21 - 10 - 2016
خطر افزایش فقر و بیکاری در تهران
امیرحسین میراسماعیلی- دوشنبه گذشته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نشستی با موضوع «بررسی ریشههای فساد شهری» به همت موسسه مطالعات و تحقیقات این دانشگاه برگزار شد که دکتر محمود کاشانی و دکتر حسین ایمانی جاجرمی، از کارشناسان و سخنرانان حاضر در این جلسه بودند. در اواخر این نشست نیز علیرضا جعفری، مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران حضور پیدا کرد تا مدافع شهردار تهران در مقابل انتقادات بیشمار دانشجویان و کارشناسان باشد.
ابتدا محمود کاشانی که خود استاد دانشگاه و دارای مدرک دکترای حقوق خصوصی است، گفت: فلسفه معماری اسلامی- ایرانی به این شکل است که هیچ ساختمانی نباید مرتفع تر از ساختمانهای همجوارش باشد و حق برخورداری از نور آفتاب و جریان هوا برای تمام شهروندان یکسان است. ولی در شرایط فعلی میبینید که ساختمانهای ساخته شده در شهر تهران دارای هیچ نظم و شکل منسجمی نیست؛ به طور مثال برجی ۴۰ طبقه به طور ناگهانی در کنار ساختمانهای چهار طبقه ساخته میشود و آرامش و آسایش را از اهالی آن محل سلب میکند!
انتقادهای فرزند مرحوم آیتالله کاشانی نصیب شهردار سابق تهران هم شد: «با ورود کرباسچی به شهرداری تهران، بینظمی و هرج و مرج هم در ساختوساز شروع شد و ایشان از این فاجعه هولناک رونمایی کرد در حالی که کمترین صلاحیتی را برای مدیریت شهر تهران نداشت. او فروش تراکم را به عنوان اصلیترین منبع درآمد شهرداری انتخاب کرد و با همکاری رییسجمهور وقت و معاونانش چوب حراج را به شهر تهران زد. یکی از افتخارات ایشان این است که همه جا اعلام کرده درآمد شهرداری را از شش میلیارد تومان در سال به ۲۰۰ میلیارد تومان رساند ولی شهری که با شش میلیارد تومان اداره میشد را به چه قیمتی به درآمد ۲۰۰ میلیارد تومانی رساندید؟ متاسفانه این رویه غلط و شهرفروشی با وجود بازداشت کرباسچی ادامه پیدا کرد و منبع اصلی درآمد شهرداری تهران در حال حاضر، باز هم فروش تراکم است.
دکتر کاشانی در ادامه افزود: سال ۹۳ از طریق تراکمفروشی مبلغ ۹ هزار میلیارد تومان، سال ۹۴، ۱۰ هزار میلیارد تومان و در سال ۹۵ هم تا این لحظه بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان از طریق تراکمفروشی غیرقانونی به حساب شهرداری تهران رفته است. تراکمفروشی به معنی زدن چوب حراج به امنیت شهروندان و کشور است. این دریافتهای شهرداری در بحث تراکم، منجر به افزایش نجومی جمعیت تهران شده که امنیت شهر را هم در وضعیتی بحرانی قرار داده و باعث شده هیچ ابرقدرتی نتواند از عهده مدیریت این شهر و مردمانش برآید.
او در بخش پایانی سخنانش گفت: پروانه صادر شده برای برج سیستانیکا و گودبرداری انجام شده نیز کاملا غیرقانونی است زیرا اجحافی آشکار در حق شهروندان محلههاشمی شده و پروژهای شروع به کار کرده که نتیجهاش نابودی بافت سنتی این محل است. بنده درود میفرستم بر شرف مردم اهالی این محل که در مقابل شهرداری تهران مقاومت کردند و اجازه ادامه فعالیت این پروژه منحوس را ندادند و متاسفانه کوچکترین صدایی هم از مجلس شورای اسلامی برای مقابله با این تخلفات شنیده نمیشود. بیشترین تخلفات فروش تراکم توسط قالیباف در شمیرانات به دلیل آب و هوای خوب و ارزش بالای املاک رخ میدهد و هیچ حد و مرزی هم برای ساختوساز وجود ندارد. تخلفی بیسابقه در تاریخ رشته کوه البرز اتفاق افتاده که دامنه کوهها را با برجسازی اشغال کردهاند و متاسفانه نظارتی هم وجود ندارد.
