ذهنهای کوچک، قربانی کمبودها
پویا اصلباغ- در گوشهوکنار این شهر کودکانی حضور دارند که بهخاطر وجود یک اختلال روانی قربانی کمبودهای زندگی میشوند. ضعف خدمات درمانی، کیفیت پایین داروها، عدم دسترسی به روانپزشک و چالشهای اقتصادی از جمله موانعی هستند که کودکان دارای اختلالات روانی با آن مواجه میشوند. این مشکلات اما محدود به حوزه درمان نمیشود. برخی خانوادهها صرفا بهخاطر موضوعاتی مانند انگ اجتماعی، تابوها و دیدگاههای منفی، بیماری کودکانشان را پنهان یا برای فرار از قضاوت دیگران به آن توجه نمیکنند. علاوه بر موارد ذکر شده برخی خانوادهها بهدلیل روند بیماری و طول درمان از این راه خسته شده و کودکان بیمار را مورد شماتت قرار میدهند. آنچه خواندید تنها بخش کوچکی از رنجهای پنهانی است که ذهنهای کوچک گرفتار در بند اختلالات روانی با آن مواجه هستند.
آماری از ذهنهای کوچک و خسته
براساس پیمایش ملی سلامت روان در سال۱۴۰۱، حدود ۲۵درصد از جمعیت کشور دچار نوعی از مسائل ذهنی و روانی هستند. برآوردها نشان میدهد ۱۵تا ۲۵درصد از این افراد کودکان و نوجوانان هستند. برای مثال در برخی مطالعات آمده که از هر ۱۰۰تولد، یک کودک مبتلا به اوتیسم متولد میشود. براساس دیگر دادههای موجود شیوع اوتیسم در میان کودکان و نوجوانان ۶ تا ۱۸سال حدود ۵۳/۱درصد گزارش شده است. علاوه بر مورد ذکر شده، اختلال کمتوجهی- بیشفعالی نیز از شایعترین چالشهای روانی است که در میان کودکان وجود دارد. مبتلایان به این نوع از مسائل ذهنی معمولا تمرکز کافی ندارند و رفتارهایی مانند بیقراری یا جنبوجوش زیاد از خود نشان میدهند. طبق برآوردها حدود ۵تا ۱۰درصد از کودکان کشور به این چالش ذهنی مبتلا هستند و شیوع آن در پسران سه برابر دختران است. کارشناسان معتقدند که برخی اختلالات مانند اوتیسم، اسکیزوفرنی، وسواس و… زمینه ژنتیکی دارند. بدین معنا که اگر یکی از والدین یا بستگان نزدیک دچار این نوع از اختلالات باشند، احتمال شکلگیری و بروز آن در کودک وجود دارد. از سوی دیگر کارشناسان بیان کردند که در کنار ژنتیک، عوامل محیطی نیز در ایجاد این پدیده بیتاثیر نیست. در واقع باید گفت یکسری از کودکان بهخاطر مشکلات ناشی از خشونت، استرس، فقر یا مرگ عزیزان ممکن است که به چنین پدیدهای مبتلا شوند. با این حال متاسفانه برخی کودکان مبتلا به اینگونه بیماریها، مخصوصا مناطق محروم با چالشهای درمانی و معیشتی زیادی مواجه هستند که علاوه بر تحمل رنج بیماری باید رنج زندگی را نیز با خود حمل کنند.
برای بررسی موانع این بیماری با وحید شریعت، رییس انجمن روانپزشکی ایران به گفتوگو نشستیم.
کودکانی که از کانون توجه دور ماندند
شریعت درباره چالشهای درمانی و معیشتی کودکان مبتلا به اختلالات فکری و روانی به «جهانصنعت» گفت: در این زمینه باید ابتدا به مشکلات خدمات درمانی کودکان مبتلا اشاره کرد. خدمات درمانی که مورد نیاز است عمدتا خدمات سرپایی هستند اما بخشی هرچند ممکن است بزرگ نباشد، نیاز به خدمات بستری پیدا میکنند. هر یک از این نوع خدمات اهمیت دارد. باید مشخص کنیم چه خدمات سرپایی و چه خدمات بستری لازم است که فراهم شود و در هر دو زمینه ما با مشکل مواجه هستیم. اکثریت موارد نیازمند خدمات سرپایی هستند زیرا جمع زیادی از کودکان حالتی خفیفتر دارند و درمانشان شامل دارودرمانی، رواندرمانی، پیگیری، کاردرمانی، بازیدرمانی و انواع دیگر مداخلات غیردارویی است. بسیاری از مشکلات این گروه قابل رفع هستند اما گاهی به دلایلی مثلا شدت خشونت یا احتمال خودکشی ممکن است کودکان یا نوجوانان نیازمند بستری باشند، چه برای درمان و چه برای ارزیابی تشخیصی. در مواردی که پیچیدگی بیشتری وجود دارد لازم است رفتار کودک زیر نظر گرفته شود تا متخصصان بتوانند دقیقتر ارزیابی کنند.
