دعوای دوباره بر سر آرش

صلاح الدین هرسنی
کدخبر: 586544

صلاح‌الدین-هرسنی

صلاح الدین هرسنی، کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل

این روزها دیگر «آرش» نام یک شخص یا نام قهرمان و کماندار و کمانکشی از بخش اسطوره‌ای شاهنامه حکیم توس «فردوسی» بزرگ نیست که جانش را بر سر پرتاب تیر برای تعیین مرز «ایران و توران» مشخص کرده بود بلکه نام میدان انرژی «آرش» در خلیج‌فارس است؛ میدانی که به محل اختلاف عربستان، کویت و ایران بدل شده و به خاطر همین است که این روزها میدان مشترک گازی آرش و مشخصا در بیانیه پایانی چهل‌‌وششمین نشست سالانه سران شورای همکاری خلیج‌فارس در کنار تشکیک مالکیت ایران بر سر «جزایر سه‌گانه» دوباره بر سر زبان‌ها افتاده است. اولین دعوای کویت و عربستان با ایران بر سر آرش در ۱۰مرداد۱۴۰۲ یعنی اول آگوست۲۰۲۳ بود. هرچند مقامات ایران از پیگیری حقوق و منافع ایران در این میدان گازی صحبت می‌کنند اما در نقطه مقابل مقامات کویت و عربستان

هر از چندگاه تحت معادلات پیچیده منطقه‌ای و مشخصا در هندسه ژئواکونومیکی غرب آسیا مدعی می‌شوند که این میدان گازی در مالکیت انحصاری این دو کشور قرار دارد.

اختلاف بر سر این میدان نفتی-گازی به دهه۱۹۶۰ بازمی‌گردد که ایران و کویت هرکدام حقوق حفاری برای کشف گاز را به دو شرکت مختلف واگذار کردند. در سال۲۰۱۱ ایران حفاری در این میدان را از سر گرفت و این باعث شد که کویت و عربستان درباره ترسیم مرزهای دریایی خود و میدان‌‌های نفتی مشترک به توافق برسند. سپس به مدت چند سال ایران و کویت برای حل اختلافات بر سر منطقه کمربند ساحلی در مرز دریایی دو کشور مذاکره کردند که نتیجه‌ای در پی نداشت. حال فارغ از ذخایر قابل‌توجه گاز، اهمیت میدان گازی آرش حفظ حاکمیت کشورمان بر آب‌های این منطقه است. با این وجود کسانی که اعلام می‌کنند کویت و عربستان تاکید دارند که ایران مرز دریایی خود را تعیین کند، به دنبال بهانه برای معطل کردن طرف ایرانی هستند تا این دو کشور بتوانند بهره‌برداری از این میدان را شروع کنند. به نظر می‌رسد کویت و عربستان نگران هستند که ایران به دلیل نداشتن تکنولوژی و تخصص لازم در حفاری این میدان گازی به مخزن آسیب برساند. به همین دلیل هم شرکت «شل پی‌ال‌سی» و برخی دیگر از شرکت‌های چند ملیتی با کویت و عربستان وارد مذاکره شده‌اند که حفاری این میدان را شروع کنند.

دلیل اصلی شرکت‌های چند‌ملیتی با کویت و عربستان در حوزه گازی آرش ناشی از موضع ضعف و تعلل ایران در استحصال انرژی بوده و ایران نشان داده است که در بهره‌برداری و استحصال از میادین انرژی برنامه‌ای موثر و استراتژیک در سطح کلان ندارد. این در شرایطی است که ترکمنستان با همکاری آذربایجان می‌خواهد با کشیدن لوله از عرض دریای خزر،گاز خود را به اروپا برساند که ایران در این حوزه وقت تلف می‌کند. حوزه گازی پارس‌جنوبی با قطر یکی دیگر از موارد و نمونه‌های بارز ایران در نداشتن برنامه‌های کلان انرژی است. عدم استراتژی کارساز از سوی ایران برای استحصال گاز از میادین گازی و انرژی در شرایطی صورت می‌گیرد که جواد اوجی، وزیر نفت دولت رییسی فقید مکرر و مرتب همواره از محرومیت گاز و زمستان سخت اروپا بر سر جنگ اوکراین سخن می‌گفت و صریحا تاکید کرده بود که اروپا در سال۲۰۲۶ به جهت تنبیه و مجازات انرژی از سوی روسیه به بهانه حمایت از اوکراین زمستان سختی خواهد داشت. چنین ادبیات مشابه از طرف محسن پاک‌نژاد، وزیر نفت دولت پزشکیان نیز گاه شنیده می‌شود.

در عمل اما این گرفتاری بیش از آنکه دامن اروپا را بگیرد، بیشتر متوجه ایران است و به نظر نیز نمی‌رسد که گرفتاری زمستان۱۴۰۴ بابت کمبود گاز و «مازوت‌سوزی» به‌جای آن آخرین سناریو از محرومیت گازی در زمستان‌های سرد ایران باشد. قطعا با توجه به مصارف بالای گازی در زمستان‌های سرد ایران، اتفاقات سال۱۴۰۱ تکرار خواهد شد و مازوت‌سوزی و به تبع آن آلودگی نفسگیر هوا جای سوخت گاز در کارخانه‌ها را خواهد گرفت. البته امید آن است که بر سر بالا گرفتن دعوای میدان آرش، ایران بازنده کویت و عربستان نباشد و بتواند از ظرفیت‌های اشتراکی خود در استحصال گاز استفاده کند. با این همه جای چند پرسش به میان می‌آید که ممکن است قابل تامل و دغدغه‌هایی برای افکار عمومی باشد، ذهن‌ها را درگیر کند و به چالش بکشد و این است که: آیا پیروزی در غائله میدان آرش می‌تواند به رانتیریسم ایران پایان دهد یا آنکه ما را همچنان در زمره دولت‌های رانتیر قرار می‌دهد؟ دولت‌های رانتیر و اقتصاد نفتی یا دولت تحصیلدار، بد‌ترین نوع حکمرانی در عرصه اقتصادی است که بدیل آن نظام نمایندگی و مبتنی بر مالیات‌گیری است. دوم آنکه در صورت مصالحه با کویت و عربستان آیا گاز میدان آرش می‌تواند به خط لوله اول سراسری گاز تزریق شود تا در زمستان‌های سرد و استخوان سوز مازوت سوزانده نشود؟ افزون بر این آیا استحصال گاز از این میدان می‌تواند جای خط لوله گازی «نورد استریم۲» را بگیرد و ما را به جای روسیه فروشنده گاز به اروپا کند؟ یا آنکه این فرصت را به دست خود به قطر خواهیم داد که توانست در پارس‌جنوبی و در سایه داشتن یک برنامه استراتژیک پیشتاز استحصال گاز در قیاس با ایران باشد و فروشنده گاز به اروپا در پی تحریم انرژی روسیه شود؟ و از همه مهم‌تر آیا درآمد حاصل از فروش گازی این میدان می‌تواند سفره‌های مردم را رنگین و بزرگ کند یا آنکه باید به چین و به (ثمن بخس) در ازای جنس‌های بنجل و بی‌کیفیت فروخته شود؟ و آیا دعوا بر سر آرش با پیروزی ایران پایان می‌یابد. یادمان باشد که دکتر مصدق در جهت استیفای حقوق ملت ایران نفت را ملی کرده بود، حال باید دید که چگونه استحصال انرژی در میدان گازی آرش و میادین محتمل دیگر در آینده، ملی و متعلق به همه مردم ایران می‌شود؟

وب گردی