حکایت سهمهای چند قرانی!

جهانصنعت – در سالهای اخیر یکی از مباحث مهم اقتصادی که در کشور مطرح شده موضوع حذف صفر از پول ملی و تغییر واحد پول رسمی کشور بوده است. براساس طرح پیشنهادی بانک مرکزی و مصوب هیات دولت، قرار است چهار صفر از پول ملی حذف شود و واحد پول جدید کشور از «ریال» به «تومان» تغییر یابد. بر این اساس هر ۱۰۰۰۰ریال فعلی معادل یک تومان جدید خواهد شد و واحد پول خرد نیز به «قران» تغییر خواهد یافت که هر تومان شامل ۱۰۰قران خواهد بود. به عبارت دیگر ارزشگذاری جدید پول ملی به گونهای خواهد بود که اعداد فعلی در مبادلات اقتصادی به شکل قابلتوجهی کوچکتر شوند. این تغییر نهتنها روی اسکناسها و سکهها تاثیر خواهد داشت بلکه سیستمهای مالی، حسابداری، نرمافزارهای بانکی و حتی درک عمومی مردم از قیمتها و ارزشها را نیز دگرگون خواهد کرد. برای مثال اگر اکنون قیمت هر سهم شرکت ذوبآهن اصفهان در بورس ۳۰۰ ریال باشد، پس از حذف چهار صفر و تغییر واحد پول، این قیمت به معادل ۳ قران یا ۰۳/۰تومان جدید تغییر خواهد کرد. البته باید دقت کرد که این کاهش عددی به معنی کاهش واقعی ارزش دارایی نیست بلکه صرفا تغییر در مقیاس عددی و نمایش قیمتهاست. حذف صفر به این معناست که اسکناسها و ارقام در اسناد مالی با مقیاسی کوچکتر ثبت شوند اما قدرت خرید واقعی در صورت ثبات سایر عوامل اقتصادی ثابت خواهد ماند. اجرای این سیاست در ایران با اهدافی همچون سادهسازی تبادلات مالی، کاهش حجم ارقام در حسابداری و تراکنشها، بهبود چهره پول ملی و تطبیق بهتر با استانداردهای جهانی صورت میگیرد. با این حال تجربه کشورهای مختلف نشان داده که حذف صفر صرفا یک اقدام فنی و روانی است و در صورتی که مشکلات بنیادین اقتصاد مانند تورم مزمن، کسری بودجه و ضعف تولید ملی برطرف نشود، این اقدام تاثیر پایداری بر ارزش پول و ثبات اقتصادی نخواهد داشت. در ادامه این موضوع را از منظر بازارهای مالی و بورس بررسی خواهیم کرد زیرا تاثیر این تغییر در اعداد و نحوه نمایش قیمتها میتواند بر نحوه ارزیابی و تصمیمگیری سرمایهگذاران اثر بگذارد و حتی واکنشهای روانی و هیجانی در کوتاهمدت ایجاد کند.
حذف صفر از پول ملی و اثرات بر بورس
حذف صفر از پول ملی به دلیل ماهیتی که دارد تنها یک تغییر در نحوه نمایش و مقیاس پول است، در اصل نباید ارزش واقعی داراییها را تغییر دهد اما در بازار سرمایه این فرآیند میتواند اثرات متنوع و حتی متضادی ایجاد کند که بخشی از آن ناشی از واقعیتهای اقتصادی و بخشی ناشی از اثرات روانی بر سرمایهگذاران است. در بورس قیمت سهام به ریال تعیین میشود و با اجرای این اصلاح پولی، اعداد کوچکتری جایگزین قیمتهای فعلی خواهند شد. برای مثال، سهمی که امروز ۴۰۰۰۰ریال ارزش دارد، پس از حذف چهار صفر، به قیمت ۴تومان نمایش داده میشود. این کاهش عددی ممکن است در نگاه نخست احساس ارزانی یا گرانی کاذب ایجاد کند بهویژه برای سرمایهگذارانی که آگاهی کامل از این تغییرات ندارند. از دید عملیاتی، شرکتها، کارگزاریها و سامانههای معاملاتی باید فرآیند بهروزرسانی گستردهای در سیستمهای خود انجام دهند تا تمامی قیمتها، حجمها و ارزش تراکنشها با واحد پول جدید همخوان شوند. این تغییر فرآیندی پرهزینه و زمانبر است اما در نهایت باعث سادهتر شدن ثبت و خواندن اعداد در گزارشها و تابلوهای بورس خواهد شد. با این حال چالش اصلی نه در عملیات فنی بلکه در سازگاری ذهنی فعالان بازار با واحد پولی جدید است. از نگاه روانی، حذف صفر میتواند برای برخی فعالان تازهکار یا حتی بخشی از جامعه که با مفاهیم ارزش واقعی و تورم آشنا نیستند، نوعی تغییر ذهنی در درک ارزش سهام ایجاد کند. برخی ممکن است با دیدن عددهای کوچکتر، سهم را ارزانتر تصور کنند و این موضوع در کوتاهمدت موجب افزایش حجم معاملات و حتی بروز نوسانات قیمتی کوتاهمدت شود. این اثر بهویژه در سهامی که قیمت پایینتری دارند، میتواند قویتر ظاهر شود. از منظر نقدشوندگی این تغییر بهطور مستقیم میتواند موجب روانتر شدن معاملات خرد شود. سرمایهگذاران جزء، بهجای خرید و فروش سهام با قیمتهای چند دههزار ریالی، با اعداد کوچکتر کار خواهند کرد که هم ثبت و خواندن آن آسانتر است و هم حس مقیاسپذیرتری در ذهن ایجاد میکند. هرچند تاثیر واقعی بر نقدشوندگی به عوامل دیگری همچون حجم نقدینگی و جذابیت کلی بازار بستگی دارد. از سوی دیگر باید توجه داشت که حذف صفر بههیچوجه به معنای بهبود وضعیت بنیادی شرکتها یا کاهش تورم نیست بنابراین پس از گذشت بازه کوتاهی که شوک روانی اولیه تخلیه میشود، بازار به ارزیابی مجدد عوامل واقعی مانند سودآوری شرکتها، نرخ ارز، نرخ بهره و شرایط کلان اقتصادی بازخواهد گشت یعنی اگر ساختارهای بنیادین اقتصاد تغییر نکند، حذف صفر صرفا یک بازتنظیم ظاهری در تابلو معاملات خواهد بود. در نتیجه میتوان گفت در بورس، حذف صفر احتمالا در کوتاهمدت با اثرات روانی و تغییر رفتار معاملهگران همراه خواهد بود و ممکن است نوسانات هیجانی و حتی ورود سرمایهگذاران تازه به بازار را رقم بزند اما در بلندمدت هرچند به سادهتر شدن کار با اعداد و ارائه گزارشها کمک میکند، بهخودیخود نمیتواند موجب رشد پایدار شاخصها یا تغییر واقعی ارزش بازار شود، مگر آنکه با اصلاحات ساختاری اقتصادی همراه گردد.
تجربه حذف صفر در کشورهای مختلف و تاثیر آن بر بازارهای مالی
حذف صفر از پول ملی اقدامی است که کشورهای متعددی در طول دهههای گذشته انجام دادهاند، معمولا با هدف سادهسازی نمایش اعداد، کاهش اثرات روانی تورم گذشته و بازگرداندن اعتماد عمومی به پول ملی. این اقدام گرچه در ذات خود تنها یک تغییر حسابداری و تعدیل اسمی ارقام پولی است اما در حوزه بورس و بازار سرمایه، تجربه دیگر کشورها نشان میدهد که آثار جانبی و پیامدهایی فراتر از صرفا کوچکتر شدن اعداد میتواند ایجاد شود. بررسی نمونههای مختلف از آمریکای لاتین گرفته تا آسیای میانه و اروپا نشان میدهد که این تغییر هم میتواند اثرات کوتاهمدت مثبت در بورس داشته باشد و هم اگر با سیاستهای کلان اقتصادی همراه نباشد، به اثرات منفی و حتی بیاثر بودن منجر شود.
ترکیه یکی از نمونههای شناختهشده در این زمینه است. در سال ۲۰۰۵ این کشور طی یک اصلاح پولی، شش صفر از لیره قدیم خود حذف و «لیره جدید» را معرفی کرد. در بازار بورس استانبول، بهدلیل کوچکتر شدن اعداد و روانتر شدن معاملات، در کوتاهمدت افزایش حجم دادوستد و ورود سرمایهگذاران تازه مشاهده شد اما رشد پایدار بورس ترکیه تنها زمانی ادامه یافت که این اقدام با کنترل تورم، جذب سرمایه خارجی و اصلاحات ساختاری اقتصادی همراه شد. تجربه ترکیه نشان داد که حذف صفر میتواند محیط روانی بازار را بهبود دهد ولی تداوم آن نیازمند پشتوانه اقتصادی است.
برزیل یکی دیگر از کشورهایی است که چندین بار در تاریخ اقتصادی خود صفر از پول ملی حذف کرده است. بهعنوان نمونه در سال ۱۹۹۴ با اجرای «پلان رئال»، برزیل تورم بسیار بالا را با مجموعهای از سیاستهای ضدتورمی مهار کرد و همزمان یک صفرزدایی انجام داد. در بورس سائوپائولو (B3)، این اقدام و ثبات نسبی پول منجر به رشد قابلتوجه سرمایهگذاری و افزایش اعتماد فعالان بازار شد. تفاوت اصلی برزیل با کشورهایی که تنها به تغییر ظاهری پول بسنده کردهاند، در این بود که حذف صفر در برزیل بخشی از یک برنامه جامع اقتصادی پایدار بود.
در مقابل زیمبابوه نمونهای از اثربخشی محدود حذف صفر است. این کشور در چند مرحله تا ۱۲صفر از دلار زیمبابوه حذف کرد اما به دلیل ادامه داشتن ابرتورم و نبود کنترل بر پایه پولی، تغییرات اسمی در بازار بورس هراره (ZSE) تنها منجر به چند روز آرامش روانی شد و به سرعت تحتتاثیر جهش مجدد قیمتها قرار گرفت. این تجربه نشان داد که اگر بستر اقتصادی اصلاح نشود، بازار سرمایه به سرعت ارقام تازه را با واقعیت تورمی تطبیق میدهد.
در آرژانتین نیز چندین بار حذف صفر اتفاق افتاد اما بورس بوئنوس آیرس صرفا واکنش موقتی نشان داد و رشد یا رکود بازار منطبق با شرایط کلان اقتصاد و بیثباتی سیاسی کشور باقی ماند. نکته جالب در تجربه آرژانتین این بود که سرمایهگذاران باتجربه از همان ابتدا با واحدهای پولی جدید بدون مشکل کار میکردند اما سرمایهگذاران تازهکار دچار نوعی سردرگمی در درک قیمتها و ارزش سهام میشدند.
روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۸ اقدام به حذف سه صفر از روبل کرد. بورس مسکو (MICEX) به دلیل این تغییر، در ابتدا با یک موج معاملات هیجانی مواجه شد زیرا بسیاری از مردم از روبلهای بیارزش گذشته به ستوه آمده بودند و تغییر ظاهر اعداد را نشانهای از آغاز دوره تازهای میدانستند اما اتفاق جالب این بود که اثر این اقدام در بورس روسیه تنها چند ماه دوام آورد چراکه بحران مالی آسیا و کاهش قیمت نفت، سرمایهگذاران را به سرعت از فضای روانی مثبت خارج کرد.
لهستان در سال ۱۹۹۵، پس از عبور از یک دوره تورم بالا در دهه۸۰ و اوایل دهه۹۰ میلادی، چهار صفر از زلوتی حذف کرد. بورس ورشو یکی از نمونههای موفق در این زمینه است زیرا این اقدام درست در زمانی انجام شد که اقتصاد کشور در مسیر رشد سریع، کاهش تورم و جذب سرمایهگذاری خارجی قرار داشت. در نتیجه بازار سهام لهستان پس از اجرای این سیاست نهتنها افت نکرد بلکه با افزایش ارزش بازار و بالا رفتن نقدشوندگی همراه شد. در این تجربه، حذف صفر بهگونهای در ذهن سرمایهگذاران داخلی و خارجی نهادینه شد که حتی باعث سادهتر شدن مقایسه قیمتها با بازارهای اروپایی شده و این امر به رشد همکاریهای بینالمللی بورس ورشو کمک کرد.