وی افزود: چالشهای بستری و سرپایی متفاوت هستند. از منظر سرپایی چالشهای اصلی دسترسی به خدمات و هزینههاست. مثلا ممکن است افراد دسترسی کافی به پزشک متخصص نداشته باشند یا درمانگر غیردارویی مانند روانشناس آموزشدیده، کاردرمانگر یا بازیدرمانگر به تعداد کافی وجود نداشته باشد. هزینهها همچنین ممکن است بهقدری بالا باشد که خانوادهها نتوانند پرداخت کنند. هزینهها شامل ویزیت متخصص، جلسات رواندرمانی و هزینه دارو است. بهطور معمول ممکن است یک کودک هفتهای یک جلسه رواندرمانی و ماهی یک بار ویزیت روانپزشک نیاز داشته باشد، با این حساب هزینهها جمع میشوند و مبلغ قابلتوجهی خواهد شد که بهطور تقریبی احتمالا بیش از ۵میلیون تومان در ماه هزینه خواهد داشت البته این موضوع به تعداد جلسات، نوع داروها و هزینه مرکز بستگی دارد.
کمبود و کیفیت پایین داروها
شریعت با اشاره به کیفیت داروی کودکان دارای اختلال ذهنی تشریح کرد: یکی دیگر از چالشهای جدی در این زمینه بحث کمبود دارو و نیز کیفیت پایین برخی از آنهاست. بعضی داروها کیفیت ایرانی و خارجیشان تفاوت چشمگیری دارد بهخصوص داروهایی که برای کمبود تمرکز استفاده میشوند. بهنظر میرسد عوارض نمونههای ایرانی بیشتر و اثربخشیشان کمتر است. ما طرفدار داروهای خارجی نیستیم اما وقتی تفاوتشان واضح است ناچارا باید این واقعیت را بپذیریم. در مورد اکثر داروهای دیگر این تفاوت آشکار نیست اما در موضوع داروهای تمرکز مانند «متیلفنیدات یا ریتالین» این اختلاف روشن است. این موضوع مشکل بزرگی برای خانوادهها و کودکانی است که به این داروها نیاز دارند. عدم دسترسی نیز در این میان وجود دارد. ممکن است یکسری از داروها یک هفته موجود باشند و هفته بعد نباشند و این خود باعث مشکل در روند تحصیلی و عملکرد کودک میشود.
دستهبندی اختلالات
رییس انجمن روانپزشکی در بخشی از صحبتهای خود یکسری از اختلالات را اینگونه دستهبندی کرد و درباره آن گفت: دستهبندی اختلالات گسترده است. شاید شایعترینشان کمبود توجه و بیشفعالی باشد. درصدی از کودکان معمولا بین ۴تا ۸درصد ممکن است به این اختلال مبتلا بوده و نیاز به درمان داشته باشند تا بتوانند بهتر درس بخوانند و مهارتهای لازم را یاد بگیرند. این چالش روانی جنبه ژنتیکی و زیستی دارد. در مقابل اختلالات رفتاری که جنبه محیطی بیشتری دارند مانند اختلالات مقابلهای، نافرمانی یا سلوک بیشتر مربوط به نوع تربیت و یادگیری رفتار هستند و درمانشان عمدتا غیردارویی است و نیاز به مداخلات آموزش والدین و آموزش خود کودک دارد. علاوه بر آن افسردگی، اضطراب، وسواس و طیف اوتیسم نیز در کودکان وجود دارد.
کمبود تخت بیمارستانی و ضعف بیمه
شریعت همچنین به کمبود تخت بیمارستانی در کشور برای کودکان اشاره کرد و افزود: متاسفانه کمبود تخت بستری بسیار جدی است. بخش عمدهای از کسانی که نیازمند چنین خدماتی هستند ممکن است بهدلیل کمبود شدید تخت نتوانند از این خدمات بهرهمند شوند. در مورد خدمات سرپایی نیز خدمات دولتی بسیار محدود است و دسترسی عمومی خوبی وجود ندارد. خدمات خصوصی البته تا حدی موجود است بهخصوص در شهرهای بزرگ اما در شهرهای کوچک معمولا فوقتخصصها بهصورت سرپایی یا بستری در دسترس نیستند. خوشبختانه در سالهای اخیر ویزیت تصویری یا آنلاین فراهم شده است و شهرهای کوچک هم میتوانند از راه دور از متخصصان نوبت بگیرند و ویزیت شوند. با این وجود مساله اصلی بار مالی روند درمان است. بسیاری از خانوادهها توان پرداخت هزینه خدمات را ندارند. اگر توان پرداخت وجود داشته باشد دریافت خدمات سرپایی از هر نقطهای امکانپذیر است اما پوشش مالی در این زمینه محدودیت ایجاد میکند.
وی اضافه کرد: پوشش بیمهها در زمینه خدمات روانشناختی و روانپزشکی بسیار ضعیف است. ویزیت روانپزشکی و رواندرمانی نیازمند صرف زمان قابلتوجهی است. اگر بخواهیم ویزیت دولتی مصوب را بگیریم ناچارا باید زمان ویزیت را کوتاه یا هزینه بیشتری پرداخت کنیم. بدین معنا که باید ویزیت را با همان نرخ مصوب گرفته و وقت بسیار اندکی صرف شود که به ضرر بیمار است یا باید هزینه ویزیت بیش از رقم مصوب گرفته شود. علت بنیادی این است که پوشش بیمهای عملا وجود ندارد اگر هم پوشش باشد بسیار اندک است و بخش عمده هزینه از جیب بیمار پرداخت میشود. در نتیجه بیمهها در حال حاضر تقریبا کمکی به پوشش هزینههای درمان روانپزشکی چه در بزرگسالان و چه در اطفال نمیکنند و این مساله مشکل بزرگی برای خانوادهها به شمار میرود.
انگ اجتماعی باعث طولانی شدن روند درمان میشود
شریعت در گفتههای خود به موضوع تاخیر در توجه به این بیماریها پرداخت. وی معتقد است که برخی خانوادهها صرفا بهخاطر تابوها و انگ اجتماعی از بیان بیماری و توجه به آن چشمپوشی میکنند. او در اینباره گفت: مساله مهمی که وجود دارد بحث تاخیر در درمان بهعلت انگ و تابوهای موجود است. متاسفانه اطلاعات نادرست و ترس از درمان مثلا نگرانی از اعتیاد یا عوارض داروهای شیمیایی بزرگترین مانع دسترسی به خدمات است. این باورهای شبهعلمی باعث میشود، خانوادهها نگران شوند و کودکان برای مدت طولانی از دریافت خدمات محروم میمانند. باید تاکید شود که دارو تنها یکی از اجزای درمان است و درمانهای علمیشده برای هر اختلال مشخص هستند. رسانهها در این زمینه باید کمک کنند تا مشخص شود درمان تاییدشده علمی هر مشکل چیست تا خانوادهها بدانند به دنبال چه نوع درمانهایی باشند.
وی در پایان اضافه کرد: بسیاری از درمانهای شبهعلمی مانند نوروفیدبک یا نقشهبرداری مغزی اثربخشی اثباتشده کافی ندارند اما چون درآمد خوبی ایجاد میکنند، مراکزی هستند که بهصورت گسترده این خدمات را تبلیغ میکنند. این درمانها در بسیاری از موارد فاقد تایید علمی هستند اما خانوادهها هزینه زیادی پرداخت و گمان میکنند که درمان واقعی را دریافت کردند در حالی که از درمان اثباتشده محروم ماندند. متاسفانه این مسائل یکی از جدیترین چالشهایی است که در کشور وجود دارد.
نکته پایانی
در پایان باید گفت مساله حمایتهای مالی و رفع کمبودها در این مسیر بسیار حائزاهمیت است اما نباید از مسائل اجتماعی این قضیه غافل شد. متاسفانه برخی خانوادهها صرفا بهخاطر اینکه از قضاوت و دیدگاه افراد به دور باشند، بیماری کودکانشان را انکار یا پنهان میکنند. این مساله از منظر جامعهشناختی و علمی ضربه بزرگی را به کودک وارد میکند. در واقع هم روند درمان به تاخیر میافتد و هم باعث تشدید آن میشود. مسوولان و نهادهای مرتبط باید بدانند که در این زمینه کاستیهای فراوانی وجود دارد و همچنین باید اطلاعرسانی دقیق و آموزشهای لازم را در اولویت خود قرار دهند. امید میرود که دولت و سازمانهای مربوطه مثل همیشه از این مساله چشمپوشی نکنند و توجه کافی را به این موضوع اختصاص دهند. کودکان دارای اختلالات روانی باید همانند دیگر کودکان از یک زندگی معمولی برخوردار باشند که این مساله نیاز به اقدامات دولت و توجه خانوادهها دارد.