سخنران بعدی این نشست حسین ایمانیجاجرمی، رییس مرکز مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران بود که با ارائه آماری مستند، حجم تخلف و میزان اعتماد مردم به مسوولان را آشکار کرد. او گفت: مرکز مطالعات تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۱ پیشبینی وضع موجود را کرده بود و در سمیناری اعلام شد که تهران با بدمسکنی مواجه خواهد شد و فقر و ترافیک و بیکاری، گریبان این شهر و مردمانش را خواهد گرفت اما طبق معمول از آن زمان تا به حال گوش شنوایی وجود نداشت. کتابی نوشته شده توسط برنارد هورکاد به نام «تهران البرز» که او در این کتاب به این نکته اشاره داشته که انقلاب ایران در سال ۱۳۵۶ پیروز شده نه ۵۷؛ زمانی که دولت وقت کنترل پایتخت را از دست داد. تخلف به تعریف ساده برابر با حرکتی مخالف خطمشی مدیریتی کشور، سوءاستفاده از مقام و تصمیماتی خلاف قوانین موجود است. رشوهای که کارمندی از شما میگیرد برابر با تخلف خرد است. زمانی هم که بقای نظامها به وجود تخلف بستگی داشته باشد میتوان آن تخلف را تخلف سازمان یافته نامگذاری کرد. در بعضی کشورهای در حال توسعه، تخلف به عنوان روغنی برای حرکت چرخدندههای آن نظام اقتصادی است، مثلا اگر رشوهای به مقامی ندهی متعاقبا جوازی برای شما صادر نمیشود. ولی حالت سوم و خطرناک تخلف، این است که مدیران ردهبالای مملکت تصمیمات شخصی را دخیل در پروژهها و تصمیمات بزرگ ملی میکنند تا سودی از آن پروژه به جیبشان رود که نمونهاش را میشد در حکومت پهلوی مشاهده کرد. در حال حاضر سازمانی وجود دارد به نام سازمان شفافیت بینالملل که چه آمارش را قبول داشته باشیم و چه نه، در حال حاضر معتبرترین مرجع برای سنجش شفافیت مالی و تخلف در کشورهای دنیاست. طبق گزارش ارائهشده از این سازمان در سال ۲۰۱۵ رتبه کشورمان در بین ۱۶۸ کشور ۱۳۵ است که رتبهای تاسفآور است. پس اگر این آمار را قبول داشته باشیم، با تخلف گستردهای در کشور روبهرو هستیم. بنده از گزارش طرح ملی سنجش سرمایه کشور که توسط همکارانمان در دانشکده علوم اجتماعی تهیه شده هم استفاده میکنم که از ۱۲۵۰۰ هزار نمونه آماری استفاده شده. بر اساس این آمار، رتبه اعتماد مردم به شهرداری از بین ۲۳ سازمان، ۱۹ است. رتبههای اول تا سوم به مدارس، سازمانهای بسیج و بانکها تعلق گرفته اما رتبههای آخر به ترتیب متعلق به احزاب و گروههای سیاسی، تجار و بازاریان و رتبه آخر میزان اعتماد عمومی هم به بنگاههای معاملات ملکی متعلق است! یک سوال دیگر هم از مردم شده که اگر زمانی سازمانی دولتی نیاز به کمک مالی داشت آیا حاضر به کمک هستید؟ ۵/۳۱ درصد از عدم کمکشان گفتند، ۳/۴۳ درصد اعلام کردند تا حدودی و به صورت مشروط کمک میکنیم و تنها ۱/۲۵ درصد از آمادگی کاملشان برای کمک به سازمانهای دولتی گفتند! حالا شهرداریها در همین نظرسنجی از بین ۱۶ سازمان در رتبه چهاردهم هستند. یعنی شهرداریها از جمله سازمانهایی هستند که مردم کمترین علاقهای برای کمک مالی به آنها دارند. ضمن اینکه اگر به رتبه مدیران دولتی در میزان اعتماد مردم به آنها در بین مشاغل مختلف نگاه کنیم به رتبه ۱۱ از ۱۳ میرسیم که این هم بسیار تاسف بار است. طبق این آمار ۴۰ درصد مردم معتقدند مسوولان و مدیران ما راستگو نیستند و ۴۰ درصد دیگر هم تاحدودی حرف مسوولان را قبول دارند و فقط ۲۰ درصد مردم اعتقاد به راستگویی مدیرانمان دارند. این آمار ارائه شده توسط این مرکز که به تایید وزارت کشور هم رسیده بسیار هشداردهنده است. باید مراکز نظارتی قدرتمندی آن را بررسی کنند. شهرداریها انگار فلسفه وجودی خود را گم کردهاند و فقط به فکر پولسازی هستند. فضای سبز یک هکتاری در شهرک غرب را تبدیل به مرکزی تجاری کردهاند در حالی که اهالی آن شهرک بیش از مرکز تجاری به اکسیژن و هوای تمیز نیازمندند. این نشاندهنده یک نمونه از تخلفات شهرداری تهران از وظیفه اصلی خویش است. در پایان این نشست نوبت به خبرنگاران و دانشجویان حاضر در جلسه رسید تا سوالات و دیدگاههای خود را با کارشناسان در میان بگذارند که نگارنده، علیرضا جعفری، معاون شهردار تهران را خطاب قرار داد. دلیل سیاسیکاریهای بیش از حد شهردار تهران را از معاونش جویا شدم و اینکه به طور مثال چرا شهردار تهران به جای رسیدگی به مشکلاتی مثل ریزش پی در پی زمین، مشکلات مترو، ترافیک و آلودگی هوا به فکر نصب بیلبوردهایی در راستای تخریب برجام و دستاوردهای دولت یا توصیه به فرزندآوری افتاده است؟
جعفری در پاسخ، شروع به تعریف و تمجید از مزایای اخلاقی قالیباف کرد و اینکه او در تمام جلسات به معاونانش توصیه میکند تا از ورود مواضع سیاسی به سیستم کاری اکیدا خودداری کنند. او رابطه شهرداری با دولت را هم بسیار خوب و عالی توصیف کرد و گفت: آن بیلبوردها هم در راستای وظایف فرهنگی شهرداری تهران در قبال شهروندان نصب شده است و هدفی خیر داشتهاند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد