خطی نبودن مذاکرات بین کشورها
نظر به تعویق دوره چهارم مذاکرات ایران و آمریکا، باید اذعان داشت مذاکرات یک روند خطی نبوده و شناخت نوع توزیع اطلاعات پیشنیاز هرگونه مدلسازی است. مذاکره، فرآیند تشخیص خواستهها، اولویتبندی و بحث در مورد آنها و در آخر رسیدن به توافق بر سر آنهاست. طبیعی است که مذاکره همواره با تبادل امتیازات همراه باشد. این امتیازها ممکن است بزرگ یا کوچک، مادی یا معنوی و مشهود یا نامشهود باشند. هر مذاکره دربرگیرنده سه جزء اساسی است: موضوع، روند و رفتار.
در بازیهایی که بازیگران نسبتبه عناصر سهگانه اعم از تعداد بازیگران، تعداد اقدامات و مطلوبیت آگاهی داشته باشند اصطلاحا بازی با اطلاعات تمام انجام میگیرد و بالعکس اگر رفتار حریف در گذشته برای حداقل یکی از بازیگران معلوم نباشد بازی با اطلاعات ناتمام در حال انجام است. بازی با شرایط اطلاعات ناقص در جایی وجود دارد که حداقل یکی از این مولفهها وجود نداشته باشد:
الف) بازیگران نسبتبه انتخابهای خود و دیگر بازیگران آگاهی دارند،
ب) بازیگران پیامد انتخابهای خود و دیگر بازیگران را میدانند.
فهم پیچیدگی تعاملات اجتماعی که در آنها میان نحوه تصمیمگیری و چگونگی دستیابی به اهداف در میان بازیگران نوعی وابستگی متقابل وجود دارد، مبنای شکلگیری نظریه بازی شده که با توسعه دامنه کاربرد آن از رشته ریاضی به اقتصاد و سپس علوم سیاسی و روابط بینالملل زمینهای را برای تعادلهای اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی بهوجود آورده است. نظریه بازی یکی از علوم تصمیمگیری است با این تفاوت که به مطالعه مسائلی میپردازد که در آنها نتایج یک تصمیم وابسته به تصمیمات دو یا چند تصمیمگیرنده مستقل است. به بیان دیگر هیچکدام از تصمیمگیرندگان، کنترل کاملی بر نتایج خود ندارند. این نظریه در بستر علم اقتصاد توسعه یافته و به مطالعه رفتار راهبردی بین عوامل عقلانی براساس مدل ریاضی به تحلیل سناریوهای مختلف میپردازد. رفتار راهبردی زمانی بروز میکند که مطلوبیت هرعامل نهفقط به راهبرد انتخاب شده توسط خود وی بلکه به راهبرد انتخاب شده توسط بازیگران دیگر هم بستگی داشته باشد.
وجود منافع مشترک در روابط بینالملل به شکلی که ساختار بازی را از حالت تضاد شدید منافع خارج کند موضوع بررسی نظریهپردازان در مکاتب مختلف بوده است. در کنار بازیهایی با حاصل جمع صفر موقعیتهایی وجود دارد که بازیگران هم منافع رقابتآمیز و هم منافع مشترک دارند. این بازیها اصطلاحا بازی با حاصل جمع غیر صفر یا بازیهایی که انگیزه بازیگران مختلط و مرکب است تعریف میشود. بازیها یک ویژگی مشترک دارند و آن نوعی وابستگی درونی است. به این معنا که نتیجه بازی برای هریک از شرکتکنندهها به انتخابهای (استراتژیهای) همه افراد بستگی دارد. در بازیهای موسوم به بازی با حاصل جمع صفر؛ منافع بازیکنها بهطور کامل با یکدیگر تعارض پیدا میکند بهگونهای که سود یک طرف دقیقا برابر با زیان طرف مقابل است. در بازیهای مجموع- صفر، مجموع هر برآمد همیشه صفر است. چنین بازیهایی توزیعی هستند؛ نه یکپارچه. یعنی سهم کل که در ابتدای بازی وجود دارد (که اصطلاحا به آن کیک میگویند) نمیتواند بزرگ شود. موقعیتهایی که در آن همه شرکتکنندگان میتوانند با هم چیزی به دست آورند یا همه با هم میتوانند چیزی از دست بدهند، بازیهای مجموع-ناصفر نامیده میشوند به عبارت دیگر بازیهایی هستند که مجموع سودها و ضررها (مجموع چیزهایی که افراد به دست آوردهاند و از دست دادهاند) در برخی موارد زیادتر یا کمتر از سهم کل (یا کیکی) است که بازی با آن شروع شده است. برخی تفاوتهای این بازی یا بازی با حاصل جمع صفر عبارت است از:
۱- در بازی با حاصل جمع صفر بازیگران توانایی لازم را برای ارتباط برقرار کردن با دیگری قبل از شروع بازی و تصمیمگیری برای اتخاذ برنامه عمل مشترک ندارند. از آنجا که منافع بازیگران در تضاد کامل قرار دارد هیچ فضایی برای همکاری از طریق هماهنگی میان بازیگران وجود نخواهد داشت. در مقابل در بازی با حاصل جمع غیرصفر ممکن است بازیگران از طریق هماهنگی و اتخاذ راهبردهای همسو همکاری را عملی سازند.
۲- در بازی با حاصل جمع صفر بازیگران به وسیله مطلع ساختن حریف از راهبرد انتخابی خود قبل از انجام بازی هرگز منفعتی نمیبرند و در برخی اوقات آسیب میبینند اما در بازی با حاصل جمع غیرصفر، آگاه ساختن حریف از راهبرد خود منافعی را به همراه خواهد داشت.
۳- در بازیهای با حاصل جمع صفر که چند نقطه تعادل دارد تعادلها
با هم همسنگ هستند یعنی در همه تعادلها پیامدهای یکسانی برای بازیگران وجود دارد. در بازیهایی با حاصل جمع غیرصفر ممکن است نتایج تعادل با هم برابر نباشند.
۴-در بازیهای با حاصل جمع صفر برخلاف بازی با حاصل جمع غیر صفر استراتژیهای بیشینه – کمینه و کمینه – بیشینه استراتژیهای تعادلی هستند. در این بازی هر بازیگر سطح امنیت خود را از طریق همکاری کردن به حداکثر میرساند و چنانچه هر دو بازیگر همکاری کنند پیامدهای مصالحه به وجود آمده را کسب خواهند کرد اما این نتیجه ثبات نخواهد بود. در بازیهای حاصل جمع غیرصفر، ضرورتا راهبردهای بیشینه – کمینه منجر به تعادل نخواهند شد و از طرف دیگر ضرورتا استراتژیهای تعادلی استراتژیهای بیشینه – کمینه نخواهند بود. در بازی استراتژی عدم کنارهگیری کاملا در پیوند با تعادل است اما هر بازیگر سطح امنیت خود را به وسیله همکاری و نه کنارهگیری حداکثر میسازد.
در بازی با اطلاعات ناقص معمولا تلاش بازیگران برای کسب اطلاعات بیشتر از طریق مشورت استنتاج و انتقال اطلاعات صورت میگیرد و از آنجایی که مذاکرات ایران و آمریکا وارد مرحله کارشناسی و براساس راهبردها و پیامدهای جدید شکل گرفته است، برنامهریزی خطی ممکن نیست. در سیاست، نظریه بازیها به تحلیل مذاکرات، استراتژیهای دیپلماتیک کمک میکند.
کشورها در تصمیمگیریهای مذاکرات تجاری، تحریمها و سیاستهای جنگ و صلح از آن بهره میبرند. بازیهای با حاصل جمع غیرصفر از آن جهت که برد یکطرفه لزوما به معنای باخت طرف مقابل نسبت یک بازی صرفا رقابتآمیز نیست، جمع جبری بردها و باختها ضرورتا نباید صفر باشد و در انتها باید بیان داشت در بازیهای مجموع ناصفر راهبردهایی موجود است که برای همه بازیکنان سودمند میباشد.
*محسن راجیاسدآبادی، پژوهشگر اقتصادی