11 - 01 - 2024
دولت عامل ضرر چندین میلیارد دلاری فولاد و پتروشیمی
بهمن آرمان*
مردادماه سال گذشته بود که سیدامیر طباطباییان مدیر انرژی سیالات شرکت فولاد مبارکه در کنفرانس بینالمللی بهینهسازی و بهرهوری انرژی ایران، اعلام کرد که صنعت فولاد چیزی در حدود ۳ درصد از گاز توزیعی در کشور را مصرف میکند و در مورد مصرف برق نیز تنها ۷ درصد کل مصرف کشور به صنعت فولاد اختصاص دارد.
به همین دلیل هم خواستار آن شد با توجه به اهمیتی که صنایع بالادستی مانند فولاد و پتروشیمی در تولید ناخالص داخلی دارند به جای قطع گاز یا برق این صنایع، مصرف در قسمتهای غیرمولد کشور کاهش یابد.
صحبتهای این مدیر فولادی در حالی مطرح شده که علیرغم کمبود برق در تابستان، ایران توانسته ۵/۵ میلیارد دلار فولاد و ۱۵ میلیارد دلار نیز صادرات پتروشیمی داشته باشد؛ یعنی رقمی که بدون فروش نفت، میتواند به واسطه درآمدزایی این دو صنعت استراتژیک، منابع ارزی کشور را تامین کند، با این حال شاهد هستیم که دولت، قیمت انرژی یعنی برق و گاز طبیعی را برای صنایع انرژیبر افزایش داده که این امر مزیت رقابتی و نسبی این صنایع استراتژیک را به مخاطره انداخته است. این موضوع زمانی اهمیت مییابد که بدانیم سهم انرژی در تولید هر تن فولاد در عربستان ۸ درصد بوده، اما این رقم در ایران به ۱۸ درصد میرسد. یا اینکه قیمت گاز طبیعی برای صنایع پتروشیمی در کشورهای حاشیه خلیجفارس ۵ /۲ سنت است، در حالی که قیمت آن در ایران برابر با ۱۰ سنت است.
چنین وضعیتی باعث شده که این صنایع در کشور ما قدرت رقابت و حفظ بازارهای خارجی خود را از دست بدهند و به واسطه ناترازی در تولید برق و گاز طبیعی در زمستان مشکل کمبود گاز و در تابستان معضل کمبود برق گریبانگیر این دو صنعت استراتژیک و صنایع پاییندستی آنها شود، بهطوری که هماکنون برق و گاز در برخی از شهرکهای صنعتی مهم کشور در هفته تنها دو روز وصل است.
در همین رابطه معتقدم که این مسائل مربوط میشود به سیاستهای نابخردانهای که باعث شده با ادعای کمبود منابع مالی برای تامین برق، اکنون واحدهای فولادسازی بزرگ کشور مانند فولاد مبارکه و فولاد خوزستان مجبور شوند بخشی از سرمایه خود را به جای اختصاص دادن به سهامداران یا طرحهای توسعه خود، به ساخت نیروگاه برق اختصاص دهند.
این موضوع از آنجا حائزاهمیت است که سوخت نیروگاههای تولید برق نیز از گاز طبیعی تامین میشود و مشخص نیست با توجه به افزایش شدید قیمت گاز، این دو واحد بزرگ فولادسازی کشور چطور قادر به تولید برق مقرون به صرفه برای خود هستند؟ بنابراین در حالی که مصرف گاز در صنایع فولادی چیزی بین ۵ /۴ تا ۶ درصد در نوسان است، این میزان مصرف در حدی نیست که بخواهد ضرر ۵/ ۱ میلیارد دلاری در فولاد و بیش از ۶ میلیارد دلاری در صنایع پتروشیمی (بدون در نظر گرفتن صادرات پاییندستی) قطع گاز صنایع فولادی، آن هم به بهانه عدم قطع گاز مشترکین خانگی را توجیهپذیر کند.
براساس پیشبینیها، وضعیت رو به وخامت است، بهطوری که مسوولان شرکت ملی گاز ایران برآورد کردهاند که از ۴ سال آینده به بعد، هر سال به علت عدم سرمایهگذاری و استفاده از تکنولوژیهای نوین، یک فاز پارسجنوبی از رده خارج خواهد شد؛ امری که نگرانی بزرگی را برای آینده کشور رقم میزند.
سوالی که دائما در همین رابطه از ما پرسیده میشود این است که چنین وضعیتی اکنون سالهاست ادامه دارد و هر سال نیز تشدید میشود، بنابراین راهحل اولیه و اساسی برای برونرفت از این چالش بزرگ چیست؟ به اعتقاد من اولین و مهمترین قدم برای برونرفت از چنین شرایطی، رفع تحریمهاست. لازم به ذکر است، شرکت بریتیش پترولیوم (BP) انگلستان در آخرین مطالعات خود اعلام کرده که ذخایر گاز طبیعی ایران از روسیه بیشتر بوده و مقام اول را در دنیا داراست. با این حال از آنجا که تکنولوژی استخراج و اکتشاف نفت و گاز در اختیار شرکتهای محدودی در دنیاست و استخراج نیز شدیدا متاثر از تکنولوژیهای نوین است، تحریمهای موجود مانعی جدی در برابر استفاده ایران از تکنولوژیهای جدید است. این همان موضوعی است که موجب تعجب همگان شده که چطور بزرگترین دارنده ذخایر گازی جهان از استخراج و تامین گاز مصرفی داخلی خود نیز عاجز مانده است؟
اولین راهحل این است که تحریمها علیه کشور به طریقی برداشته شود و ایران ضمن پذیرش FATF مانند دورانی که برجام به امضا رسید، راه را برای ورود و همکاری با شرکتهای بزرگ بینالمللی برای استفاده از تکنولوژیهای نوین آنها هموار کند. در واقع ما ناچار هستیم در سیاست خارجی خود یک بازبینی به عمل آوریم، چراکه تداوم وضع موجود نه تنها کمکی به حل مشکلات نخواهد کرد، بلکه با تشدید چالشها در نهایت سفره مردم را نیز کوچکتر میکند.
بدون ایجاد زمینه لازم جهت استفاده از تکنولوژیهای نوین برای استخراج نفت و گاز طبیعی، بهطور قطع عوارض منفی اقتصادی آن تشدید و در نهایت به چالشهای امنیتی بزرگ ختم میشود. در نتیجه تا ابد نمیتوان اقتصاد یک کشور را با تنفس مصنوعی و زیر چادر اکسیژن نگه داشت و تعامل با جهان را نادیده گرفت.
لازم به ذکر است، عوارض چنین وضعیتی به حدی بوده که برخی از شرکتهای پتروشیمی از انجام پروژههای جدید منصرف شدهاند و برنامههای توسعهای خود را متوقف کردهاند و برخی دیگر از این شرکتها نیز ناچار به تعطیلی و تعدیل نیروی دهها هزار نفری شدهاند؛ امری که در صورت تداوم داشتن، میتواند به صنایع فولاد و سایر صنایع انرژیبر نیز سرایت کند.
موضوع مهم این است که در هیچ کشوری از جهان نمونه مشابهی پیدا نمیشود که مانند ایران ۸۰ درصد از مصرف گاز طبیعی به بخش خانگی اختصاص یابد. این در حالی است که اولویت در همه کشورها، بخش تولید است. به عنوان مثال چند ماه قبل که سفری به اروپا کرده بودم به دلیل گران بودن قیمت برق و گاز، منازل برای صرفهجویی در مصرف تقریباً در خاموشی فرو رفته بودند؛ یعنی برخلاف ایران که دولت برای تامین کسری بودجه خود اقدام به افزایش شدید قیمت گاز طبیعی و برق برای واحدهای تولیدی کرده است، دولت آلمان برای حفظ سطح اشتغال، جلوگیری از افزایش نرخ بیکاری، رشد اقتصادی و صیانت از بازارهای صادراتی، قیمت هر کیلووات ساعت برق برای صنایع را ۵ سنت (یورو) تعیین کرده و در نظر دارد این رقم را باز هم کاهش دهد، این در حالی است که قیمت برق خانگی ۲ برابر قیمت برق صنایع یعنی ۱۰ سنت (یورو) است.
* اقتصاددان
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد