18 - 10 - 2016
رشد اقتصادی کشور چگونه به دست آمد!
محمدقلی یوسفی*- رییس کل بانک مرکزی در سخنرانی اخیر خود رشد اقتصادی سه ماهه اول سالجاری را برابر با ۴/۵ درصد دانسته است، این رقم از یک سو متفاوت است با آنچه مرکز آمار اعلام کرده و از سوی دیگر، چنانچه قرار باشد این آمار را باور کنیم این پرسش به وجود میآید که چرا سطح رفاه مردم تغییر نکرده است و رشد اقتصادی را در زندگی خود احساس نمیکنند؟ در این باره میتوان گفت اگر این آمار درست باشد، مسوولان باید اعلام کنند که این رشد چگونه به دست آمده است و در چه بخشهایی اتفاق افتاده؟ آیا از این به بعد باید خوشحال باشیم که مشکلی نخواهیم داشت و دیگر صحبتی از رکود و بیکاری و تورم وجود ندارد و یا این رشد فقط عددی است برای دل خوش کردن که کسی از چند و چون آن سر در نمیآورد؟
به هر حال این سوال کماکان وجود دارد که آیا این رشد ابداع دولت است، یعنی دولت از چنان قدرت مانوری برخوردار است که به اقتصاد دستور بدهد ظرف مدت کوتاهی پنج درصد رشد کند و یا خود به خود اتفاق افتاده است؟ اگر ارتباط به سیاستهای دولت نداشته باشد در این صورت دولت نمیتواند نسبت به آن ادعا و افتخاری داشته باشد و اگر مربوط به سیاستهای خود دولت باشد در این صورت بهتر است این نسخه را به کشورهای دیگر هم پیشنهاد کنیم تا بتوانند ظرف مدت کوتاهی به رونق برسند.
با تمام این تفاسیر باید این را در نظر داشته باشیم که رشد اقتصادی هدف نیست نباید بگوییم که هدف ما در اقتصاد این است که رشد کنیم و شاخص رونق را به رقم بالایی برسانیم بلکه باید هدف مشخص داشته باشیم و بدانیم در چه زمینهای باید رشد کنیم، در زمینه تولید صنعتی یا کشاورزی یا اشتغال یا سرمایهگذاریهای تولیدی. تا زمانی که این هدف مشخص نشود و معلوم نشود که رشد چه معنایی دارد نمیتوانیم بالا رفتن عدد یک شاخص را نشان افتخار و پیشرفت بدانیم.
همچنین باید در نظر داشت که این رقم هیچ وقت نمیتواند در عمل به عنوان یک معیار رفاه و پیشرفت تکنولوژی برای نشان دادن پیشرفت یک کشور باشد. پس چرا باید روی معیاری تمرکز کنیم که اهمیتی ندارد؟ کما اینکه اگر بانکداران بینالمللی نظیر صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی اصرار به تمرکز روی این شاخص دارند به این علت است که میخواهند ارتباط خود را با کشورها از نظر حجم دادوستد، پول و ظرفیت پرداخت کشورها بسنحند اما از نظر کارکرد این شاخص به عنوان یک هدف تلقی نمیشود.
درباره اینکه هدف اقتصاد باید چه باشد میتوان در ابتدا گفت که در دولت فعلی اکنون نمیشود کار به خصوصی کرد ولی کسانی که واقعا بخواهند برای پیشرفت کشور برنامهریزی کنند باید به این فکر کنند که صنعت، کشاورزی و بخشهای مولد نیاز به رسیدگی و پیشرفت دارند، کمااینکه هیچ کشوری بدون صنعت و کشاورزی پیشرفت نکردته است. ما نیاز به رشد با کیفیت داریم که ناشی از افزایش اشتغال، مشارکت مردمی، سرمایهگذاری بخش خصوصی، ارتقای کارآوری و بهرهوری باشد. تنها در این صورت است که میتوان به این رشد افتخار کرد و همچنین آن را در زندگی روزمره نیز لمس کرد. با این تفاسیر، اینکه شاخص رشد بالا برود در کشور نفت خیزی مانند ایران اتفاقی است که احتمال رخ دادنش کم نیست، اگر در مقاطعی رشد منفی شد به خاطر کاهش صادرات نفت بود و دائمی نبود و همچنین هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که چند ده سال متوالی رشد منفی را تجربه کرده باشد اما کشورهایی هستند که چند سال و حتی چند سال است رشد مثبت دارند با این وجود جزو کشورهای توسعه یافته دستهبندی نمیشوند و رشد مثبت موجب نمیشود که جزو چند کشور صدر جهان باشند. پس اگر قرار باشد اقتصاد سالمی داشته باشیم باید برپایه دو بخش صنعت و کشاورزی باشد و برای توسعه نیز باید به این بخشها بیش از سایر بخشها بها بدهیم.
* عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد