28 - 11 - 2019
خصوصی سازی به بیماری صنعت نفت تبدیل شده است
سعید ساویز*- مدتهاست بحث خصوصیسازی از اصلیترین چالشهای اقتصاد ایران است. آغاز خصوصیسازی در جهان را میتوان از سال ۱۹۷۹ زمانی که مارگارت تاچر با شعار «دولت تاجر خوبی نیست» اقدام به خصوصی کردن شرکتها و موسسات در انگلیس نمود دانست.
نسخه تاچر بعدها در فرانسه توسط شیراک به اجرا در آمد و امروزه تصور غالب در دنیای اقتصاد این است که راه توسعه و رقابت در اقتصاد تنها خصوصیسازی است. همانطوری که میلتومن فریدمن بزرگ زمانی گفته بود اگر اداره صحرا را هم به دولت بسپاریم بعد از چند سال با کمبود شن مواجه خواهد شد. کشورهای کمونیستی چون لهستان نیز پس از فروپاشی اقتصاد کمونیستی با جراحیهای برقآسا اقتصاد خود را خصوصی کرده و از فروپاشی نجات دادند.
اینها تنها اطلاعاتی است که در بین اقتصاددانان در ایران بازگو میشود و به صورت یادداشت و مقاله در شبکههای مجازی و مطبوعات دست به دست میشود. اما آیا مدل اقتصاد خصوصی تنها مدل موفق موجود اقتصادی است. جواب منفی است؛ زیرا در زمره کشورهای کمونیستی، اقتصادهای غولآسایی چون چین و روسیه وجود داشتند که به متدهایی با ریسک کمتر برای موفقیت نیاز داشتند.
ریسک جراحی در راستای خصوصیسازی برای چین و روسیه چنان خوفآور بود که ترجیح دادند روش مناسب با فرهنگ و حال و هوای جامعه خود را برای بقا برگزینند. اقتصاد دولتی رقابتپذیر، این روشی بود که چین و روسیه برای اقتصاد برگزیدند اما رقابتپذیر بودن تنها یک واژه نیست و در ساختار کمونیستی صنعت تغییرات اساسی برای تحقق این شعار به وجود آمد.
بخش اعظمی از این شرکتهای دولتی چابک در صنعت نفت و گاز فعال هستند، که اتفاقا آنقدر در کار خود موفق بودهاند که امروز شانه به شانه با بزرگترین تولیدکنندگان نفت اروپایی و آمریکایی در صدر شرکتهای تولیدکننده قرار دارند. از این جمله میتوان به شرکتهای زیر اشاره کرد:
شرکت نفت دولتی چینی سینوپک، به عنوان بزرگترین شرکت نفتی دنیا شناخته میشود. این شرکت طی سالهای متمادی، نقش بالادستی و پاییندستی در صنعت نفت چین داشته است. این شرکت مستقر در پکن، از دیگر شرکتهای موجود در این لیست نفت بیشتری تولید نمیکند، ولی در عوض، در تولید فرآوردههای پتروشیمی یک استثناست. محصولات سینوپک در حدود ۶/۱ میلیون بشکه در روز گزارش شده است.
شرکت ملی نفت چین دومین شرکت بزرگ نفتی چین و دنیاست. CNPC اندکی کمتر از سینوپک درآمد دارد ولی تولید ۴/۴ میلیون بشکهای در روز این شرکت سه برابر بیش از تولید شرکت سینوپک بوده است.
گازپروم بزرگترین شرکت تولیدکننده گاز طبیعی در جهان است که در سال ۱۹۸۹ آغاز به کار کرد. این شرکت سهامی عام است و بخش اعظم سهام آن در اختیار دولت روسیه و باقی مانده متعلق به بخش خصوصی است. این شرکت در دهه ۹۰ میلادی توسعه یافت و این گام بزرگ را مدیون این واقعیت است که مدیریت آن را نخست وزیر روسیه بر عهده گرفت و با درآمد سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار و ۴۰ میلیارد دلار سود خالص سالانه، نفوذ سیاسی و اقتصادی زیادی در این منطقه دارد.
روسنفت، شرکت نفت و گاز روس است که ۵/۶۹ درصد از سهام آن متعلق به دولت روسیه و ۷۵/۱۹ درصد از سهام آن در اختیار شرکت بریتانیایی بیپی است. دفتر مرکزی این شرکت، در منطقه بالچوگ، در نزدیکی کاخ کرملین، در شهر مسکو مستقر است. این شرکت بزرگترین شرکت نفتی است که سهام آن در بازار سهام معامله میشود. آماری که به تازگی توسط روسنفت منتشر شده است نشان میدهد تولید این شرکت معادل ۰۷/۵ میلیون بشکه نفت در روز است که از این میزان ۸۱ درصد نفت است. روسنفت ۴۰ درصد از نفت روسیه را تولید میکند که بهجز آمریکا و عربستان سعودی، از هر کشور دیگری بیشتر است. ارزش سرمایهگذاری این شرکت ۵/۷۲ میلیارد دلار است.
در ایران پس از ابلاغ اصل ۴۴ قانون اساسی خصوصیسازی آغاز شد؛ در صنعت نفت نیز اگر چه شرکتهای بهرهبردار از خصوصی شدن مستثنا شدند اما موج خصوصیسازی شرکتهای خدمات دهنده و همچنین توسعهدهنده را فرا گرفت. حفاری شمال، تاسیسات دریایی، عملیات اکتشاف همه اینها شرکتهای خصوصی ایرانی هستند که در نفت فعالند. اما آیا تجربه خصوصیسازی در ایران موفق بوده است؟
حداقل در حوزه نفت و گاز باید عنوان کرد که خصوصیسازی آن نتیجهای را که باید به دست نداده است و اگر هدف از خصوصیسازی به وجود آوردن شرکتهایی با توان رقابت و پیشرو چه در زمینه توسعه میادین و چه در زمینه ارائه خدمات بوده باشد در هیچ یک آنچه باید، رخ نداده است. برای مثال شرکت عملیات اکتشاف که روزگاری به عنوان یک شرکت توانا و تخصصی در زمینه برداشت دیتاهای لرزهنگاری چه در ایران و چه خارج از ایران مطرح بود با خصوصی شدن سیر نزولی پیمود و علاوه بر اینکه از اصل خود دور شده و فعالیت اصلی سازمان خود را از دست داد با روی آوردن به دکل داری و خرید دکل از چین دوران ناموفقی را تجربه کرد. جالب اینجاست که تمامی شرکتهایی که با نسخهای غلط خصوصی شدند، هوای واردات دکل از چین نیز به سرشان زده است. تاسیسات دریایی مثالی دیگر از این دست شرکتهای خصوصی است که داستان پنج دکل خشکی وارداتی از چین که سالهای سال است در یارد خاک میخورد و ۸۷ میلیون دلار دکل فورچونا بخشی از تراژدی دکلداری آن است.پرداختن به مقوله خصوصیسازی شرکتهای نفتی در ایران و همچنین روند بازار دکل و دکلداری بحث مفصلی است که نیاز است در یادداشتی مجدد به صورت مفصل به آن پرداخته شود اما آنچه مسلم است برای چالاک ماندن و رقابت خصوصیسازی تنها نسخه موفق نیست و میتوان شرکتهای دولتی داشت که در دنیا مطرح بوده و بتوانند رقابت کنند.
*کارشناس حوزه انرژی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد