دغدغه فیلمسازان جوان

پرهام نورافزا– فیلمسازی از دیرباز همیشه یکی از دغدغههای هنرمندان جوان کشورمان بوده که با فرازونشیبهایی در دولتهای مختلف روبهرو شدهاند. با روی کار آمدن هر وزیر و مدیری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آثار هنری آنها تحتتاثیر نگاهها و اعمال سلیقههای فردی، گاه محافظهکارانه و مصلحتاندیشانه قرار گرفته است؛ مصلحتی که درواقع بیشتر به حفظ منافع شخصی و جلوگیری از دستدادن موقعیت شغلی و اجتماعی مدیران برمیگردد و باعث شده جوانان مستعد و هنرمند این مرز و بوم یا منزوی شوند یا از تولید آثارشان بازداشته شوند. این زنگ خطری برای مقوله فرهنگ و هنر کشور است که هنرمندان جوان و مستعد کشورمان بهمنظور ارج نهادن به آثارشان، راهی کشورهای اروپایی و آمریکایی شده و مهاجرت را بر ماندن در وطن ترجیح دهند. نگرانی اصلی این است که این جوانان هنرمند، مانند سایر نخبگان کشور، مورد بیتوجهی مدیران و مسوولان قرار گرفته و برای اثبات خود و کسب ارزش برای آثارشان به آن سوی آبها مهاجرت کنند. اگر مسوولان فرهنگی دیدگاههای خود را بازنگری نکنند و همچنان با همان روشهای سابق دولتهای قبلی ادامه دهند، سینمای کشور به قهقرا خواهد رفت زیرا دیگر خبری از ایده، فکر نو، خلاقیتهای هنری، علمی و عملی نخواهد بود.
فیلمسازی در سینما به همان اندازه که میتواند برای یک جوان جذاب باشد، به همان اندازه هم دشوار و پرمخاطره است. هر سال دهها جوان فیلمساز با امید ساخت اولین فیلم سینمایی خود از آموزشگاهها و دانشگاههای هنری فارغالتحصیل میشوند اما تنها بخش اندکی از آنها میتوانند بر آرزوهای خود جامهعمل بپوشانند و اولین فیلمشان را روی پرده سینماها ببرند. تازه این اول راه سخت فیلمسازی در سینمای ایران است. همیشه بزرگترین مشکل آنها پیدا کردن افرادی است که حاضر باشند روی ایده آنها سرمایهگذاری کنند. در این بین کار برای آنهایی که میخواهند خلاف جریان این روزهای سینما حرکت کنند و فیلمی خارج از چارچوب فیلمهای اجتماعی خارجیپسند جشنوارهای یا کمدیهای مبتذل گیشهای تولید کنند بسیار سختتر است. نه سرمایهگذاران خصوصی حاضر به تولید این نوع فیلمهای دغدغهمند هستند و نه نهادها، ارگانها و سازمانهای دولتی اهمیتی به رشد فیلمسازان جوان و میدان دادن به آنها میدهند. این موضوع حتی در مورد فیلمسازان جوان و مستعدی که پیش از این، این آزمون را پس دادهاند نیز صادق است.
تضمین گیشه شرط اول سرمایهگذاری
پیش از این در دولتهای قبل اگر فیلمساز جوانی قصد داشت فیلمی بسازد و در این شاخه هنری فعالیتش به منصهظهور برسد سرمایهگذار خصوصی اولین چیزی که به او میگفت این بود که به ما چک تضمینی بدهید که فیلمتان میفروشد تا برای فیلم شما سرمایهگذاری کنیم یا اینکه اگر فیلمساز جوانی بخواهد در ژانر کمدی فیلمی بسازد به او میگفتند باید نقش اول فیلم را فلان بازیگر طنز بازی کند تا ما در این فیلم سرمایهگذاری کنیم بهدلیل اینکه سرمایهگذار نگران برگشتن سرمایهاش است و این را میداند که بهعنوان مثال رضا عطاران در هر فیلمی که تاکنون بازی کرده فیلم فروش رفته برای همین بر سر راه یک جوان فیلم اولی از این دست موانع وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. مسائل از ایندست بسیار است و فیلمسازان جوان ما با چنین دغدغههایی روبهرو هستند. سرمایهگذارهای غیرخصوصی هم کاملا رانتی عمل میکنند. برخی سازمانها هم با افراد خاصی کار میکنند و به غیر از آنان روی پروژه شخص دیگری سرمایهگذاری نمیکنند؛ گویا این سازمانها هیچ برنامه مشخصی برای کار کردن با نسل جوان فیلمساز ندارند. یکی از اقدامات پرریسک برای مدیران مذکور، همکاری با جوانانی است که همکاری با آنها ریسک دارد و چون تشخیص نفع و ضرر کار با جوانان برایشان غیرقابل سنجش است، ترجیح میدهند صورتمساله را پاک کرده و به هر بهانهای آنها را از تولید دور نگه دارند. این مدیران ترجیح میدهند با افراد شناختهشده کار کنند تا ضرری متوجهشان نشود. اگر هم استثنائا با جوانی که به شرط و شروط آنها تن میدهد همکاری شود، برای خود بازی دو سر بردی طراحی کردهاند.
سازمانها و ارگانها تمایلی به همکاری ندارند
سرمایهگذاران خصوصی بیشتر تمایل دارند روی آثار کمدی با گیشه تضمینشده سرمایهگذاری کنند. از سوی دیگر نهادها و سازمانهایی مانند سازمان رسانهای اوج و حوزه هنری که رسالتشان حمایت از تولید آثار فاخر و فیلمسازان مستعد و توانمندسازی استعدادهای جوان در حوزه هنر دینی و انقلابی است نیز با آنها همکاری نمیکنند و زیر بار متنها و ایدههایشان نمیروند. پیش از شروع تولید، سرمایهگذار ممکن است از مضمون فیلمنامه استقبال کند اما ناگهان ملاحظاتی پیش میآید که باعث توقف پروژه میشود. تنها راهحل مشکلات فیلمسازان جوان انقلابی، عملکرد واقعی و انقلابی مدیران نهادهایی است که خود را انقلابی میدانند. حوزه هنری، سازمان رسانهای اوج و دیگر نهادها برای حمایت از آثار انقلابی شکل گرفتهاند. هنر انقلاب باید بیانگر درد مردم باشد. متاسفانه با این نوع نگاهها و سلیقههای نامناسب مدیران فرهنگی، سینمای کشور بهسمت فیلمهای اجتماعی خنثی، فیلمهای اجتماعی تلخ خارجیپسند و کمدیهای سخیف و بیمحتوا حرکت میکند. این دغدغههای جوانان مستعد چه زمانی پایان خواهد یافت؟ اگر روی فیلمسازان جوان، خلاق و ایدهپرداز سرمایهگذاری نکنیم و با همین دستفرمان ادامه دهیم، مطمئنا هیچ امیدی برای آینده سینمای کشور وجود نخواهد داشت.