2 - 08 - 2021
دستهای صدا و سیما، خالیتر از همیشه
گروه فرهنگ – تعطیلات عید تمام شد و حالا میشود در مورد عملکرد صداوسیما در عید ۹۴ صحبت کرد. صداوسیمایی که با آمدن سرافراز انتظار میرفت تغییراتی در شیوه پخش و تولید برنامههایش به وجود بیاید. رسانه ملی که در دوران ۱۰ ساله مدیریت عزتالله ضرغامی بسیاری از بینندگانش را از دست داد چه آنهایی که دلخوش به سریالهای ۹۰ قسمتی امثال مدیری بودند چه آنهایی که برای دستیابی به اخبار به کانالهای خبری صداوسیما مراجعه میکردند.
این ریزش مخاطب زنگ خطری بود برای فعالان عرصه فرهنگی، کسانی که مدیریت میکنند و تصمیمگیر هستند. عمکرد چند ماهه صداوسیما اما نشان میدهد انگار قرار نیست تغییر قابل ملاحظهای ایجاد شود. برنامههای تکراری، خبرهای جهت دار و دوری از سلیقه مخاطب ایرانی که با وجود ماهوارهها و اینترنت و... توانسته خوراک بهتری برای خودش به وجود آورد، نمیتواند نسبت به آینده کاری صداوسیما امیدوارکننده باشد.
برنامه سال تحویل، ناامیدکننده و بیهیجان
امسال عید مقارن بود با ایام فاطمیه. این تقارن اقتضائات خود را دارد. درست است که باید برنامههای نوروزی در این مدت رنگ و بویی غمگین داشته باشند و با توجه به مناسب مذهبی موجود تولید شوند اما با همه این جریانات، برنامههای سال تحویل ابتکار جدیدی نداشت. علیخانی در شبکه سوم، مهران رجبی و کامران نجف زاده در شبکه دو و علی ضیا و پژمان جمشیدی در شبکه یک و چند نفر دیگر در شبکههای متعدد صداوسیما. انگار آیه آمده در لحظات سال تحویل عدهای بازیگر و ورزشگاه بیایند و حرفهای تکراری بزنند. علیخانی و ضیا با منزجرکنندهترین حالت ممکن بازی کنند و بخواهند اشک مخاطب را در بیاورند. باید فکری به حال ساز و کار برنامههای سال تحویل کرد، تکرار مکررات مردم را خسته کرده و هر روز بیشتر آنها را از صداوسیما دور میکند.
مسابقاتی که معلوم نیست چرا تولید میشوند
از دیگر شاهکارهای صداوسیما در عید ۹۴ مسابقات متعدد تلویزیونی بود؛ مسابقاتی که معلوم نیست چرا تولید میشوند؛ کسلکننده، بی نمک و تکراری. مسابقات صد و سه، گزارشگر و ثانیهها از این دست است. ۱۰۳ نفر اختصاص داشت به مهمانانی که از ارگانهای دولتی میآمدند و محلی شده بود برای تبلیغات. روشنپژوه مجری چند ساله تلویزیون که بعد از ۳۰ سال هنوز نتوانسته ابتکاری در شیوه اجرایش ایجاد کند بیمزهتر از همیشه داشت حرف میزد و مردم هم مجبور به تماشایش بودند. مسابقه ثانیهها نیز جنازهای بود از مسابقه هفته مرحوم نوذری.
نوذری که توانسته بود با مسابقه هفته لبخند را به لبان ایرانیها بیاورد شانس آورد که زنده نیست تا شاهد آن باشد که علیرضا خمسه که در بازیگری بسیار توانا است، چطور میراثش را به خاک و خون کشیده شوخیهای بینمک، اجرای بیحال و از همه مهمتر ریتم کند و بدون هیجان مسابقه مانند سوهانی روح مخاطب را میخورد. طبیعی است تا وقتی صدا سیما به تولید برنامههای اینچنینی مشغول است نمیتواند با شبکههای ماهوارهای رقابت کند.
سریالهای ۹۴، عامل ریزش مخاطب
از دیگر تولیدات تلویزیونی در ایام تعطیلات عید، سریالهای تلویزیونی است؛ سریالهایی که با توجه به تعطیلات نوروزی اکثرا در ژانر کمدی تولید میشوند.
امسال تلویزیون میزبان چند سریال بود. در حاشیه مهران مدیری، فوق سری مهدی فخیمزاده، سر به راه سعید سلطانی و کلاه قرمزی ساخته ایرج طهماسب.
سریالهایی که اکثرا از روز ششم تعطیلات پخش شدند و شبحی از تولیدات سالهای پیش صداوسیما بودند.
فوق سری، سریالی که کارگردانش هم از آن راضی نیست
فخیمزاده در سالهای اخیر پلههای سقوط را چند تا یکی طی کرده است. کارگردانی که روزی سریالهای دیدنی مثل ولایت عشق یا خواب و بیدار را ساخته، حالا کارش به ساخت سریال فوق سری رسیده است؛ سریالی که حتی نتوانسته کارگردان خودش را راضی کند! فخیمزاده در اظهار نظری عجیب در فیسبوکش مدعی شده که سریالش را لت و پار کردند. به گفته او آخرین ساختهاش درگیر سانسورهای بیدلیل صداوسیما و معاونت اجتماعی او شده است درحالی که اگر منصفانه نگاه کنیم حتی با صحنههای حذف شده که کارگردان مدعی آن است، این سریال قابل دیدن نیست؛ سریالی عقب افتاده با موضوعی تخیلی که معلوم نیست در چه ژانری جای میگیرد.
خودشان اسمش را گذاشتند پلیسی- طنز؛ سریالی که نه پارامترهای سریالهای پلیسی را دارد و نه نشانی از کمدی. انگار فخیمزاده خودش را در قفسی که چند سال پیش ساخته گرفتار کرده و قرار نیست از حال و هوای تجربه موفقش یعنی خواب و بیدار بیرون بیاید.
«در حاشیه» مدیری...
سریالی که نام مهران مدیری به عنوان کارگردان آن درج شده باشد و یک قطار بازیگر محبوب طنز کشور هم در آن بازی کنند غیرممکن است که محبوب نشود و مردم آن را نبینند اما اینکه مردم آن را میبینند و دوست دارند واقعا به خاطر خوب بودن «در حاشیه» است؟ اگر کمی از اسم بازیگران و کارگردان محبوب این سریال عبور کنیم و بتوانیم بدون تعصب خاصی این سریال را ببینیم خواهیم فهمید که هیچ فرمول پیچیدهای وجود ندارد. همه چیز مثل قبل است. یکسری تیپسازی که همه آنها بعد از مدتی جای خودشان را در دل مردم باز میکنند و تکیه کلامهایشان میشود نقل و نبات زبانمان. مثل «نقطه چین»، «پاورچین»، «شبهای برره»، «قهوه تلخ» و اکثر سریالهای دیگر مهران مدیری.
تیکههای طنز سریال را هم که میشود در فیس بوک و وایبر پیدا کرد پس به امید دیدن چه چیز جدیدی به جز بازیگر دلخواهمان باید پای تلویزیون بنشینیم؟
کلاه قرمزی مومیایی میشود!
کلاه قرمزی هم که کلاه قرمزی است دیگر! کلاه قرمزی نه بدتر میشود، نه بهتر میشود و نه کلا تغییری میکند. کلاه قرمزی همیشه همین است. اگر بخواهیم نمودارش را بکشیم یک خط صاف است بدون بالا و پایین! مثل یک مومیایی که با اینکه مرده است، نمیپوسد و کهنه نمیشود و در همان کالبد اولیهاش جاودان میشود. کلاه قرمزی یک برنامه جاودانه است درست مثل یک مومیایی!
فیلم سینمایی نصفه و نیمه!
ما در قرن بیست و یک زندگی میکنیم! عصر تکنولوژی! عصر اینترنت! عصر ارتباط، یعنی اگر بخواهیم فیلمی را تماشا کنیم میتوانیم آن را بهطور کامل دانلود کنیم.
حالا در این وضعیت چرا باید بنشینیم به تماشای فیلمهای قیچی خورده صداوسیما؟ اگر فیلمی قابل پخش نیست اصلا آن را پخش نکنید. اینکه تصویر در حدی زوم شود که یک پیکسل از آن باقی بماند توهین است به شعور مخاطب! در حال حاضر سینما تکها که روز به روز تعدادشان زیاد میشود هر روز فیلمهای خارجی اکران میکنند که همهشان سانسور شده است اما سانسور آن بهگونهای نیست که از ارزش فیلم کاسته شود؛ آنها به کاتهای کارگردان، به طراحیهای لباس، به دیالوگهای فیلمنامهنویس احترام میگذارند و تنها در شرایطی که صحنهای بر خلاف شرع باشد آن را تار میکنند بهگونهای که مخاطب بفهمد این قسمت فیلم سانسور شده است. این نوع سانسور به شدت جذابتر از سانسورهای صداوسیما است. در این نوع حداقل مخاطب میفهمد که با سانسور مواجه است اما صداوسیما علاوه بر اینکه سانسور میکند جوری برخورد میکند که مخاطب را فریب دهد، بماند از رعایت حقوق مولف که اصلا برای هیچکس معنایی ندارد!
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد