دو سناریو در دل آتش‌بس

محمدرضا ستاری
کدخبر: 544324

محمدرضا-ستاری

محمدرضا ستاری

دونالد ترامپ در کتاب هنر معامله‌گری خود که اولین‌بار در سال۱۹۸۷ منتشر شده، می‌گوید: «هنگام مذاکره آنچنان ضدونقیض صحبت کن تا طرف مقابل را گیج کنی و بعد بیشترین امتیاز را از او بگیری.» این شیوه و روش در طول ماه‌های گذشته در مورد صحبت‌های ترامپ بیش از هر زمان دیگری مشخص شده؛ زمانی که وی ضمن تاکید بر دیپلماسی و رسیدن به یک توافق جامع با ایران، همزمان با چراغ سبز به رژیم صهیونیستی، مقدمات حملات گسترده این رژیم را فراهم کرد.

حالا نیز در حالی که بنیامین نتانیاهو به واشنگتن سفر کرده و اوضاع آتش‌بس هم شکننده است، سوال اساسی این است که آمریکا و رژیم صهیونیستی چه برنامه‌ای برای روزها و هفته‌های آینده دارند؟ در همین راستا فارغ از اینکه راهبردهای واشنگتن و تل‌آویو تا چه میزان قابلیت تحقق دارند که بررسی این موضوع یک تحلیل جداگانه می‌طلبد، به‌نظر می‌رسد که دو سناریو از سوی ایالات‌متحده در مورد ایران قابل تصور است.

سناریوی اول آنطور که برخی تحلیلگران و حتی مقامات کشورمان بر آن طی روزهای اخیر تاکید کرده‌اند، تداوم حملات به اهدافی در داخل ایران و تشدید درگیری‌هاست، آن هم در شرایطی که ترامپ بار دیگر روی مذاکره و توافق تاکید دارد و تجربه گذشته نشان می‌دهد که این صحبت‌ها در واقع تاکتیکی برای انحراف اذهان جهت شروع تنش‌های جدید است.

سناریوی دوم اما حفظ آتش‌بس شکننده و در عین حال تشدید فشارهای حداکثری علیه ایران است. در چنین سناریویی که با هدف تعلیق تصمیم‌گیری در تهران طراحی شده، طرف مقابل ضمن اصرار بر مذاکره و توافق، فشار تحریم‌ها را افزایش داده و همزمان در هماهنگی با انگلیس و فرانسه، مقدمات فعال شدن مکانیسم ماشه را فراهم می‌کند. از این‌رو با بازگشت تحریم‌های بین‌المللی، حلقه فشار حداکثری علیه ایران تنگ‌تر می‌شود. از سوی دیگر این اقدام برای ایجاد فضای تنفسی برای نتانیاهو است.

لازم به ذکر است باوجود سانسور خبری شدیدی که اسرائیلی‌ها از خسارت‌های پاسخ موشکی ایران اعمال می‌کنند اما شواهد و برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد که آنها طی ۱۲‌روز درگیری در تنگنای جدی قرار گرفتند. به عنوان مثال گزارش روزنامه تلگراف نشان می‌دهد که حداقل پنج ‌مرکز نظامی رژیم صهیونیستی در حملات موشکی ایران مورد اصابت و ضربه قرار گرفته است. از سوی دیگر موضوع مهم این است که سامانه‌های پدافندی رژیم صهیونیستی نیز در موج حملات ایران به میزان قابل‌توجهی تحت فشار قرار گرفته است. به عنوان مثال تنها در یک نمونه، سامانه پدافندی تاد که آمریکایی‌ها یک باتری آن را به طور قرضی به اسرائیل منتقل کرده‌اند، ۴۸‌موشک ۴۰‌تیری دارد که در طول ۱۲‌روز جنگ حدود ۳۹‌موشک آن مصرف شده و مطابق با تخمین‌های صورت گرفته حدود ۵۰۰میلیون دلار برای ایالات‌متحده و رژیم صهیونیستی هزینه در بر داشته است.

در نتیجه از یک‌سو آتش‌بس یک فضای تنفسی برای نتانیاهو ایجاد کرد چراکه تداوم درگیری‌ها می‌توانست خسارت‌های بیشتری به رژیم صهیونیستی وارد کند و از سوی دیگر ترامپ مایل بود نشان دهد که نتانیاهو نمی‌تواند بدون حمایت آمریکا وارد یک درگیری بلندمدت با ایران شود.

در همین رابطه از آنجا که مبنای توافق میان ایران و ایالات‌متحده با فرض ادامه یافتن شرایط کنونی وجود نداشته و بعد از جنگ نیز باوجود صحبت از دیپلماسی امکان رسیدن به یک نقطه مشترک برای توافق بسیار کمرنگ‌تر از گذشته شده، به نظر می‌رسد که سناریوی دوم یعنی ایجاد فضای تعلیق برای ایران و همچنین تشدید فشار حداکثری با فعال کردن مکانیسم ماشه از جمله راهبردهایی باشد که  دولت ترامپ حداقل در ظاهر به دنبال اجرای آن است. کمااینکه در این میان، چراغ سبز واشنگتن به تل‌آویو جهت شروع دوباره یک درگیری در سطحی متفاوت را نیز نباید به هیچ عنوان نادیده گرفت. بنابراین از آنجا که رفتار آتی طرف مقابل از این دو سناریو خارج نخواهد بود، برای ایران سیاستگذاری در چنین فضای دشواری به طور قطع نیاز به طرحی جدید و جایگزین دارد زیرا وضعیت میدانی نشان می‌دهد ادامه راهبرد قبلی دیگر جوابگوی فضای جدید نخواهد بود.

وب گردی