درخشش سیمان در بازار سرمایه
حسن کاظمزاده، رییس هیاتمدیره مدیریت دارایی گندم
در روز گذشته بازار سرمایه ایران شاهد یکی از منفیترین روزهای خود طی هفتههای اخیر بود؛ بازاری که حتی در مواجهه با اخبار مذاکرات نیز نتوانست واکنشی مثبت و دلگرمکننده از خود نشان دهد. آنچه به روشنی دیده میشود این است که دیگر اظهارنظرهای کلیشهای از جنس «مذاکرات خوب است و همه خوشحالیم!» توان تحریک تقاضا و ایجاد امیدواری در میان سرمایهگذاران را ندارد. افقهای تیرهای که پیشروی بازار گشوده شدهاند، محصول بیاعتمادی مزمن و تکرار تصمیماتی است که بیشتر از آنکه از منطق اقتصادی پیروی کنند، بازتابی از کشمکشهای درونساختاری و منافع ریشهدوانده هستند.
روز گذشته با انتشار شفافسازیهایی از سوی ایرانخودرو و سایپا درخصوص دستور سران قوا مبنی بر توقف واگذاری سهام این دو شرکت، فضای عمومی بورس به شدت منفی شد. این اتفاق در شرایطی رخ داد که بازار طی دو تا سه هفته گذشته حتی با زور هم نمیتوانست سبزی قابل اتکایی به خود ببیند و حال با دستیابی به یک بهانه تازه، افتی سنگین را تجربه کرد. ارزش معاملات خرد نیز به زیر ۱۰هزار میلیارد تومان سقوط کرد، حجم سنگینی از سفارشات فروش-حدود ۵هزار میلیارد تومان- در بازار شکل گرفت و حدود ۷۸درصد از نمادها در محدوده منفی به کار خود پایان دادند. در میان این ابرمنفی، تنها صنعت سیمان توانست قدری مثبت بماند و از جریان غالب بازار فاصله بگیرد.
واگذاری سایپا که از ابتدا هم کار دشواری بود، اکنون رسما به یک گره بزرگ سیاسی- اقتصادی تبدیل شده است. آنگونه که پیشبینی بسیاری از کارشناسان نیز بود، مسیر انتقال مالکیت و مدیریت در سایپا بسیار پرچالشتر از ایرانخودرو دنبال شد. هفته گذشته برخی منابع رسانهای خبر داده بودند که مدیران سایپا خواستار تعویق در فرآیند واگذاری شدهاند و حالا میتوان نشانههای تاثیر همین درخواستها را در ورود مستقیم دبیر اقتصادی سران قوا به ماجرا و تعلیق رسمی فرآیند واگذاری دید. این دو خودروساز را شاید بتوان به «عروس هزار داماد» تشبیه کرد؛ شرکتهایی که آنقدر منافع پنهان و آشکار برای افراد مختلف دارند که کمتر کسی حاضر است به راحتی از شیرینی آن دل بکند. در چنین فضایی انتشار گزارشهای عملکرد اردیبهشت شرکتها نیز نتوانست فضای سنگین منفی بازار را تغییر دهد. برخی نمادهای پخش دارو و کالاهای اساسی مانند «هجرت» و «پخش» رشد درآمدی قابلتوجهی را در گزارشهای خود نشان دادند و حتی در گروه زراعت نیز نمادهایی مثل «زشگزا» با گزارشهای مثبت، امید را تا حدی زنده نگه داشتند اما فشار عمومی بازار، فرصت چندانی برای این شرکتها باقی نگذاشت. با این حال به نظر میرسد در چنین شرایطی تنها راهبرد ممکن، تمرکز بر سهمهایی است که عملکرد عملیاتی قابل اتکایی دارند و دوری از موجهای پرهیاهو و بیپشتوانه در معاملات پرتراکنش است. مگر آنکه تحولی بسیار جدی و مثبت در مذاکرات هستهای یا دیپلماتیک اتفاق بیفتد و ورق را به نفع بازار برگرداند.
از سوی دیگر در بازارهای کالایی، حباب طلا که انتهای هفته گذشته با اوجگیری لفظی تنش میان ایران و آمریکا قدری افزایش یافته بود، در پی مذاکرات روز جمعه دچار کاهش شد بهگونهای که شمش و آبشده اکنون با حباب منفی معامله میشوند. این کاهش نیز پیامی مهم دارد: بازارها دیگر صرفا بر مبنای هیجانات موقت عمل نمیکنند و برای پایداری و رشد، نیازمند تغییرات بنیادین و تصمیمات عقلانی هستند. این روزها بیش از همیشه آشکار است که امید به آینده بدون اصلاح در نگرش مدیریتی و ساختار اقتصادی تنها یک رویای دور از دسترس خواهد بود.