جهان صنعت، با انتشار تصاویر ماهوارهای از خشکی کامل دریاچه ارومیه، این سؤال بیش از پیش مطرح شده که چگونه دریاچه وان، تنها چند صد کیلومتر دورتر، همچنان زنده و پایدار باقی مانده است؟ این دو دریاچه با اقلیمی مشابه اما رویکردهایی متفاوت، نماد دو مسیر متضاد در مدیریت منابع آبیاند.
راز بقای “وان” در برابر مرگ “ارومیه” چیست؟

فاجعه مدیریتی در ارومیه
در مقابل، ارومیه با عمق کم، نهتنها آسیبپذیرتر بود، بلکه در طول چند دهه گذشته، گرفتار سیاستهایی شد که ظرفیت طبیعیاش را بهشدت تهی کرد. ساخت بیش از ۴۰ سد در حوضه آبریز، حفر هزاران چاه غیرمجاز کشاورزی و فقدان برنامه جامع حفظ منابع آبی، عملاً ورودیهای دریاچه را کاهش داد. آمار رسمی نشان میدهد که حتی در بهترین شرایط، تنها ۲ تا ۳ میلیارد مترمکعب آب میتوانست تبخیر سالانه ارومیه را جبران کند؛ رقمی که در بسیاری از سالها محقق نشد.
سیاستهای متفاوت در وان
در حوضه آبریز دریاچه وان، با وجود قرارگیری در منطقهای نسبتاً خشک، سیاستهای محدودکننده برای بهرهبرداری از منابع آب و نبود سدسازی بیرویه، به حفظ تعادل طبیعی کمک کرده است. این دریاچه نه با معجزه طبیعت، بلکه با ترکیبی از ظرفیت طبیعی و مدیریت منطقی پابرجا مانده است.
توازن از دسترفته؛ عامل مرگ دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه قربانی نداشتن توازن بین توسعه کشاورزی، مصرف آب و حفظ محیطزیست شده است. عمق کم، فشار تبخیر، برداشت بیرویه و نبود راهکارهای بازدارنده، شرایط را برای مرگ تدریجی این پهنه آبی فراهم کرد. این در حالیست که در وان، عمق و مدیریت، در کنار هم عمل کردهاند تا اکوسیستم زنده بماند.
نتیجهگیری؛ دو مسیر، دو سرنوشت
در نهایت میتوان گفت: «وان عمق داشت، ارومیه نداشت؛ وان مدیریت داشت، ارومیه نه.» تفاوت در شرایط طبیعی، هرچند مهم، اما آنچه بیش از هر چیز سرنوشت دو دریاچه را از هم جدا کرد، تصمیمات انسانی بود. وان از مدیریت پایدار بهرهمند شد و ارومیه قربانی نگاه کوتاهمدت و توسعه ناپایدار شد.