دام فقر؛ چرخهای که بازتولید میشود

جهانصنعت – دام فقر یکی از مهمترین مفاهیمی است که در ادبیات اقتصادی و توسعهای برای توضیح چرایی تداوم فقر در جوامع به کار میرود. این مفهوم به وضعیتی اشاره دارد که افراد یا خانوارها به دلیل شرایط اقتصادی، اجتماعی و نهادی در چرخهای گرفتار میشوند که خروج از آن بهسختی امکانپذیر است. در دام فقر، منابع اندک خانوار موجب کاهش سطح سرمایهگذاری در آموزش، بهداشت، تغذیه و حتی تولید میشود؛ این امر توانایی ارتقای درآمد و بهبود سطح زندگی را محدود میکند و در نهایت همان فقر اولیه دوباره بازتولید میشود.
اقتصاددانان کلاسیک، فقر را عمدتا نتیجه کمبود منابع یا جمعیت زیاد میدانستند اما رویکردهای جدید نشان میدهد که مشکل تنها در کمبود منابع نیست بلکه در نحوه توزیع، نابرابری فرصتها و ناتوانی در سرمایهگذاری مولد نیز ریشه دارد. به عبارت دیگر، حتی اگر منابع کافی وجود داشته باشد، نبود دسترسی به آموزش باکیفیت، خدمات مالی مناسب یا بازارهای کار پویا میتواند خانوادهها را در این چرخه گرفتار کند.
یکی از ابعاد مهم دام فقر، ارتباط آن با سرمایه انسانی است. خانوادههای فقیر معمولا توانایی تامین هزینههای تحصیل فرزندان خود را ندارند. در نتیجه نسل جدید نیز بدون مهارت و تحصیلات کافی وارد بازار کار میشود و دستمزدی اندک دریافت میکند. این روند باعث میشود سطح درآمد پایین همچنان تکرار و فقر از نسلی به نسل دیگر منتقل شود.
سلامت و تغذیه نیز بخش دیگری از این چرخه را تشکیل میدهد. فردی که بهدلیل سوءتغذیه یا دسترسی محدود به خدمات درمانی از سلامت کافی برخوردار نیست، بهرهوری کاری کمتری دارد. کاهش بهرهوری به معنای درآمد پایینتر است و این درآمد پایین مجدد مانع از بهبود وضعیت تغذیه و سلامت میشود. بدینترتیب حلقه بستهای شکل میگیرد که خروج از آن دشوار است.
از منظر کلان، دام فقر میتواند در سطح کشورها نیز رخ دهد. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، درآمد پایین دولتها موجب محدودیت در سرمایهگذاری عمومی در زیرساختها، آموزش و سلامت میشود. نبود این سرمایهگذاریها، رشد اقتصادی را کند میکند و درآمد سرانه پایین همچنان باقی میماند. این وضعیت با نابرابریهای نهادی و فساد اداری ترکیب شده و امکان شکستن چرخه فقر را کاهش میدهد.
برای رهایی از دام فقر، راهکارهای متعددی در ادبیات توسعه ارائه شده است. یکی از مهمترین آنها سرمایهگذاری در آموزش و سلامت است زیرا ارتقای سرمایه انسانی میتواند ظرفیت تولیدی جامعه را افزایش دهد و فرصتهای جدیدی برای رشد اقتصادی فراهم آورد. همچنین دسترسی به منابع مالی خرد برای خانوارهای کمدرآمد، میتواند آنان را قادر کند تا در فعالیتهای مولد سرمایهگذاری کنند. تجربه برخی کشورها نشان داده است که سیاستهای هدفمند حمایتی- مانند یارانههای نقدی مشروط به حضور فرزندان در مدرسه یا واکسیناسیون- توانستهاند چرخه بازتولید فقر را در نسلهای بعدی متوقف کنند.
با این حال باید توجه داشت که هیچ راهحل ساده و یکسانی برای همه جوامع وجود ندارد. ساختار فرهنگی، نهادی و اقتصادی هر کشور بر نحوه شکلگیری و تداوم دام فقر اثر میگذارد. در برخی جوامع، موانع فرهنگی و اجتماعی مانند تبعیض جنسیتی یا قومیتی نیز میتواند این چرخه را تقویت کند. بنابراین سیاستگذاری برای کاهش فقر باید چندبُعدی و متناسب با شرایط هر کشور طراحی شود.
دام فقر، صرفا یک مشکل اقتصادی نیست بلکه مسالهای اجتماعی و انسانی است که بر کرامت فردی و عدالت اجتماعی نیز تاثیر میگذارد. درک دقیق این چرخه و تلاش برای شکستن آن، نهتنها به بهبود معیشت گروههای کمدرآمد منجر میشود بلکه زمینهساز رشد پایدار و توسعه فراگیر در کل جامعه خواهد بود.