22 - 05 - 2017
درسهای انتخاباتی برای دولت دوازدهم
پیروزی روحانی در انتخابات دوازدهم را نه از منظر یک طرفدار بلکه از جانب دیگری هم میتوان جشن گرفت و آن جشن گذر از پوپولیسم است. نتیجه انتخابات نشان داد که یارانه دیگر برگه برندهای نیست که با آن بتوان نتیجه انتخابات را رقم زد و اگر احمدینژاد یا بقایی رد صلاحیت نشده بودند شکوه این پیروزی به مراتب بیشتر میشد. در عین حال باید نقدهایی که به دولت مطرح میشد را جدی گرفت و مواردی که درست بود را به خاطر داشت و به سمت اصلاح آن رفت. از قدیم همواره گفتهاند که حداقل از مخالف میتوان نقاط ضعف خود را آموخت. دولت یازدهم نیز از همین زاویه باید به آسیبشناسی عملکرد خود بپردازد.
یکی از نکاتی که رقیبان بر آن تاکید میکردند آن بود که پول یارانه با توجه به تورم ارزش خود را طی زمان از دست داده است و خانوادههایی که هیچ درآمد دیگری جز یارانه ندارند با عسرت و تنگنای زیادی مواجه هستند. این نکته اساسی را نباید فراموش کرد و نباید بهانه پیروزی این قشر مهم در جامعه را نادیده گرفت و دردهایشان را فراموش کرد. واقعیت آن است که تورهای حمایتی که سازمان بهزیستی و کمیته امداد فراهم میکند چنان سوراخهای بزرگی دارد که همه فقرای کشور را در بر نمیگیرد. به همین دلیل بخشی از فقرای کشور مشمول ترتیبات حمایتی این دو نهاد نمیشوند. یارانه نقدی به خوبی میتوانست این قشر را مورد حمایت خود قرار دهد. تعلل دولت در هدفمند کردن یارانه یعنی قطع یارانه بخشی از جامعه و پرداخت آن به اقشار ضعیف موجب وخامت وضعیت این بخش از جامعه شده است. اگرچه دولت تلاش کرد در بودجه سال ۹۶ مستمری اقشار تحت پوشش دو نهاد حمایتی کمیته امداد و سازمان بهزیستی را سه برابر کند ولی این ترتیبات مشمول کسانی که فقیر هستند ولی تحت حمایت این دو نهاد نیستند نمیشود. دولت اینک پایگاه اطلاعاتی لازم برای هدفمند کردن یارانه را در اختیار دارد. پیام دومی که کارزار مخالفان آقای روحانی به همراه داشت آن است که مبارزه بیشتر با فساد مطالبه جدی جامعه است. اگرچه دولت در این راستا گامهای مهمی برداشت اما اینها کافی نیست و جامعه انتظار دارد شیوع فساد کمتر شود. دولت دوازدهم موظف است طبق وعدهای که داده آزادی دسترسی به اطلاعات و شفافیت دستگاههای دولتی و حمایت قضایی از افشاکنندگان فساد را عملی کند. بی تردید رونق اقتصادی جز در پرتو کاهش فساد ممکن نیست و کاهش فساد نه تنها مطالبه نامزدهای رقیب بلکه مطالبه آحاد هوادار آقای روحانی بوده و هست.
پیام سوم جامعه ضرورت توجه به اشتغال است. تردیدی نیست که فشار بیکاری پیوسته بر دوش جامعه ایران بیشتر خواهد شد و دولت ناگزیر است این موضوع را پیوسته مطمح نظر قرار دهد. اولویت اصلی کشور باید تمهید شرایط لازم برای حل مساله اشتغال باشد. همه سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی خارجی با محوریت اشتغال باید مورد بازبینی قرار گیرد تا به فضل خدا از وخامت مساله کاسته شود. مطالعات و بررسیهای دولت یازدهم در عرصه طرح کارورزی باید به سرعت به اجرا درآید و اگر دیگر نامزدها ایدههای ارزشمندی دارند از آن ایدهها استفاده شود.
پیام دیگر این انتخابات لزوم جوانگرایی کابینه دولت است. جوانتر شدن سن کابینه از جمله مطالبات جامعه از آقای روحانی است و بالابودن میانگین سنی کابینه به نقطه ضعفی برای ایشان تبدیل شده بود که از همین زاویه به ایشان حملات متعددی میشد. لازم است با روی کار آمدن نسل جدید در جامعه، مدیران جدیدی به کشور معرفی شوند و دولت دوازدهم ریسک تغییر را پذیرا شود. شاید در زمانی که دولت یازدهم به روی کار آمد شرایط چنان وخیم بود که نمیشد پذیرای شخصیتهای جدیدی شد اما امروزه وضعیت عادی است و میتوان انتظار داشت افراد جدیدی در سمتهای عالی ظاهر شوند.
پیام آخری که مردم با رایشان نشان دادند مطالبه آرامش و تعامل با جهان است و اتفاقا نکته خوبی که در سخنان آقای رییسی به عنوان رقیب آقای روحانی وجود داشت لزوم افزایش تجارت با کشورهای همسایه بود. این دو نکته در واقع همسو با هم هستند. تاریخ نشان داده که هر جا روابط تجاری مستحکمی برقرار شود احتمال تقابل کم میشود. باید افزایش تجارت با همسایگان را مورد توجه ویژه قرار داد و به آن اهتمام ورزید. تنها در این وضعیت است که میتوان به محرومیتزدایی از استانهای مرزی امیدوار بود.
gmail.comا@Asz9025
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد