29 - 10 - 2017
درسی که علم اقتصاد به رکود داد
مهدی تقوی*- یکی از دلایل شکلگیری شرایط فعلی اقتصاد ایران، اعطای یارانه نقدی و ادامه سیاست نابخردانهای است که در جریان طرح موسوم به هدفمندی یارانهها از سوی دولت پیشین به اجرا درآمد. اگر مسوولان اقتصادی ما نگاهی تاریخی به تاریخ اقتصاد جهان داشته باشند و پیش از اجرای این سیاستها کارنامه اقتصاد انگلستان در دوران نخست وزیری مارگارت تاچر را مطالعه کنند، خواهند دید که نتیجه محتوم اجرای چنین سیاستهایی موجب بر هم خوردن سازوکارها و ساختار اقتصاد ملی خواهد بود.
در این بین بداقبالی کاهش قیمت نفت در بازار جهانی نیز به این معجون اضافه شده است. تنها راه پیشروی دولت ایران در حال حاضر کمکرسانی به بخش صنعت و تقویت ارگانهای تولیدمحور اقتصاد ایران است.
یکی از راهکارهای کمک به بخش تولید، تخفیف مالیات واحدهای تولیدی است. در عین حال باید بانکها را ترغیب کرد تا اعتبارات خود را با نرخ بهره ارزانتر در اختیار واحدهای تولیدی بگذارند تا این واحدها بتوانند دستکم در همین نقطهای که هستند، به فعالیت ادامه دهند.
مملکت ما دو بار در طول تاریخ پس از انقلاب دچار این فاجعه شده است؛ یکی در اواسط دوران آقای هاشمیرفسنجانی بود که سیاست تعدیل اقتصادی را اجرایی کردند و در نتیجه، نرخ تورم در آخرین سال دولت ایشان به حدود ۵/۴۹ درصد رسید. بار دوم نیز اجرای هدفمندی یارانهها در دولت احمدینژاد بود که تورم به نزدیک ۴۰ درصد رسید.
اقتصاددانان جوان ما باید از این دو دوره درس بگیرند؛ دورههایی که سیاست تاچری اقتصاددانان راستگرا بر عقلانیت اقتصادی چربید و همان بلایی را بر سر اقتصاد ایران آورد که مارگارت تاچر بر سر اقتصاد انگلستان آورده بود.
زمانی که در سال ۱۳۴۵ شمسی به عنوان دانشجوی بورسیه دولت ایران راهی انگلیس شدم، دولت ایران درآمد نفتی بالایی به دست میآورد. دولت انگلیس از دانشجویانش شهریه نمیگرفت و به تمام کالاهایی که انگلیسیها خریداری میکردند، سوبسید تعلق میگرفت. بلندای دیوار خانهها در لندن کمتر از نیممتر بود، در حیاطها همگی باز بود و کمتر پیش میآمد دزد یا گدایی در این شهر پیدا شود.
چند سال بعد زمانی که خانم مارگارت تاچر به قدرت رسید، به دعوت دانشگاه لندن برای انجام چند سخنرانی به این شهر رفتم و در کمال تعجب لندنی متفاوت را مشاهده کردم که در آن دختران جوان گدایی میکردند.
مشاوران اقتصادی دولتها در ایران متاسفانه برنامههایی را به روسای جمهوری پیشنهاد میکنند که هرگاه اجرایی شد، سر از ناکجاآبادها درآورده است. این یک اصل بدیهی در علم اقتصاد است که وقتی شما با رکود مواجهید، تنها راه حلش حمایت از بخش تولید است چراکه ما باید در این شرایط هزینههای تولید را پایین بیاوریم، منحنی عرضه اقتصاد را به سمت چپ و بالا هدایت کنیم و با بهره گرفتن از تولید بیشتر، تعادل را به بازارها بازگردانیم.
در حقیقت وقتی ما هزینه نهایی تولید را در کشور پایین میآوریم، عرضه بالا میرود، سطح قیمتها پایین میآید و نرخ بیکاری کاهش چشمگیری پیدا میکند.
* استاد دانشگاه علامه طباطبایی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد