جهان‌صنعت به بهانه روز حمایت از خانواده زندانیان در گزارشی مصائب آنها را بررسی کرد:

حکم برای یکی، مجازات برای همه…

مهدیه بهارمست
کدخبر: 536503
روز ملی حمایت از خانواده زندانیان فرصتی است برای توجه به آسیب‌های گسترده‌ای که خانواده‌های زندانیان با آنها مواجه‌اند؛ داستان‌هایی مانند علی که پس از سال‌ها حبس و تحمل سختی‌های فراوان، با شکسته شدن حکم اعدام، امید تازه‌ای یافته است.
حکم برای یکی، مجازات برای همه…

مهدیه بهارمست– روز پنجم‌خرداد به‌ عنوان روز ملی حمایت از خانواده زندانیان یا روز نسیم مهر نام‌گذاری و از سال۸۸ در تقویم رسمی کشور ثبت‌ شده است؛ روزی‌که بیشتر از هر زمان دیگر خانواده‌های زندانیان به حمایت نیاز دارند و برای این حمایت موثر باید برنامه‌ریزی کرد. این روز فرصتی است برای اشاره به کسانی که در ارتکاب جرم کوچک‌ترین نقشی نداشته‌اند اما به اندازه یک مجرم آسیب می‌بینند. در ایران از هر ۱۰۰هزار نفر، ۲۶۹‌نفر زندانی هستند که این آمار بالاتر از میانگین جهانی و نگران‌کننده است. براساس آمار، ایران با داشتن حدود یک‌میلیون و ۸۰۰‌هزار زندانی در رتبه دهم بیشترین تعداد زندانی در جهان قرار دارد. این در حالی است که بالابودن جمعیت زندانی علاوه‌بر تحمیل هزینه به دستگاه قضایی برای نگهداری زندانیان، موجب گسترش دامنه آسیب‌ها به خانواده آنها و گرایش بیشتر آنها به‌سوی تخلف‌های پیچیده‌تر در زندان می‌شود. براساس آمارها، حدود ۲۳۰‌هزار نفر در زندان‌های کشور در حبس به سر می‌برند که بیشتر آنها مرد هستند. (زنان ۵/‏‌۳‌درصد زندانیان را تشکیل می‌دهند) و نزدیک به ۱۵۰‌هزار نفر از آنها متاهل هستند و این یعنی همسر و فرزندان آنها که گناهی در جرمی که مرد خانواده انجام داده ندارند، تحت‌تاثیر زندانی‌شدن او مشکلات زیادی پیدا می‌کنند. از سوی دیگر زندانیان نیز بعد از آزادی به‌دلیل سوءسابقه شغل مناسبی پیدا نمی‌کنند و بسیاری از آنها برای تامین معاش خانواده خود اجبارا دست به خلاف می‌زنند. اگر در زمان وقت ملاقات به زندان‌های سطح شهر بروید، مملو از مادران، زنان و کودکانی است که دیگر هیچ امیدی به ادامه زندگی ندارند. در میان این صدا‌ها، فریاد‌های خاموش مادری به گوش می‌رسد که دو فرزندش به جرم حمل موادمخدر به حکم اعدام محکوم شدند. یکی از آنها در زندان خودکشی کرد و دیگری پس از سال‌ها انتظار و سختی، با شکسته‌شدن حکم اعدام و قرار وثیقه آزاد شد اما همچنان درد و رنج این مادر به پایان نرسیده است. در ادامه این گزارش، با این زندانی و مادر او گفت‌وگو کردیم. همچنین با نگاهی حقوقی از زبان یکی از حقوقدانان کشور، به بررسی اقداماتی که باید در حمایت از زندانیان و خانواده‌هایشان انجام شود، بپردازیم.

وقتی دستگیر شدم، دنیا رو سرم خراب شد…

علی نام مستعار مردی است که به‌دلایل مختلف نمی‌خواهد نامش فاش شود. او که پنج‌سال از عمرش را در زندان سپری کرده در پاسخ به سوال «جهان‌صنعت» درخصوص اینکه آیا می‌توانی برگردی به روزی که دستگیر شدی؟ یا نه؟! بیان کرد: آن روز دنیا رو سرم خراب شد. باورم نمی‌شد که همه‌چی تمام شد. وقتی حکم اعدام را گرفتم، اولین چیزی که به ذهنم رسید، آینده فرزندانم بود. من یک دختر و یک پسر کوچک دارم. سال‌هایی که در حبس بودم، فقط توکل به خدا کردم. می‌دانستم که مرتکب اشتباه بزرگی شده‌ام اما فکر این را نمی‌کردم که یک‌روز حکم اعدامم شکسته شود. من معجزه را به چشم خودم دیدم. من در این ۱۲سالی که از دستگیری‌ام می‌گذرد، هیچ‌گونه خطا یا جرمی مرتکب نشده‌ام. به‌معنای واقعی توبه کرده‌ام. وقتی شروع به این کار کردم تا حالا کلانتری نرفته بودم. پیش از زندان در مغازه پدرم کار می‌کردم و رفیق ناباب را مسبب اصلی این اتفاق می‌دانم. وی درخصوص سخت‌ترین لحظه‌ در حبس گفت: بدترین لحظه زمانی بود که برادرم در زندان خودکشی کرد. او در آغوش خودم جان داد. بعد از آن زندانیانی که برای اجرای حکم از میان‌مان می‌رفتند و من روزها و هفته‌ها، استرس این را داشتم که فردا نوبت من است. فقط فکر خانواده‌ام بودم. دنیا را هم داشته باشی، ارزش این را ندارد که یک‌شب در زندان باشی.

علی نصیحتی داشت برای کسانی که این راه را شروع کرده‌اند. او ادامه داد: زمانی که پا به زندان می‌گذارید، هر چقدر هم مال و ثروت داشته باشید، روی یک تخت ساده آهنی قرار است بخوابید. پولی که در این راه به دست می‌آوری، حرام است چرا که این پول منجربه بدبختی جوانان می‌شود و آه مادرانشان بالاخره یک روز، تو را گیر می‌اندازد. پشت پرده این راهی که می‌روید نتایجی جز دزدی، حبس  یا قتل نیست. سرمنشا همه این مصیبت‌ها موادی است که تو فروختی!

این زندانی در ادامه نصیحتی دیگر هم داشت، وی از عذاب وجدان گفت: بعد از همه اینها تازه می‌رسی به وجدانت. جواب آن را چه می‌دهی؟ یک روز از دفتر زندان ما را صدا کردند و گفتند حکم اعدام‌تان آمده، دنیا به چشمم تیره و تار شد اما حکم توسط آن مقام زندان مچاله شد. رو به ما زندانیان کرد و گفت: به‌لطف خدا، یک اتفاق نادر افتاده است. با نظر رهبری و پیگیری مقامات قضایی، قرار است تبدیل مجازات شوید. حکم من از اعدام به ۲۵‌سال حبس تبدیل شد.

علی از فرزندانش گفت: دختر دانشجو و پسر دبیرستانی دارم. وضعیت معیشتی‌ خوبی ندارم. با این حال برای کسب درآمد مجبور به مسافرکشی هستم. من یک درخواستی دارم. تا به حال هیچ عفوی شامل حالم نشده است. کسانی که پرونده‌شان از من سنگین‌تر بود مورد عفو قرار گرفته‌اند اما من چند سال است که درخواست می‌دهم اما هنوز این لطف شامل حالم نشده. من از رهبر انقلاب و مقام محترم قضایی درخواست دارم که صدایم شنیده شود. بعد از پروردگار متعال، جانم را مدیون شما هستم. از شما فقط درخواست عفو دارم.  وضعیت مالی خوبی ندارم و این بخشش می‌تواند کمکی به من کند. ۱۲‌سال است که شرمنده خدا و خانواده‌ام هستم و فقط و فقط در آرزوی یک بخشش و عفو هستم. البته از انجمن حمایت از خانواده زندانیان تشکر می‌کنم که در این روز‌های سخت، نه‌تنها من بلکه خانواده‌های زیادی را تحت پوشش خود قرار دادند اما از کمیته امداد گلایه دارم، دوسال خانواده‌ام تحت پوشش کمیته امداد بودند اما به‌تازگی اسم آنها از لیست خط خورده است.

در پایان به او گفتم درخواستت چیست و بازهم گفت عفو. بخشش دوباره، می‌تواند کاری کند من دوباره در خدمت خانواده‌ام باشم و آن روز‌ها را جبران کنم.

از اشد مجازات تا اشد اندوه…. مادری که در سکوت روایت می‌کند

روایت از زبان مادری که دوبار اعدام شد، یک‌بار با خودکشی پسرش و یک‌بار هم با حکم قاضی. در سال‌۱۳۹۲ هر دو فرزندش گرفتار حبس شدند، یکی از آنها طاقت نیاورد و در زندان دست به خودکشی زد و دیگری حالا هفت‌سال است که با قرار وثیقه آزاد شده اما سخت به‌دنبال عفو است. از او پرسیدم وقتی فهمیدید که پسران‌تان دستگیر شدند چه حسی داشتید؟ گفت: خانواده از من این موضوع را پنهان کرده بودند و من از زبان برادرم بعد از گذشت دو ماه این فاجعه را فهمیدم. روزگارم سیاه بود. شب و روز گریه و دعا به درگاه خداوند متعال. تا دم‌دم‌های صبح کارم این بود که سجده کنم و نماز حاجت بخوانم. این مادر از سخت‌ترین لحظه زندگی‌اش گفت: یک روز بعد از نماز صبح در فکر و خیال این مصیبت بودم تا خوابم ببرد اما یک تلفن… ساعت تقریبا ۷صبح بود که پسرم از زندان با منزل‌مان تماس گرفت. به من گفت: می‌خواهد با خواهرش (دختر کوچکم) صحبت کنم. از خواب بیدارش کردم و گفتم داداشت با تو کار دارد. روی مبل نشستم و ذکر می‌گفتم، ناگهان دخترم شروع کرد به گریه. هنوز نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است. دخترم با هق‌هق تمام گفت: دا دا ش، دا دا ش، خودکشی کرد. احساس کردم که همان لحظه جانم را از دست دادم. دو یا سه سالی بود که مدام گریه می‌کردم، دلم برای جوانی‌اش می‌سوخت. آن لحظه هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود. یک شب پسرم به خوابم آمد و از من خواست که دیگر گریه نکنم. چشمانم در آن دو یا سه‌سال ضعیف شده بود. زمانی که تنها بودم به عکسش خیره می‌شدم و کودکی‌اش را به‌خاطر می‌آوردم. اشک می‌ریختم. زمانی‌که خانواده در منزل بود و نمی‌خواستم متوجه حال بدم بشوند، هنگام سجده نماز، گریه می‌کردم.

وقتی این حرف‌ها را می‌گفت صدایش می‌لرزید. نمی‌خواستم آن روزها را برایش تازه کنم، سریع رفتم سراغ سوال بعدی و او در پاسخ به اینکه بعد از شکستن حکم فرزندانش حسش چه بوده، گفت: به‌قدری خوشحال بودم که نمی‌توانم آن لحظه را بازگو کنم. معجزه خداوند را حس کردم. من در طول این سال‌ها برای اینکه نظر پروردگار را جلب کنم همه کار کردم. نذر کرده بودم که تا روز آزادی آنها ۴۰پنجشنبه، به زیارت عبدالعظیم حسنی(ع) بروم و با خود و خدایم عهد کردم که چهلمین روز را با پسرانم به زیارت برویم. پنجشنبه آخر اما فقط با یک فرزندم رفتم. یکی‌شان زیر خاک است.

این مادر در آخر بیان کرد: من از مسوولان فقط یک خواهش دارم و آن این است که بار دیگر پسرم را ببخشید. از شما خواهش می‌کنم او را مورد عفو قرار دهید، نه به‌خاطر من بلکه به خاطر دخترش هم که شده این کار را بکنید. به خاطر آبروی این دختر، او الان دانشجو است و علاقه زیادی به پدرش دارد. از گناهش بگذرید. به‌خاطر اینکه زندانی است خرج‌شان نمی‌رسد، هم خودش کار می‌کند هم همسرش اما بازهم چرخ زندگی‌شان نمی‌گذرد. از رهبری درخواست دارم تا بچه‌ من را عفو کند. من فقط همین را می‌خواهم.

حمایت از زندانی و خانواده آنها یک ضرورت حقوقی

دکتر علی نجفی‌توانا، حقوقدان و استاد جرم‌شناسی با تاکید بر حمایت‌های ویژه مسوولان از زندانیان و خانواده آنها به «جهان‌صنعت» گفت: وضع خانواده یک زندانی از خود او اسف‌بار‌تر است. مجرمی که در زندان است فقط دغدغه خانواده خود را دارد. دغدغه آنها همسر و فرزندان است. از نظر او خانواده زندانیان در معرض خطر قرار دارند. آسیب‌هایی مثل طلاق، محرومیت اقتصادی و اعتیاد از جمله خطراتی است که آنها را تهدید می‌کنند به این علت که سرپرست آنها در زندان است و فاقد الگوی تربیتی هستند. وقتی چنین فردی آزاد می‌شود، به‌دلیل مشکلات روحی و جسمی که از دوران حبس برای او به یادگار مانده، نمی‌تواند به‌خوبی با آنها ارتباط برقرار کند در نتیجه چنین خانواده‌هایی به‌تدریج از دست می‌روند. در چنین شرایطی، بیشتر از همه اقشار جامعه نیازمند حمایت هستند و اول از همه، این حمایت‌ها باید مادی باشد. امکاناتی مانند مسکن، گذران زندگی و از این قبیل موضوعات. دوم باید معنوی باشد یعنی با استفاده از روانشناس و جامعه‌شناس، نسبت‌به حمایت تربیتی و فرهنگی آنها اقدام کرد و بتوانیم تا حدی از بروز مشکلات و خطراتی که آنها را تهدید می‌کند، جلوگیری کنیم. ایشان از مرخصی زندانیان حمایت و آن را اقدامی مثبت در جهت کاهش آنها عنوان کرد. وی همچنین با اشاره‌ای به انجمن حمایت از خانواده زندانیان و حرکت‌های وسیع این نهاد افزود: متاسفانه حمایت‌های کاملی از این انجمن صورت نمی‌گیرد و باید نهادی مردمی و مستقل شود، ما با توجه به امکانات فراوانی که در اختیار داریم، می‌توانیم حمایت‌های زیادی از آن بکنیم. هم‌اکنون که ما در صنعت نفت، پتروشیمی و کارخانه‌ها حرفی برای گفتن داریم، قراردادی داشته باشیم تا آنها درصدی از درآمد وسیع خود را به حمایت از خانواده زندانیان و سازمان مربوطه اختصاص و همچنین درصدی از استخدامی‌های خود را در اختیار زندانیان قرار دهند. اگر چنین کنیم تا حدی برنامه حمایت از زندانیان و خانواده آنها عملی خواهد شد همچنین ایشان بیان کرد که اگر چرایی حضور اینان را در زندان بررسی کنیم، قطعا این افراد قبل از اینکه مرتکب جرم شوند، قربانی شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند. امروزه، متخصصان جهان متوجه شدند که زندانی انسان است و باید آنها را احیا کرد به همین جهت زندان امروز، محلی برای تربیت و جامعه‌پذیری زندانیان است بنابراین باید از آنها حمایت کرد. اگر حرفه یا کاری را آموخته، در تخصص مربوطه در زندان یا خارج از زندان به کار گرفته شوند اگر نه، به اینان آموزش داده شود.  این کارشناس همچنین اعلام کرد که با اعطای آزادی مشروط و مرخصی به زندانیان می‌توانیم فاصله آنها را با زندگی اجتماعی و خانوادگی، کمتر کنیم. در داخل زندان آموزش‌های جامعه‌شناختی، روانشناختی، جرم‌شناختی، علمی و … به این افراد داده شود تا زندانی بتواند محرومیت ناشی از آزادی را بهتر تحمل کند، این برنامه نیازمند مدیریت قوی و امکانات مادی است. امیدواریم مسوولان قضایی و زندان‌ها به آن توجه کافی کنند در غیر این صورت این اشخاص پس از آزادی، تبدیل به بزهکار حرفه‌ای خواهند شد. علت عمده ارتکاب و تکرار جرم این است که افراد قبل از اینکه سابقه‌دار شوند، امکان کار، مسکن و ازدواج برای‌شان مهیا نبود. حال با توجه به سابقه‌دار شدن آنان، در بخش‌خصوصی هم کار کردن برای‌شان امکان‌پذیر نیست و چاره‌ای جز ارتکاب و تکرار جرم ندارند. در پایان اما این حقوقدان متذکر شد: بعد از انقلاب، کارخانه‌ها و شرکت‌های مصادره‌ای را به‌جای اینکه به صاحبان اصلی آن یعنی مردم دهیم، این ثروت را در اختیار افرادی قرار دادیم که به اسم خدمت به ایران و مستضعفین با روابط خویشاوندی و دوستی آن را به دست گرفتند. کشورهایی مانند هلند، نروژ، سوئیس و … امروز نرخ زندانی بسیار کمی دارند. اگر بپرسیم چرا، خواهیم گفت که مردم این کشور‌ها از نظر اقتصادی و شغل مناسب تامین هستند. وقتی عدالت باشد، جرم نیست، جامعه‌ای با جرم دست و پنجه نرم می‌کند که در آن عدالت، تبعیض ، فساد و فقر است.

گفتنی است در پایان امید است، پنج‌خرداد در تقویم تنها یک مناسب باقی نماند؛ واقعیت آن است ضعف‌ها و کاستی‌هایی در سیستم قضایی و نظام حمایتی کشور به چشم می‌خورد، آنچه ما در این گزارش خواندیم صرفا فقط روایت تلخ یک خانواده بود اما بسیاری دیگر نیز هستند که نه دیده شده‌اند و نه صدای‌شان به جایی رسیده است. همچنین باید یادآور شد که مسوولیت حمایت زندانیان و خانواده صرفا بر دوش دولت و سیستم قضایی نیست بلکه نهاد‌های مردمی، رسانه‌ها و بخش‌خصوصی هم نقش موثر و غیر قابل‌انکاری در کاهش مشکلات و بازسازی اجتماعی این خانواده دارند. پنجم خرداد فرصتی است تا هم فرد آسیب‌دیده را ترمیم کنیم و از سوی دیگر نگذاریم خانواده آن با دشواری‌های زندگی دست و پنجه نرم کنند.

وب گردی