خسارت ۶ همتی ایرلاینها در جنگ

جهان صنعت– آسیب عمیق به صنعت حملونقل هوایی کشور، یکی از نخستین و محسوسترین آثار اقتصادی در سطح ملی، در جریان جنگ ۱۲روزه میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی بود. بستهشدن کامل فضای هوایی ایران که در دومین روز درگیری به دلایل امنیتی اعمال شد، هرچند در چارچوب تدابیر حفاظتی کشور کاملا قابل توجیه است اما پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم آن بر شرکتهای هواپیمایی داخلی فاجعهبار بود.
براساس برآوردهای اولیه از منابع صنعتی، در این مدت کوتاه، ایرلاینهای ایرانی تنها از محل توقف فعالیتهای مسافری و باری، متحمل بیش از ششهزار میلیارد تومان زیان مستقیم شدند؛ رقمی که صرفا سطحی از خسارات آشکار را نمایان میکند و اثرات پنهانتر آن بر برند، اعتماد مشتریان، نیروی انسانی و جایگاه منطقهای ایران در عرصه ترانزیت هوایی هنوز بهطور کامل قابل محاسبه نیست.
آسمان ایران؛ از هاب منطقهای تا منطقه پرخطر
تا پیش از آغاز جنگ، فضای هوایی ایران در حال بازیابی تدریجی جایگاه خود در صنعت هوانوردی منطقهای بود. با وجود تحریمهای گسترده و محدودیتهای فنی و مالی، مسیرهای هوایی عبوری از آسمان ایران بار دیگر مورد توجه شرکتهای هواپیمایی خارجی قرار گرفته بود. ایران با داشتن موقعیت ژئواستراتژیک خاص و کوتاهترین مسیر هوایی میان آسیای جنوب شرقی و اروپا، ظرفیتی بیبدیل برای تبدیلشدن به یک هاب منطقهای داشت. فرودگاههایی مانند امام در تهران، شهید هاشمینژاد در مشهد و شهید دستغیب در شیراز، در حال تجربه افزایش ترافیک پروازی بودند و سرمایهگذاریهایی برای توسعه ظرفیت خدماتی و لجستیکی آغاز شده بود اما با آغاز حملات هوایی دوطرف در جریان جنگ، سازمان هواپیمایی کشوری ناگزیر شد برای حفظ ایمنی پروازها، دستور به بستهشدن کامل آسمان بدهد. این تصمیم باعث شد شرکتهای هواپیمایی بینالمللی فورا مسیرهای خود را بهسمت کشورهای همسایه از جمله ترکیه، عراق، ترکمنستان و کشورهای حاشیه خلیجفارس منحرف کنند و ایران بهسرعت از فهرست مسیرهای ایمن خارج شود. در عمل، ایران ظرف چند روز از بازیگری در عرصه رقابت ترانزیتی، به حاشیه رانده شد؛ خسارتی که بازسازی آن به ماهها یا حتی سالها زمان نیاز دارد.
زیانهای مستقیم؛ از بلیتهای لغوشده تا هواپیماهای زمینگیر
در بخش زیانهای مستقیم، توقف پروازها عملا به معنای توقف درآمد اصلی شرکتهای هواپیمایی بود چراکه بیش از ۹۰درصد درآمد این شرکتها از محل فروش بلیت تامین میشود. با لغو روزانه بیش از هزار پرواز داخلی و خارجی، صدها هزار مسافر از برنامه سفر خود بازماندند و ایرلاینها ناگزیر به بازپرداخت وجوه بلیتها شدند. این در حالی است که بسیاری از هزینههای پیشپرداختی، مانند سوخت خریداریشده، آمادهسازی پرواز، خدمات پذیرایی، حقوق پرسنل و سایر هزینههای عملیاتی، همچنان برقرار ماند و از محل درآمد جبرانناشده، به بدهی مضاعف تبدیل شد. برآورد میشود فقط از محل لغو پروازها، زیانی در حدود ۴۸۰۰میلیارد تومان به ایرلاینها وارد شده باشد. افزونبر این، ناوگان فرسوده هواپیمایی ایران که بهدلیل تحریمها امکان نوسازی یا تعمیر اساسی ندارد، در طول این مدت بدون استفاده در فرودگاهها متوقف ماند. این وضعیت، احتمال بروز ایرادات فنی را افزایش میدهد و پس از پایان جنگ، شرکتها باید هزینههای هنگفتی را برای آمادهسازی مجدد این ناوگان صرف کنند. همچنین برخی قطعاتی که در آستانه نصب یا بهرهبرداری بودند، با گذشت زمان از اعتبار یا ضمانت خارج شدند و اکنون نیازمند خرید مجدد هستند.
زیانهای غیرمستقیم؛ از افت اعتبار بینالمللی تا دشواری بازیابی بازار
فراتر از خسارات آنی، آنچه در چشمانداز بلندمدت نگرانکنندهتر است، تضعیف اعتبار بینالمللی صنعت هوانوردی ایران و کاهش اعتماد عمومی به پرواز در داخل کشور است. وقوع جنگ و بستهشدن آسمان، پیام روشنی به بازارهای خارجی داد: ایران از منظر پروازهای ایمن، کشوری پرریسک است. این درک ذهنی حتی اگر با واقعیتهای فنی همخوانی نداشته باشد، در فضای کسبوکار تعیینکننده است. شرکتهای هوایی خارجی که پس از سالها برای بازگشت به مسیرهای ایران برنامهریزی کرده بودند، بار دیگر به حالت انجماد درآمدهاند و بیم آن میرود که برخی از آنها بازگشت به ایران را از دستور کار خود برای همیشه خارج کنند. از سوی دیگر، حملونقل باری که بخشی حیاتی از فعالیت ایرلاینها و صنایع وابسته به آنهاست، دچار اختلال شد. شرکتهایی که در زمینه صادرات گل، دارو، قطعات صنعتی یا کالای سبک فعالیت میکردند، مجبور به انتقال بار خود به مسیرهای جایگزین شدند. این یعنی حذف ایران از زنجیره ارزش جهانی حملونقل، با تبعاتی برای صادرات غیرنفتی، زمان تحویل کالا و هزینه حملونقل. همچنین افزایش ناگهانی نرخ بیمه پروازها که تا سه برابر نیز گزارش شده، در شرایطی که ایرلاینها پیشتر هم با هزینههای بالای سوخت و قطعه مواجه بودند، میتواند سوددهی بسیاری از مسیرها را کاملا از بین ببرد. در نتیجه، برنامه توسعه پروازهای جدید یا بازگشت به مسیرهای سابق، تا مدتها متوقف خواهد ماند.
پیامدهای بلندمدت؛ رکود شتابگرفته و مهاجرت متخصصان
یکی از خطرناکترین تبعات جنگ برای صنعت هواپیمایی ایران، تشدید رکود مزمن در این صنعت و فرار نیروی انسانی متخصص است. در شرایطی که ایرلاینها در پرداخت حقوق پرسنل دچار تاخیر شدهاند، تعدیل نیرو در برخی شرکتها آغاز شده و بسیاری از خلبانان، مهندسان تعمیر و نگهداری و کادر فنی در حال ارزیابی گزینههای مهاجرت هستند. کشورهای منطقه از جمله ترکیه، قطر، امارات و حتی برخی کشورهای جنوبشرق آسیا با علم به این وضعیت، در حال جذب نیروی متخصص ایرانی هستند. این خروج سرمایه انسانی، ممکن است ظرف چندماه آینده، توان فنی شرکتهای هواپیمایی ایرانی را برای بازگشت به مدار فعالیت پایدار بهشدت محدود کند. از سوی دیگر، سرمایهگذاریهای زیربنایی در فرودگاهها، مراکز آموزشی، سامانههای ناوبری و پروژههای نوسازی نیز با توقف یا تعویق مواجه شدهاند. رکود در صنعت هوایی بهطور مستقیم به رکود در صنایع وابسته، از جمله گردشگری، هتلداری، تولید قطعات، سوخترسانی و حتی صنایع غذایی مرتبط با پرواز نیز تسری مییابد و حلقهای از پیامدهای منفی در کل اقتصاد ملی ایجاد میکند.
خسارت ناشی از جنگ در صنعت هوانوردی ایران
دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی با بیان اینکه از ۲۳خردادماه تا ۱۱تیرماه ۴۴۴هزار و ۳۲۴بلیت داخلی و ۳۹۵هزار و ۶۴بلیت باطل شده است، گفت: در این مدت بیش از ۶هزار و ۱۳۰میلیارد تومان درآمد از دست رفته شرکتهای هواپیمایی است.
مقصود اسعدیسامانی درباره میزان پروازهای باطلشده در ایام حمله رژیم صهیونیستی به کشورمان و آتشبس اظهار داشت: در ایام جنگ تحمیلی ۱۲روزه و آتشبس ۱۲هزار و ۲۹پرواز باطل شد که از این تعداد ۸هزار و ۶۵۳پرواز داخلی و ۳هزار ۳۷۶پرواز هم بینالمللی بوده است.
او ادامه داد: از ۲۳خردادماه تا ۱تیرماه ۴۴۴هزار و ۳۲۴بلیت داخلی و ۳۹۵هزار و ۶۴بلیت باطل شده است.
دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی درباره میزان و ارزش خسارت ریالی که بابت ابطال بلیتها به شرکتهای هواپیمایی وارد شده، گفت: در این مدت بیش از ۶هزار و ۱۳۰میلیارد تومان درآمد از دست رفته شرکتهای هواپیمایی است.
اسعدی سامانی درباره جبران خسارتهای تحمیلشده به شرکتهای هواپیمایی، به ایلنا گفت: برای کاهش تبعات ناشی از این خسارات پیشنهاداتی به دولت دادهایم که امیدواریم اجرا و اعمال این پیشنهادات در دستور کار دولت قرار بگیرد.
درخواست ما این است که دولت در بحث ارایه تسهیلات و افزایش مهلت پرداخت مالیات و حق بیمه تامین اجتماعی مساعدتهایی را برای شرکتهای هواپیمایی در نظر داشته باشد. همچنین تاریخ سررسید چکهای ایرلاینها در نزد سازمانها و دستگاههای دولتی استمهال شود.
او تاکید کرد: با وجود از دست دادن درآمدها، شرکتهای هواپیمایی هیچ تعدیل نیرویی نداشتند و تلاش شد نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی ایرلاینها حفظ شود البته گویا برخی شرکتهای خدمات مسافرتی و سایتهای فروش بلیت ناچار به تعدیل نیرو شدهاند.
دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی ادامه داد: باید توجه داشت که لغو پروازها تنها به شرکتهای هواپیمایی آسیب وارد نکرده بلکه تمام صنایع و خدمات وابسته به این صنعت تحتتاثیر قرار گرفتهاند و نباید این خسارات را محدود به یک صنعت دانست و از توقف پروازها و سفرهای هوایی، خسارتهای جانبی زیادی وارد شده است.
لزوم مداخله فوری، جامع و راهبردی دولت
جنگ ۱۲روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی اگرچه از منظر نظامی کوتاهمدت بود اما اثرات اقتصادی آن، بهویژه بر صنعت حملونقل هوایی کشور، عمیق، گسترده و بلندمدت خواهد بود؛ مگر آنکه دولت با مداخلهای هوشمندانه، هدفمند و فوری مسیر احیای این صنعت حیاتی را هموار کند. ایرلاینها اکنون با بحران نقدینگی، بدهی معوق، زیان عملیاتی سنگین و از دست رفتن بخشی از سهم بازار روبهرو هستند و بدون حمایتهای ساختاری، خطر ورشکستگی یا توقف فعالیتهای گسترده آنها وجود دارد. در شرایط فعلی، صرفا تزریق منابع مالی مقطعی چارهساز نیست بلکه نیاز به یک بسته سیاستی جامع وجود دارد که شامل تسهیلات مالی کمبهره، تعلیق یا تقسیط مالیاتها، کمکهزینه برای بازپرداخت زیانها، کاهش یا حذف عوارض فرودگاهی، تضمین بیمهای پروازها، ایجاد خط اعتباری ارزی برای تهیه قطعات ضروری و حمایت هدفمند از نیروی انسانی متخصص باشد. همچنین بازسازی وجهه بینالمللی صنعت هوانوردی ایران، نیازمند دیپلماسی اقتصادی فعال، شفافسازی وضعیت امنیت پرواز و بازگشت تدریجی اعتماد شرکتهای خارجی است. اگرچه مدیریت جنگ در حوزه نظامی با سرعت و دقت انجام شد اما در جبهه اقتصاد، بیتوجهی به بخشهایی مانند صنعت هوایی میتواند زمینهساز نارضایتی عمومی، تضعیف حملونقل ملی و افزایش وابستگی به خطوط خارجی شود. صنعت هواپیمایی صرفا یک فعالیت تجاری نیست بلکه بخشی از امنیت ملی، انسجام سرزمینی و قدرت نرم ایران در سطح منطقهای است. نجات آن، یک وظیفه ملی است.