملاتی میشود، وجود انواع ریسکهایی است که بازار سرمایه و به طور اعم اقتصاد ایران با آن درگیر است.
وجود تورم مزمن و کاهش ارزش ریال، پیشی گرفتن هزینهها از درآمد در برخی صنایع، بالا بودن نرخ بهره که با هدف کنترل تورم صورت میگیرد اما در نهایت بخش تولید را با چالش جدی مواجه خواهد کرد و در نهایت تحریمهای همهجانبه همراه با چاشنی گاه و بیگاه تهدیدات سیاسی و نظامی باعث شده تا ترس و دودلی در میان سرمایهگذاران افزایش یافته و در نهایت از یک سرمایهگذاری بلندمدت در بازار سهام جلوگیری کند.
هماکنون چالش اصلی اطمینان بخشی به سرمایههای حقیقی و حفظ آنها در بازار سرمایه است تا از طریق ایجاد یک بازار پویا بتوان زیر فشار تحریم، اهداف توسعهای صنایع را دنبال کرد و از طرف دیگر با جذب سرمایههای سرگردان در بازار، از ایجاد شوک در بازارهای سفتهبازانه جلوگیری به عمل آورد.
