مدیر مطالعات سیاست خارجی اندیشکده آمریکن اینترپرایز در گفت‌و‌گو با نیویورک‌تایمز تشریح کرد؛

خاورمیانه جدید؛ از رویا تا واقعیت

گروه بین الملل
کدخبر: 542429
کوری شیکی، مدیر مطالعات سیاست خارجی اندیشکده آمریکن اینترپرایز، در گفت‌وگو با نیویورک‌تایمز تأکید کرد تحولات اخیر خاورمیانه نشانه بازچینی بنیادین منطقه است و حملات آمریکا و اسرائیل برنامه هسته‌ای ایران را نابود نکرده بلکه فقط به عقب انداخته است.
خاورمیانه جدید؛ از رویا تا واقعیت

جهان‌صنعت- روزنامه نیویورک‌تایمز به تازگی در گزارشی با عنوان «آیا این واقعا خاورمیانه جدید است؟» آورده که ما در لحظه‌ای گیج‌کننده و خطرناک زندگی می‌کنیم زیرا در حال حاضر ایران و اسرائیل بعد از جنگ ۱۲‌روزه در حال یک آتش‌بس شکننده هستند، جنگ در غزه در جریان است و دولت ترامپ به شدت گزارش‌هایی را که می‌گویند حمله آمریکا به سایت‌های هسته‌ای ایران کمتر از آنچه ادعا کرده موثر بوده، زیر سوال می‌برد. گفته می‌شود این حملات تنها برنامه هسته‌ای ایران را چند ماه به عقب انداخته‌اند در حالی که ترامپ مدعی شده بود این سایت‌ها نابود و کاملا تخریب شده‌اند. برای درک بهتر چنین وضعیتی، نیویورک‌تایمز با کوری شیکی، عضو ارشد و مدیر مطالعات سیاست خارجی اندیشکده آمریکن اینترپرایز گفت‌وگویی انجام داده که مشروح آن به شرح زیر است. لازم به ذکر است توجه به دیدگاه‌های کوری شیکی از آنجا حائزاهمیت است که اولا اندیشکده آمریکن اینترپرایز به عنوان یک اتاق فکر محافظه‌کار آمریکایی نقش قابل‌توجهی در تدوین سیاست‌های دولت ترامپ دارد و از سوی دیگر آشنایی با نظریات این اندیشکده‌ها و مدیران آن می‌تواند دورنمایی از راهبرد ایالات‌متحده را در قبال کشورمان مشخص کرده و تصمیم‌گیری و تدوین ضد راهبرد علیه آن را آسان‌تر کند.

گفتنی است طبق گزارش نیویورک تایمز، شیکی در وزارت خارجه، وزارت دفاع و شورای امنیت ملی ایالات‌متحده فعالیت کرده و اخیرا مقاله‌ای نوشته که تصمیم دولت ترامپ برای کنار گذاشتن همکاری و جایگزینی آن با زورگویی در امور خارجی باعث خواهد شد آمریکا به یک کشور قابل چشم‌پوشی تبدیل شود که نفوذ بین‌المللی‌اش با گذر زمان کاهش خواهد یافت.

***

بعد از هفتم اکتبر حوادث بی‌سابقه‌ای در خاورمیانه رقم خورده است. اسرائیل با حزب‌الله لبنان، حماس، یمن و حالا ایران وارد یک درگیری مستقیم شده‌، حکومت اسد در سوریه سقوط کرده و ایالات‌متحده آمریکا تاسیسات هسته‌ای ایران را هدف حمله هوایی قرار داده است. این تحولات نظامی چقدر مهم هستند؟ آیا این جنگ صرفا دور دیگری از چرخه بی‌پایان درگیری‌ها در خاورمیانه است یا چیزی فراتر از آن؟ آیا توازن قدرت در منطقه تغییر کرده است؟

این‌ اتفاقات نشان‌دهنده یک بازچینی بنیادین در خاورمیانه هستند. درگیری‌های قبلی بیشتر مربوط به هم‌پیمانی کشورهای همسایه علیه اسرائیل بود. یکی از نکاتی که در سوالتان به آن اشاره نشد توافقات ابراهیم است که به نظر من بسیار مهم‌اند. این توافقات نشان‌دهنده تغییری جدی هستند: کشورهای عربی در حال کنار گذاشتن دشمنی تاریخی خود با اسرائیل به ‌خاطر تهدید مشترک ایران‌ هستند در نتیجه این تغییر به خصوص بعد از اتفاقات هفتم اکتبر، ریسک تهدید علیه اسرائیل را کاهش داد.

 بیایید دقیق‌تر به سه منطقه اصلی درگیری نگاه کنیم: ایران، لبنان و غزه. از ایران شروع کنیم؛ آیا اطلاعات قابل‌اعتمادی درباره اثربخشی حملات اسرائیل و آمریکا به برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد؟ مثلا تاسیسات چقدر آسیب دیده‌اند؟ وضعیت ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران مشخص است؟

هنوز ارزیابی دقیق و معتبری از میزان خسارت ندیده‌ام. گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران قبل از حمله، ذخایر خود را جابه‌جا کرده ولی حتی اگر این کار را نکرده بود، دلایل خوبی برای هدف نگرفتن مواد رادیواکتیو وجود دارد. حداقل تاثیر این حملات، آسیب به ماشین‌آلات حساس بوده که برنامه تسلیحات هسته‌ای را به عقب انداخته است. با در نظر گرفتن ترور بسیاری از رهبران نظامی و دانشمندان ایرانی، می‌توان گفت برنامه را به طور کامل نابود نکرده‌ایم اما آن را عقب انداخته‌ایم. علاوه‌بر خریدن زمان، پیام مهمی به ایران فرستاده‌ایم که آماده استفاده از زور هستیم. مساله مهم این است که پنچ دولت اخیر آمریکا، همین سیاست را داشته‌اند ولی هیچ‌کدام تا پیش از این جرات اقدام را نداشتند.

 ولی منتقدان می‌گویند این حملات ممکن است ایران را به تسریع برنامه‌اش تشویق کند چون تنها سلاح اتمی می‌تواند بازدارندگی واقعی مقابل آمریکا و اسرائیل ایجاد کند.

نگرانی‌ات بجاست. گسترش سلاح هسته‌ای واقعا نگران‌کننده است ولی اقدامات آمریکا و اسرائیل نشان داد که ما آماده حمله هستیم.

 منتقدان به توافق دولت اوباما با ایران نیز اشاره می‌کنند؛ توافقی که ترامپ در همان ابتدای دوره‌اش لغو کرد  و استدلال می‌کنند که راهکار نظامی ترامپ خطرناک‌تر و کم‌اثرتر از دیپلماسی اوباماست.

واقعا نمی‌توان با قطعیت گفت توافق اوباما می‌توانست جلوی سلاح هسته‌ای را بگیرد. در واقع این توافق قادر به ایستادگی در قبال حماس و راهبردهای ایران نبود. به نظرم دیپلماسی به تنهایی کافی نبود.

به ‌نظر می‌رسد که غزه همچنان مشکل‌سازترین نقطه است. هر چند حماس از اسرائیل ضربه خورده اما همچنان کنترل این منطقه را برعهده داشته و آنطور که اسرائیلی‌ها اعلام می‌کردند، نابود نشده است.

ما در عراق یاد گرفتیم که شکست دادن ارتشی جاافتاده بدون اشغال موقت تقریبا غیرممکن است. باید دشمن را پاکسازی، منطقه را نگهداری و از نفوذ مجدد جلوگیری می‌کردیم و بعد ساختار امنیتی‌ای ایجاد می‌کردیم که پس از خروج ما دوام بیاورد.

اسرائیل پس از هفتم اکتبر این راهبرد را کامل دنبال نکرده و من نگرانم که این اجتناب جنگ را طولانی‌تر کرده و باعث مرگ بی‌گناهان بیشتری شود.

برای ما واقعا شوکه‌کننده است که عمق و گستره زیرساخت‌های حماس در غزه چقدر زیاد بوده. فکر می‌کنم اوضاع در غزه بسیار وخیم است و احتمالا تا مدت طولانی هم وخیم باقی خواهد ماند. این بن‌بست فقط زمانی حل می‌شود که یکی از این خواسته‌های ناسازگار، کنار گذاشته شود. به همین دلیل فکر می‌کنم اسرائیل ناچار به اشغال طولانی‌مدت غزه خواهد شد و همانطور که گفتید، انتخاب‌هایش در این اشغال بعید است امنیتی برای فلسطینی‌ها یا اسرائیلی‌ها به‌همراه بیاورد. در واقع نه‌تنها صلحی وجود ندارد که بشود از آن محافظت کرد بلکه موجی از تمایل در میان کشورها برای اعزام نیروهایی که هم برای اسرائیل و هم برای فلسطینی‌ها قابل قبول باشند نیز وجود ندارد.

 پیشتر به توافقات ابراهیم و امکان عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی اشاره کردید. به‌نظر می‌رسد یکی از اهداف حملات حماس در هفتم اکتبر، از بین بردن امید به توافقی مانند توافقات ابراهیم با عربستان سعودی بوده باشد. از یک طرف، جنگ غزه ادامه دارد و تلفات غیرنظامیان بسیار بالاست اما از سوی دیگر، اسرائیل به ایران، رقیب اصلی منطقه‌ای عربستان، حمله کرده است. وضعیت دیپلماسی اسرائیل-عربستان در حال حاضر چیست؟ آیا هنوز امیدی به توافق وجود دارد؟

برخی همسایگان و رقبای منطقه‌ای ایران از برنامه‌ هسته‌ای این کشور نگران هستند. (برنامه هسته‌ای که طبق تاکید مقامات کشورمان و همچنین بازرسان آژانس ماهیتی صلح‌آمیز داشته و اساسا بمب اتمی در دکترین نظامی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ندارد اما این کارشناسان آمریکایی مانند سایر مقامات غربی مدعی برنامه ایران برای رسیدن به سلاح هسته‌ای هستند و سعی می‌کنند آن را مایه نگرانی کشورهای منطقه القا کنند). بنابراین حملات اسرائیل به ایران، حتی اگر از سوی دولت‌ها محکوم شود، مورد حمایت قرار می‌گیرد، همچنین دشمنی گسترده‌ای میان برخی دولت‌های عربی با نیروهای نیابتی ایران (نیروهای محور مقاومت) وجود دارد. پس زمینه همکاری هنوز وجود دارد. نمونه‌اش مشارکت چند دولت در دفاع از اسرائیل هنگام حملات ایران در سال گذشته و امسال است اما تصمیمات اسرائیل در غزه احتمال توافق رسمی عربستان با توافقات ابراهیم را بسیار کم کرده، مگر اینکه مسیر روشنی برای فلسطینی‌ها مشخص شود.

 با توجه به تحولات فعلی اسرائیل در وضعیتی دوگانه قرار دارد. از یک منظر از اسرائیل در جنگ حمایت می‌شود و از طرف دیگر کشتار غیر‌نظامیان در غزه، روابط بین‌المللی آن را پیچیده کرده است. آیا اسرائیل از منظر دیپلماتیک ضعیف شده؟ وضعیتش با متحدان سنتی اروپایی چطور است؟

اقدامات اسرائیل در غزه، کار را برای بسیاری از دولت‌های اروپایی دشوار کرده تا از سیاست‌های اسرائیل در غزه حمایت کنند. نگرانی گسترده‌ای برای وضعیت فلسطینی‌ها وجود دارد که به نظر می‌رسد دولت اسرائیل به آن توجهی نمی‌کند. پس به‌نظرم حق با توست.

در این شرایط سناریوهای واقع‌بینانه «بهترین حالت» و «بدترین حالت» برای آینده چیست؟ یا شاید بهتر بگویم، این روزها چه چیزی به تو امید می‌دهد و چه چیزی باعث می‌شود شب‌ها خوابت نبرد؟

چیزی که خواب را از من می‌گیرد، احتمال انتقام‌گیری موثر ایران از کشور ما (آمریکا) و اسرائیل است. ما طوری عمل می‌کنیم انگار ایران دیگر هیچ گزینه‌ای ندارد که امیدوارم همینطور باشد ولی هر استراتژیستی در اصل یک فرد بدبین و نگران است، پس نگرانی زیادی دارم از اینکه عملیات‌هایی که تاکنون مفید به نظر می‌رسند، ممکن است پیامدهای بسیار بدی در آینده داشته باشند.

وب گردی