جهان‌صنعت مخاطرات یکی از شاخص‌ترین محوطه‌های باستانی استان کرمانشاه را بررسی کرد:

درد جانکاه گودین‌تپه

نادر نینوایی
کدخبر: 564414
گودین‌تپه به عنوان یک محوطه باستانی مهم در کنگاور، به دلیل بی‌توجهی و ساخت‌وسازهای غیرمجاز در معرض خطر جدی قرار دارد و فعالان فرهنگی خواستار حفاظت از آن هستند.
درد جانکاه گودین‌تپه

نادر نینوایی– باد خاک ساکت تپه‌ها را می‌روبَد. گاهی آرام و گاهی با خشم. گودین‌تپه -آن یگانه‌پاره‌گمشده از حافظه این خاک- در سینه کنگاور تن به درد روزگار سپرده. هر روز زخمی می‌خورد؛ زخمی که بر عرصه و حریم این محوطه باستانی می‌نشیند. گودین‌تپه میراثی است بی‌بدیل از شجره تاریخ ایران‌زمین با تن‌زخمی و نگاه نگران. این روزها اما بی‌پناه و بی‌صدا زیر سایه تهدیدی پنهان و چندلایه نفس می‌کشد؛ تهدیدی نه از خاک و باد که از بی‌مهری و بی‌تفاوتی مردمان و مسوولان این دیار.

در دهه۴۰ خورشیدی هیاتی کانادایی به سرپرستی تئودور کایلر یانگ -دل به این خاک سپردند. دل سپرده و دست بردند به کاوش باستان‌شناسی در دل تپه. لایه‌ها را شکافتند تا به گوهر تاریخ برسند. هفت‌دوره فرهنگی را یافتند؛ از پیش از تاریخ تا حضور مادها و نشانه‌های اسلام. درون خاک تالارهای ستون‌دار از روزگار ماد همچون آینه‌ای از فرزانگی باستان از دل تاریخ سر برآورد.

گودین‌تپه شد مرجع علم و پژوهش؛ ایستاده در کنار نوشیجان و سیلک، حسنلو و جیرفت و در گستره‌پرشکوه خاور نزدیک. اما امروز زبان در کام و قلم برکاغذ نمی‌گردد تا شرح ناروایی‌هایی که به این میراث خفته در دل خاک شده را بازگو کند.

گودین‌تپه، این گنجینه گران امروز گرفتار دست‌اندازی‌ها شده است. بخشی از عرصه تپه را کرده‌اند گورستان و در بخش دیگرش سازه‌ای ساخته‌اند بدون گرفتن مجوزی از وزارت میراث فرهنگی. آنطور که یکی از کارشناسان گفته شهرداری و اوقاف که باید حافظ میراث فرهنگی باشند خود بلای جان تپه باستانی شده‌اند. اقداماتی که نه مجوز دارد و نه مهر تایید از متولیان میراث فرهنگی کشور. درخت نشانده‌اند به نام سبزی اما ریشه همین درخت در دل خاک رفته و آثار و لایه‌های باستانی کاوش نشده را به مخاطره انداخته؛ توگویی جای دیگر نمی‌شد ریشه این درخت را به دل خاک داد و باید حتما بر پیکر تپه باستانی زخم می‌زدند.

وزارت میراث فرهنگی بارها نوشت، هشدار داده و  مکاتبه کرد اما تو گویی گوش‌ها سودای شنیدن نداشت. مسوولان استانی سکوت کرده‌ و پیگیری‌های مردمی و رسانه‌ای هم تاکنون به ثمر ننشسته است.

با این همه هنوز کورسوی امیدی در دل مردمانی که دل‌شان برای خاک و تاریخ این مرز می‌تپد جاری است. کارزاری مردمی در فضای مجازی پدید آمده و صداهایی به هم گره‌خورده‌اند. امضاکنندگانش خواستار آن شده‌اند که ریاست‌جمهوری و وزارت میراث فرهنگی برخاسته و کاری کنند. بودجه‌ای برای نجات جان گودین‌تپه اختصاص داده، به ثبت جهانی آن همت گمارده و لااقل عرصه و حریم این میراث تاریخی را رهایی بخشند. فریاد گودین‌تپه باید پیش از آنکه در گرد فراموشی گم شود، به گوش برسد.

لزوم برچیدن ساخت‌وسازها از عرصه و حریم گودین‌تپه

بابک اعلایی، مردی از تبار تاریخ و باستان‌شناسی و نویسنده کارزار «درخواست نجات گودین‌تپه» از حال ناخوش امروز این تپه تاریخی دل‌نگران است. همو در گفت‌وگویی با «جهان‌صنعت» هشدار داده و از تهدیدهای سخت و سهمگینی گفت که همچون سیل به جان این محوطه باستانی افتاده‌اند. از جایگاه رفیع گودین‌تپه گفت. از توالی‌نگاری و از مرجعی که گودین‌تپه بوده و باید باشد. محوطه‌ای که در دل زاگرس چون دفتری گشوده بر تاریخ است؛ با سطری از مس‌وسنگ و سطری دیگر از مادها و اسلام.

اعلایی یاد کرد از روزهایی که باستان‌شناسان به همراهی هیاتی کانادایی خاک این تپه را به کناری زدند و لایه‌لایه گشودندش. آری، گودین از آن روز تپه‌ای شاخص در زاگرس و چراغی در تاریکی پژوهش‌های تاریخی شد.امروز اما این چراغ لرزان است. تندباد ساخت‌وساز و ریشه دواندن درخت و سنگ و سیمان مخاطراتی جدی و زخم‌هایی‌ بر پیکر گودین‌تپه هستند. آنطور که اعلایی می‌گوید برخی نهادها بر بستر محوطه باستانی گودین‌تپه گورستان ساخته و سازه‌های جدید را پی‌ریخته‌اند. اداره اوقاف بی‌ هیچ‌مجوزی از وزارت میراث فرهنگی درخت کنار امام‌زاده کاشته. همه‌اش بر بام و بُن تپه؛ در محدوده‌ای که قانون عرصه اثر دانسته. قانون صریح است و می‌گوید: هیچ ساخت‌وسازی در عرصه آثار ثبت‌شده روا نیست. آنچه ساخته شده باید فرو ریزد تا تپه تاریخی و آثار و نشانه‌های به جا مانده در آن زنده بماند. اعلایی گفت: سازمان بازرسی کل کشور این تعرض را تایید کرده اما در عمل زور قانون کمتر از نفوذ برخی نهادها بوده است. گفت که مسوولان میراث فرهنگی همت کافی نداشته و آنطور که باید پی موضوع را نگرفته، پای کار نیامده‌اند و امید تنها در دل مردم مانده است؛ مردم، رسانه‌ها و دل‌سپردگان این خاک.

اعلایی اشاره کرد به سخن دکتر کامیار عبدی، باستان‌شناسی که گفته بود: محدوده عرصه و حریم گودین‌تپه به‌روشنی مشخص است؛ باید هر سازه و درختی که بی‌اجازه کاشته شده و ریشه در دل تاریخ دوانده جابه‌جا شود.اعلایی گودین‌تپه کنگاور را نشانی روشن از میراث تمدنی ایران دانسته و گفت: گودین از ۷‌هزارو۵۰۰سال پیش زیسته، تاب آورده و برسینه‌اش جای پای تمدن‌های پی‌در‌پی مانده؛ از دوره مس‌وسنگ تا روزگار اسلام.

وی در پایان یادآور شد که گودین‌تپه فقط تپه‌ای در کنگاور نبوده بلکه تکه‌ای است از حافظه ملی ما، ایران، آنچه بودیم و آنچه باید بماند. اگر هنوز دل در گرو این خاک داریم نگهداری‌اش باید در صدر اولویت‌ها باشد.

 پیامدهای کم‌توجهی به گودین‌تپه

نام گودین‌تپه، این نگین کهن فلات ایران این روزها نه به سبب کشفیات باستان‌شناسی بلکه به خاطر مخاطرات عرصه و حریم آن بر سر زبان‌ها افتاده است. توسعه کور شهری که جان میراث تاریخ ایرانیان را می‌ستاند. مدرنیته و منفعت‌طلبی که دیده بر هویت و تاریخ بسته است؛ قصه‌ای تلخ که کام هر دوست‌دار میراث فرهنگی و تاریخ و هویت ایران را تلخ می‌کند و می‌آزاردش. نشانه‌ای است از دردی کهنه؛ دردی که نامش بی‌توجهی به ریشه‌هاست. تاریخی که بر باد سپرده شده و میراثی که در اولویت دولت‌ها و شهرداری‌ها و سایر نهاد‌های مرتبط نیست.

کارشناسان بی‌پرده و بی‌پیرایه گفته‌اند که محدوده عرصه و حریم گودین‌تپه با دقت علمی و میدانی سنجیده، مصوب و ثبت شده اما ساخت‌وسازهای اخیر درست در دل محدوده عرصه و حریم است. قانونی که گویی زورش به متخلفان نرسیده و تپه‌ای باستانی که قربانی نگاه صرفا توسعه‌طلب شهری می‌شود. این فقط یک تپه نبوده که تهدید شده بلکه قانون و مقررات مرتبط با میراث فرهنگی است که از سوی نهادها سست شده و کم انگاشته می‌شود.

گودین‌تپه همچون دیگر محوطه‌های باستانی سال‌هاست با بی‌مهری خو کرده اما جایگاه علمی‌ قدمت‌ و توالی استقراری‌اش آن را بی‌همتا کرده است و نمی‌شود جایگزینش کرد. اگر بمیرد گوشه‌ای از هویت ایران و ایرانی زدوده، حذف و  نیست شده و آن‌وقت ما کم می‌شویم.

مقایسه‌اش که کنیم با نوشیجان، سیلک و حسنلو… دل‌مان می‌گیرد. می‌بینیم چه فاصله‌ای است میان داشته‌های علمی و آنچه به‌کار می‌بندیم در عمل‌؛ میان ظرفیت‌ها و اراده‌ها و میان گفتن و کردن.

گودین‌تپه اگرچه در کنگاور نشسته اما از آن همه‌ ایران است. تکه‌ای از هویت ماست، از حافظه جمعی ما. اگر امروز در سایه توسعه شتاب‌زده و خاموشی مسوولان تخریب شود فردا نوبت به هشدارهای رسانه‌ای و ایجاد کارزار نخواهد رسید. آنگاه فقط نامی می‌ماند از گودین‌تپه شاید در کتاب‌های باستان‌شناسی و حسرتی در دل فرهنگ دوستان ایرانی.

وب گردی