دولت در پیچوخم آییننامهسازی

جهان صنعت– در سالهای اخیر، بازتعریف نقش استانها در توسعه فرهنگی کشور، بهویژه در حوزه سینما، به یکی از دغدغههای جدی سیاستگذاران فرهنگی بدل شده است. در این میان، تشکیل شورای سینمای استانها به ریاست استانداران، نقطهعطفی در نگاه تمرکززدایانه به هنر هفتم بهشمار میرود؛ نگاهی که هدف آن نه صرفا ایجاد ساختار اداری تازه بلکه نهادینه کردن توجه به زیستبوم فرهنگی هر استان، کشف و پرورش استعدادهای بومی، بازتعریف آموزش سینمایی و حرکت بهسوی تولیدات متناسب با ظرفیتها و هویتهای محلی است. استانها تا امروز بیشتر در مقام مصرفکننده محصولات سینمایی مرکز ظاهر شدهاند؛ حال آنکه هر کدام، از خراسان تا کهگیلویه، از گیلان تا هرمزگان، حامل گنجینهای از روایتها، چشماندازها و استعدادهایی هستند که در صورت مهیا بودن بستر تولید، میتوانند نهتنها مخاطب داخلی بلکه بازار جهانی سینما را نیز تحتتاثیر قرار دهند. شورای سینما در استانها، با بهرهگیری از ظرفیت مدیریتی استانداران و همراهی ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، قرار است این بستر را فراهم کند؛ از بازسازی و توسعه زیرساختهای سینمایی گرفته تا حمایت از آموزش در حوزههای فیلمنامهنویسی، کارگردانی، تدوین و حتی بازاریابی سینمایی. این شوراها همچنین میتوانند گرهگشای چالشی دیرینه باشند؛ نبود مسیر روشن برای ورود استعدادهای شهرستانی به بدنه حرفهای سینما. با تمرکز بر آموزش و شناسایی استعدادها، بومیسازی نظام آموزش سینمایی و حمایت از پروژههایی که ریشه در فرهنگ و تجربه زیستی مردم دارند، شورای سینما میتواند ریلگذاری تازهای برای آینده سینمای ایران باشد؛ آیندهای که از دل استانها زاده میشود اما صدای آن در سراسر کشور و فراتر از مرزها شنیده خواهد شد. نخستین گام برداشته شده اما مسیر هنوز در ابتدای راه است. موفقیت این شوراها، در گرو پیوند مستمر سیاستگذاری کلان با خواستهها و ظرفیتهای واقعی بدنه فرهنگی استانهاست. سینمای ایران اگر میخواهد جهانی بیندیشد، باید از محلیترین صداها آغاز کند.
بر همین اساس مهدی شفیعی، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی درباره چگونگی تشکیل شورای سینما در استانهای سراسر کشور، گفت: «در اولین جلسه شورای عالی سینما در دولت چهاردهم، که دیماه سال گذشته به ریاست محمدرضا عارف برگزار شد، از جمله مصوبات آن، تشکیل شورای سینما در استانها به ریاست استانداران، با هدف تاکید بر مسائل سینما در استانها، توجه به زیرساختهای سینمایی، کشف استعدادها، موضوع آموزش و توجه به امر تولید متناسب با زیست بوم هر استان بود.» او افزود: «بنابر تصمیم اتخاذشده در شورای عالی سینما، کارگروه تخصصی شورا به ریاست رائد فریدزاده مسوول تهیه پیشنویس آییننامه شورای سینمای استانها تعیین شد و این کارگروه طی دو جلسه برگزاری، پیشنویس آییننامه شورا را تهیه و توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیم معاون اول رییس جمهور کرد. سرانجام روز دوازدهم خردادماه، آییننامه و دستور تشکیل شورای سینما در استانها توسط محمدرضا عارف به تمامی استانداران سراسر کشور ابلاغ شد.» شفیعی با بیان اینکه اعضای شورای سینما در استانها سیزده نفر است، خاطرنشان کرد: «استاندار (رییس شورا)، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان (دبیر شورا)، رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان، دبیر کارگروه تخصصی امور اجتماعی، فرهنگی و خانواده، مدیرکل سازمان صداوسیمای استان، رییس حوزه هنری استان، شهردار مرکز استان، رییس دفتر انجمن سینمای جوانان در استان، دو نفر از مدیران کل ادارات استان با تشخیص استاندار، دو نفر از اساتید و متخصصان فرهنگ و هنر و سینماگران استان به پیشنهاد دبیر و تایید استاندار اعضای شورای سینما در هر استان را تشکیل خواهند داد.»
معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی عنوان کرد: «براساس کلان برنامههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دوره، مردمیسازی و عدالت فرهنگی از اهداف و برنامههای جدی سازمان سینمایی است که تشکیل شورای سینما در استانها نیز ذیل آن معنا خواهد یافت. این درحالی است که ظرفیتهای بسیار خوب و ارزشمندی در حوزه منابع و محتوا در استانهای سراسر کشور وجود دارد که نیازمند توجه بیشتری است. بدیهی است که تنوع فرهنگی و زیستی در کشور ظرفیت بزرگی برای سینمای ایران خواهد بود.» او با بیان اینکه بخشی از اعتبارات سازمان سینمایی به توسعه زیرساختها در کشور، آموزش، تولید و برگزاری رویدادهای سینمایی در استانها اختصاص دارد ولی متاسفانه مقوله سینما تاکنون از اعتبارات استانی سهمی نداشته است، افزود: «امیدوارم با تشکیل شورای سینما در استانها و مسالهشدن مقوله سینما برای مدیران عالی هر استان، شاهد همافزایی خوبی میان سازمان سینمایی و استانداران در توسعه و تقویت سینما در سراسر کشور باشیم.» شفیعی خاطرنشان کرد: «در آییننامه تشکیل شورای سینما در استانها، تعداد جلسات و ارائه گزارشهای سهماهه به دبیرخانه شورای عالی سینما نیز پیشبینی شده است.»
اگرچه تشکیل شورای سینما در استانها با هدف توسعه متوازن، پرورش استعدادهای بومی و ارتقای زیرساختهای سینمایی طراحی شده اما موفقیت این ایده بیش از آنکه در شعارهای اولیه یا ساختار سازمانی آن خلاصه شود، به توان واقعی سیاستگذاران در تحقق یک اصل بنیادین بستگی دارد: تمرین حکمرانی فرهنگی در بستر غیرمتمرکز، متکثر و مبتنیبر زیستبوم. شورای سینما، در واقع نخستین بستر رسمی است که امکان همنشینی مدیران عالیرتبه اجرایی استان (استانداران) با هنرمندان، کارشناسان، مدیران فرهنگی و فعالان حوزه سینما را در یک میدان تصمیمسازی مشترک فراهم میسازد. این اتفاق، اگر به درستی طراحی و هدایت شود، میتواند به خلق الگوهای تازهای از مشارکت فرهنگی منجر شود؛ مشارکتی که در آن استاندار نه صرفا مقام اجرایی بلکه نقش پشتیبان توسعه فرهنگی را ایفا میکند و سینماگران نیز از جایگاه صرفا مطالبهگر، به جایگاه مشارکتکننده در طراحی سیاستها ارتقا مییابند اما نباید فراموش کرد که تجربههای پیشین در حوزه تمرکززدایی فرهنگی در ایران، همواره با چالشهایی جدی روبهرو بودهاند؛ از جمله نبود برنامهریزی واقعبینانه، ضعف در توان اجرایی ادارات استانی، مداخلهگری مرکز و گاه حتی نگاه امنیتی به فرهنگ محلی. شورای سینما اگر بخواهد از این چرخه ناکارآمدی عبور کند، باید خود را به یک اصل کلیدی متعهد بداند: اعتماد به ظرفیتهای فرهنگی بومی و پرهیز از الگوهای تحمیلی از مرکز به پیرامون.
از سویی دیگر، موضوع آموزش و کشف استعداد، در صورتی میتواند به خروجی منجر شود که مسیرهای مشخصی برای پیوست این استعدادها به بازار حرفهای وجود داشته باشد. اگر شورای سینما به تربیت نیرو بپردازد اما برای اتصال آنها به نظام تولید، توزیع و نمایش چارهای نیندیشد، این سرمایهگذاری فرهنگی به سرخوردگی خواهد انجامید. از اینرو، پیشنهاد میشود شوراها همزمان با شناسایی استعداد، نهادهایی میانجی مانند دفاتر تولید بومی، جشنوارههای استانی با پشتوانه حرفهای و کارگاههای تخصصی با حضور چهرههای ملی را در دستور کار قرار دهند. در نهایت، سینما در ایران همواره عرصهای حساس، چندلایه و متاثر از متغیرهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است. گسترش آن به مقیاس استانی، اگرچه فرصتی مغتنم برای رشد عدالت فرهنگی است اما باید با احتیاط، تدبیر و شناخت عمیق از اقتضائات محلی پیگیری شود. شوراهای استانی سینما اگر بتوانند نقش خود را از یک نهاد صرفا مشورتی به مرجع اثرگذار در سیاستگذاری فرهنگی ارتقا دهند، این تحول نهفقط در حوزه سینما بلکه در افق بلندتر حکمرانی فرهنگی کشور، نقطهعطفی خواهد بود. در یک جمله، شورای سینما در استانها، فرصتی است برای بازاندیشی در شیوههای مدیریت فرهنگ؛ فرصتی که اگر جدی گرفته شود، میتواند آیندهای متفاوت و خلاقانه برای سینمای ایران رقم بزند؛ آیندهای که از دل استانها میروید اما ریشه در اصلاح نگاه به فرهنگ در سطح ملی دارد.