دیرتر و بدتر
یک تصور در جمهوری اسلامی به هر دلیل نزد مدیران وجود دارد که تصمیمگیری در سالهای بد شاید کمدردسرتر باشد و مشکلات بنا بر اصل مشمول مرور زمان شدن، حل شوند. این تصور سرتاپا نادرست موجب شده است کشور تا خرخره در باتلاق مشکلات فرو رود و امید به حل مسائل روزبهروز کمتر و کمتر شود. بهطور مثال میتوان به داستان پرونده هستهای اشاره کرد که از ۲۰سال پیش تا امروز راهحلی برایش پیدا نشده و بهانه یک جنگ تمامعیار شده است. این در حالی است که میشد با دادوستد منصفانه و از سر عزت مساله را حتی در دهه۸۰ حل کرد. مثال دیگر میتواند داستان پرغصه قیمت بنزین و دیگر انرژیها باشد.
در حالی که در قانون برنامه چهارم پیشبینی شده بود قیمت هر لیتر بنزین هر سال ۱۰درصد افزایش یابد مجلس هفتم همچون سد سکندر در برابر این قانون ایستاد و اجازه نداد قیمت این کالا به واقعیت نزدیک شود. الان قیمت هر لیتر بنزین بسیار کمتر از قیمت یک لیتر آب و یک لیتر دوغ است و هیچ نهادی حاضر نیست به دلیل سیاسی آن را در کانون عمل قرار دهد. رییسجمهور مستقر با صراحت میگوید و درست هم میگوید که نباید قیمت بنزین برای همه گروههای درآمدی یکسان باشد و گروههای پردرآمد چند برابر گروههای کمدرآمد یارانه بگیرند. رییسجمهور مستاصل شده و نمیداند با یارانه بنزین، با یارانه برای نهادههای دامی، با یارانه برای دلار، یارانه برای راهها و اعتبارات بانکی چه کند؟ یک دلیل مهم که چرا به اینجا رسیدهایم کاهش اعتبار و منزلت نهاد دولت در برابر دیگر نهادهای مستقر و موجود در قانون اساسی است. دولت نمیتواند از پس مجلس برآید و مجلس با وضع قانون ناگهان کار دولت را سد میکند.
دولت باید با مجمع تشخیص مصحلت نظام مقابله کند تا این نهاد اجازه دهد قانون الزام کشور به افایتیاف اجرا شود و نمیشود. دولت در سیاست خارجی تقریبا هیچکاره است و نمیتواند سیاستگذاری کند. اینگونه شده است که حل مسائل به طور سیستماتیک دیر و دیرتر میشود. قانوناساسی جمهوری اسلامی برای رییسجمهور اختیارات قابل اعتنایی لحاظ کرده اما به مرور زمان این اختیارات از کف دولت رفته یا دولت مستقر در اجرای اختیارات خود ناتوان شده است.
دولتهای خارجی که طرف مذاکره با ایران هستند اکنون سرگردان بوده که آیا میتوانند با دولت مستقر گفتوگو کنند یا نه. از این دست مسائل میتوان یک فهرست بلندبالا تهیه کرد. واقعیتها را باید قبول کرد و اعتبار نهاد دولت را به آن برگرداند و اجازه داد براساس مطالعات کارشناسانه تصمیم بگیرد. تجربه نشان میدهد این تصور را که اگر درباره مسائل مهم کشور دیرتر تصمیم بگیریم از جایی کمک میرسد باید دور انداخت و کارها را پیش برد. میدانیم و نیز تجربه نشان داده اگر مقوله سیاست خارجی حل نشود، حل دیگر مسائل و باز کردن دیگر گرهها ناممکن است.
آیا میتوان از گذشته نهچندان دور درس گرفت و از رویای دیرتر، بهتر دور شد. نمیتوان با این گرهها که به دست و پای اقتصاد تنیده شده است انتظار داشت کسبوکار و معیشت مردم خفه نشود.