خیز بلند گردشگری گلستان
نادر نینوایی– درهفتهای که گذشت در استان گلستان و شهر گرگان شوروحالی جاری بود. برگزاری جشنواره بینالمللی فرهنگ و اقوام پس از یکسال وقفه بهانهای شد تا علاقهمندان از گوشهوکنار کشور راهی گرگان شوند و به تماشای فرهنگ غنی، آدابورسوم تماشایی، سازوآواز و صنایعدستی ریشهدار ایرانی بنشینند. این رویداد شهر را به میعادگاهی برای گفتوگوی فرهنگها بدل کرده بود؛ جایی که رنگ، صدا و خاطره درهم میتنید.
حضور گروههای موسیقی از نقاط مختلف ایران که لباسهای سنتی خود را به تن داشتند و با سازهای محلی شور و نشاط را به فضای نمایشگاهی میآوردند بهانهای بود تا دوستداران هنر و فرهنگ ایرانزمین دور هم جمع شوند. اقوام عربزبان ایرانی با قهوه سنتی خود و برپا کردن چادر به استقبال علاقهمندان رفته بودند و ترکمنها با سازوآواز و نوای دوتار هوش از سر بازدیدکنندگان میربودند. آذریزبانها با رقص لزگی و آوازهای خوش آذری طنینانداز ندای فرهنگ و هنر زیبای گوشهای دیگر از ایرانِ جان بودند و اقوام لر با برپاکردن چادر عشایری و طبخ نان سنتی واش هیزمی عناصر زندگی عشایری ایرانی را به فضای نمایشگاهی کشانده بودند؛ زندگیای ساده، گرم و ریشهدار.
یکیاز سالنهای اصلی و سرپوشیده نمایشگاه اقوام به نمایش و فروش صنایعدستی اصیل ایرانی اختصاص داشت؛ غرفههایی که میزبان هنر قلمکاری نصفجهان، چرمدوزی سنتی تبریز، چاقوسازی زنجان و حصیربافی خوزستان بودند. فرصتی برای تماشای هنر اصیل و سنتی ایرانی و البته امکان خرید صنایعدستی بهشکل مستقیم از تولیدکننده بوده؛ فرصتی مغتنم برای مردم و درعینحال کمکی به اقتصاد صنایعدستی کشور و هنرمندانی که اغلب در مناطق محروم ساکن هستند.
در اینسالن نمایندگانی از چند کشور آسیای مرکزی نظیر ازبکستان و تاجیکستان نیز حضور داشتند که بهنمایش و فروش سوزندوزیهای سنتی و هنر اصیل خطه خویش میپرداختند؛ امکانی منحصربهفرد برای آشنایی بیشتر با فرهنگ و هنر مردمانی که ریشههای فرهنگی مشترک بسیاری با آنان داریم.
در فضای باز این رویداد نیز غرفههای سوغاتی استانها برپا شده بود؛ از انواع حلواهای سنتی ایرانی گرفته تا دمنوشهای مناطق مختلف و سوهان و گز و دیگر خوراکیهایی که هریک نشانی از تاریخ سترگ و داشتههای فرهنگی ایرانِ کهن بودند.
نمایش و عرضه هنرهای سنتی در نمایشگاه اقوام
یکی از بخشهای مهم و اصلی نمایشگاه اقوام امسال سالن صنایعدستی بود؛ جاییکه هنرمندانی از استانهای مختلف کشور آثار خود را به نمایش و فروش گذاشته بودند. درکنار برخی غرفهها فرصت تماشای شیوههای سنتی ساخت و تولید صنایعدستی مهیا بود. پیرزنی با لباسهای سنتی روی زمین نشسته و از پشم گوسفند نخ میریسید و علاقهمندان گرد او جمع شده بودند و با سکوتی پرمعنا به تماشا نشسته بودند.
در غرفهای دیگر هنری متفاوت چشمها را خیره میکرد؛ مردی مسن که بر برگهای درختان با ظرافتی مثالزدنی تصاویر مینیاتور و نگارگری ایرانی را نقش کرده بود؛ ظرافتی در رنگآمیزی و طراحی که مو را به تن راست میکرد.
در غرفه ازبکستان لباسهای سنتی که بر تن خانواده صاحب غرفه بود جمعیت زیادی را بهخود مشغول کرده بود؛ کودکی سهیاچهارساله با لباس سنتی مردمان آسیای مرکزی که لبخند از لبانش محو نمیشد. ازبکستان البته گروه موسیقی خود را نیز به جشنواره اقوام فرستاده بود تا راوی نواهای شاد و کهن ازبکی باشند.
هرچند دروضعیت کنونی اقتصادی و بهسبب چالشهای معیشتی و فشار تحریمها خرید صنایعدستی در اولویت بسیاری از مردم نیست و بیم آن میرود که ساختههای ارزشمند این هنر سنتی به کالایی لوکس بدل شود اما هنوز هم هستند کسانی که از خرید دست سازههای سنتی غافل نمیماندند و با دستپُر از سالن صنایعدستی نمایشگاه بیرون رفتند.
درمیان هیاهوی بخش صنایعدستی صدای چانهزدنها و آوای موسیقی سنتی که درهم آمیخته بود غرفه اداره میراثفرهنگی گلستان تنها یکآجر بزرگ برای نمایش داشت؛ خشتی جداشده از دیوار باستانی گرگان و قطعهای که راوی اوج قدرتمندی ایران در عصر ساسانی است. دیوار گرگان دیواری به درازای ۲۰۰کیلومتر و به بلندی ۶تا۸متر بوده که برای محافظت از مرزهای ایران کهن دربرابر اقوام مهاجم شمالی بنا شده است. آنگونه که باستانشناسان میگویند امروز بخش بزرگی از این دیوار ازبینرفته و بخش دیگری در انتظار کاوش و بیرون آمدن ازدل خاک بوده هرچند گوشههایی از دیوار نیز سر از خاک برآورده و شکوه ایران باستانی را بهنمایش گذاشته است. دیوار گرگان اثری ثبت ملیشده است که درصورت تامین بودجه، انجام کاوش و مرمت اصولی ظرفیت ثبت جهانی و جذب گردشگران بینالمللی به استان گلستان را دارد.
خوراک و سوغاتی، ظرفیتهای ویژه اقوام ایرانی
در دنیای امروز یکی از مهمترین مباحث در جذب گردشگر گردشگری خوراک و تکیه بر غذاهای سنتی است. ایران باتوجه به تنوع بالای فرهنگی اقوام خود ظرفیت بیبدیلی در این حوزه دارد؛ ظرفیتی که گوشههایی از آن در نمایشگاه اقوام به نمایش درآمده بود.
نان و شیرینیهای سنتی عشایر و غذاهای قدیمی استانهای اصفهان، فارس، گلستان و دیگر مناطق فرصتی بود برای بهرهگیری از ظرفیتهای گردشگری خوراک. از کباب ۱۰شاهی تهران قدیم گرفته تا دمنوشهای سنتی که دمی گرما در این فصل سرد سال به بازدیدکنندگان میبخشید همه زمینه آشنایی با بخشی از فرهنگ غنی آشپزی و خوراکیهای اصیل جایجای ایرانزمین را فراهم میکرد.
ازدیگر خوراکهای ارائهشده در جشنواره اقوام «کوکویی» بود یعنی نوعی شیرینی سنتی رایج در استان گلستان که با ترکیب برنج، شیر و شکر، قالب زده و در روغن سرخ شده و سپس روی آن خاک قند میپاشند؛ شیرینیای پرطرفدار و نشانی دیگر از تنوع خوراک در سرزمینهای شمالی کشور.
برشی از فرهنگ و موسیقی ایرانزمین
یکی از سالنهای اصلی نمایشگاه به اجراهای موسیقی سنتی و ایراد سخنرانی مقامهای رسمی اختصاص داشت. اجراهای هنری راوی گوشههایی از هنر مردمان کلاله، گنبدکاووس، رامیان، علیآبادکتول، قرق، بندرگز، کردکوی و گرگان بود. گروههای موسیقی سایر استانها و حتی برخی کشورهای همسایه نیز بر سکوی اجرا رفتند و هنر موسیقایی خطههای مختلف را به گوش بازدیدکنندگان رساندند.
در مراسم شب فرهنگی ایران و ازبکستان نیز در دومین شب از هفدهمینجشنواره بینالمللی فرهنگ اقوام از لوح ثبت جهانی «ساز رباب» رونمایی شد؛ سازی که بیش از هزارسال پیش در افغانستان ساخته شده و بیشتر در ایران مورد استفاده بوده است. ساز رباب که با نام پارسی «رواو» نیز شناخته میشود یکی از سازهای کهن ایرانی با بیش ازهزارسال قدمت بوده و درمیان نوازندگان محلی و مقامی ایران از احترام بالایی برخوردار است؛ سازی که آوایش طنینانداز ندای فرهنگ و هنر ایرانزمین است.
شوروشوق بازدیدکنندگان جشنواره اقوام در مواجهه با آوای سازهای محلی و سنتی و اقبال مردم به اینمقوله بیتردید گواه آن است که باید بیشازپیش در رویدادها و در رسانه ملی بهآن پرداخت و برخوردهای محدودکننده را کنار گذاشت.
گفتنی است سیدرضا صالحیامیری، وزیر میراثفرهنگی نیز در این سالن سخنرانی کرد و با اشارهبه خطر متروکهشدن روستاها درصورت کمتوجهی به ظرفیتهای گردشگری گفت: «اگر روستاهای ما تخلیه شوند این بهمعنای فاصلهگرفتن از آرمانهای فرهنگی ایران است.» وی تاکید کرد که «رسالت ما ماندگاری خانوادهها در روستا، حمایت عملی از آنان، رساندن تسهیلات و تامین مواد اولیه تولید در همان جغرافیاست تا هم روستاییان بمانند و هم مسیر بازگشت به روستا تقویت شود.» این مقام مسوول خاطرنشان کرد: «شعار راهبردی ما روشن است: هر روستا یک بومگردی. این سیاست بهمعنای هدایت آگاهانه گردشگران به روستاهاست و هدفگذاری ما برای رسیدن به نقطهای است که حداقل نیمی از گردشگران کشور بهسمت روستاها و اقامتگاههای بومگردی سوق داده شوند.»
رویدادی جانبی در قلب جنگلهای هیرکانی
همزمان با برگزاری جشنواره اقوام در قلب جنگلهای هیرکانی و در منطقه جنگلهای قرق گرگان نیز طی مراسمی با حضور وزیر میراثفرهنگی وعده افتتاح موزه روستایی مطرح شد. قرار است در جنگل قرق خانههای روستایی و جنگلی مردمان ایران زمین به نمایش گذاشته شود. یکی از این خانهها که در این مرحله در موزه رونمایی شده خانه «نِپار» است؛ خانهای بدون دیوار و در دوطبقه که مردمان شمال کشور در زمان برداشت محصول در آن نفسی تازه کرده و آنطور که محلیها میگویند «شومانی» یعنی شبمانی و استراحت میکردند تا به بهترین شکل از محصول حفاظت کنند.
خانههای مازنی و گیلکی و گونههای دیگری از خانههای روستایی نیز در این موزه برپا شده و قرار است تعداد خانههای روستایی تا زمان گشایش موزه به ۲۲مورد برسد. نمایش این تعداد خانه سنتی در قلب جنگلهای هیرکانی گرگان میتواند فرصتی برای توسعه گردشگری در استان گلستان و کمکی به ایجاد مشاغل جدید باشد.
در بخشی از جنگل قرق نیز محوطهای اختصاصی برای نگهداری آزاد مرالها یا همان گوزنهای قرمز ایجاد شده و بازدیدکنندگان پساز افتتاح مجموعه میتوانند نظارهگر جستوخیز مرالها و شاخهای درهمپیچیده آنها در فصل گاوبانگی باشند.
موزه میراث روستایی گلستان قرار است در ۵۰هکتار از پارک ۶۵۰هکتاری قرق در بستر جنگلهای هیرکانی ایجاد شود؛ طرحی که نویدبخش گامهای موثر برای توسعه گردشگری در استان گلستان شمرده میشود.
تصویری زنده از پویایی و غنای فرهنگی ایران
میتوان گفت هفدهمینجشنواره بینالمللی فرهنگ و اقوام در گرگان بیشازآنکه تنها گردهمایی هنری و فرهنگی باشد تصویری زنده از پویایی و غنای ایرانِ امروز و ایرانِ دیروز ارائه کرد. این جشنواره همچون آینهای بزرگ بازتابی از هویتهای متنوع مردمانی است که در گستره جغرافیایی ایران زندگی میکنند و هریک با رنگ، صدا، حرکت و ذائقه خود داستانی از ریشه، تعلق و عشق به سرزمین را روایت میکنند. هرنغمه دوتار ترکمن، هر رقص لزگی، هر نخ ریسی یا نقش مینیاتوری تنها هنر نبوده بلکه نشانهای است از پیوند انسان با خاک و زمان و از تعلقی که نسلها با آن زیستند و میخواهند به آیندگان بسپارند.
این جشنواره هم فرصتی برای نمایش صنایعدستی و خوراکهای سنتی بود و هم مکانی برای گفتوگو و همنشینی فرهنگها؛ جایی که یادآور اهمیت حفظ میراث ملموس و ناملموس ایران بود. از دیوار باستانی گرگان که هنوز در خاک رخ پنهان کرده تا نان و شیرینی سنتی عشایر و کوکویی گلستان هریک بخشهایی از یک روایت بزرگ هستند؛ داستانی از ایرانِ پرتنوع و پرظرافت و از مردمانی که با جان خویش فرهنگ و زندگی را درهمآمیختند و جلوهای از اصالت را به ما هدیه میکنند. موزه روستایی در جنگلهای هیرکانی نیز نوید آیندهای متفاوت و امیدوارکننده را میدهد؛ آیندهای که در آن گردشگری و حفاظت از طبیعت و فرهنگ دستدردست یکدیگر دادند. خانههای شمالی و مازنی و گیلکی و حضور مرالها نهتنها تجربهای بصری و حسی فراهم کرده بلکه یادآور مسوولیت ما دربرابر میراثفرهنگی و طبیعی است؛ مسوولیتی که هم ماندگاری اهالی و زندگی روستایی را تضمین میکند و هم امکان شناخت و لمس هویتهای گوناگون را برای بازدیدکنندگان فراهم میآورد. درنهایت این جشنواره گواهی است بر زندهبودن فرهنگ ایران و بر شور و اشتیاق مردمانی که گذشته خود را میشناسند و به آیندهای روشن میاندیشند.
هر رنگ، نغمه، نقش و مزه نهتنها لذت و زیبایی به همراه داشته بلکه یادآور پیوند عمیق انسان با زمین، تاریخ و همنوعانش است. دراینمیان پرسشی که در ذهن بر جای میماند ساده و درعینحال بنیادین است و آن اینکه چگونه میتوان این میراث سترگ را پاس داشته، تقویت کرده و به نسلهای بعدی سپرد تا ایرانِ فرهنگی همچنان زنده، سرزنده و بالنده بماند؟ این پرسشی است که جشنواره گرگان در سکوت و صدای موسیقی در هرنخ ریسی و در هربرگ مینیاتور بهما یادآوری میکند و به یادگار میگذارد.