کره جنوبی هنوز به صورت واقعی اقدام به حذف صفر نکرده اما در سالهای مختلف مطالعات و سناریوهایی را بررسی کرده است. در بورس کره (KRX)، تحلیلگران زمانیکه این موضوع را به صورت فرضی برآورد میکردند، پیشبینی داشتند که کوچک شدن اعداد میتواند در کوتاهمدت توجه سرمایهگذاران خرد را جلب کند اما بازارهای بزرگ و حرفهای که بیشتر تحتتاثیر شاخصهای بنیادی هستند، واکنش چندانی نشان ندهند. این سناریوهای نظری نشان میدهد که کشورهایی با بازار سرمایه توسعهیافته، اثر روانی حذف صفر را کمتر تجربه میکنند.
یونان نیز هنگام پیوستن به منطقه یورو و جایگزینی واحد پول خود (دراخما) با یورو، نوعی «حذف صفر غیرمستقیم» داشت. در بورس آتن، کوچکشدن نسبی اعداد و تغییر واحد پول باعث شد واحدهای قیمتی با استاندارد منطقهای همخوان شوند. این امر تا مدتی موجب افزایش نقدینگی شد زیرا سهام در نگاه سرمایهگذاران بینالمللی قابل مقایسهتر و شفافتر به نظر میرسید.
مغولستان در سال ۲۰۱۳ لایحهای را برای حذف صفر از توگریک مطرح کرد اما آن را به تعویق انداخت. جالب اینجاست که حتی اعلام خبر چنین تغییری در بورس مغولستان اثر کوتاهمدت روانی گذاشت و برخی سهام کوچک رشد مقطعی را تجربه کردند بدون آنکه تغییری واقعی در ارزش بنیادی شرکتها رخ داده باشد.
نیجریه نیز در سال ۲۰۰۸ تصمیم گرفت دو صفر از نایرا حذف کند اما به دلیل بیثباتی سیاسی و مخالفت بخشهایی از جامعه، این برنامه متوقف شد. بورس لاگوس در همان دوره تنها با انتشار خبر این تصمیم افزایش حجم معاملات را تجربه کرد ولی با لغو طرح، تقاضا کاهش یافت و بازار به شرایط عادی بازگشت.
مجموع تجارب نشان میدهد که واکنش بورسها به حذف صفر تقریبا یک الگوی مشترک دارد: شور اولیه و هیجان کوتاهمدت، به دنبال آن بازگشت به واقعیتهای اقتصادی. در کشورهایی که بستر اقتصادی و ثبات پولی وجود دارد، این هیجان کوتاهمدت میتواند به تداوم رشد کمک کند اما در سایر موارد بیشتر به یک موج زودگذر شباهت دارد.
حذف صفر برای بورس خوب است یا بد؟
برای پاسخ به این پرسش باید توجه کنیم که ماهیت این اقدام صرفا فنی و اسمی است و به تنهایی نه ارزش واقعی شرکتها را تغییر میدهد و نه قدرت خرید سرمایهگذاران را. با این حال اثرات آن در بورس را میتوان در دو دسته کلی آثار مثبت و آثار منفی بررسی کرد که شدت و دوام آنها کاملا به بستر اقتصادی و روانی بستگی دارد.
از جنبه مثبت، حذف صفر باعث سادهتر شدن محاسبات، خوانایی بهتر تابلوها و تسهیل روانی در انجام معاملات میشود. در بازاری مثل بورس تهران که قیمتها اغلب به دههاهزار ریال میرسند، کوچک شدن این اعداد میتواند باعث شود سرمایهگذاران خرد سادهتر تصمیمگیری کنند و حس «دسترسپذیرتر» بودن سهام را داشته باشند. این موضوع ممکن است در کوتاهمدت به افزایش نقدشوندگی منجر شود چراکه بخشی از فعالان تازهوارد یا حتی سرمایهگذاران غیرحرفهای، عددهای کوچکتر را به اشتباه به معنای قیمت ارزانتر تلقی کنند و علاقه بیشتری به خرید سهام نشان دهند. علاوه بر این، برای سرمایهگذاران خارجی که در برخی حوزهها علاقهمند به بررسی شرکتهای ایرانی هستند، همگام شدن با واحد پول جدید میتواند مقایسه با بازارهای جهانی را سادهتر کند اما از منظر منفی باید توجه داشت که اثر این تغییر عمدتا کوتاهمدت و روانی است. اگر مشکلات بنیادی اقتصاد کشور همچنان ادامه داشته باشد -مانند تورم مزمن، نوسانات نرخ ارز، کسری بودجه و ضعف در تولید ملی- بورس پس از گذر از موج ابتدایی هیجان دوباره تحت تاثیر این عوامل واقعی قرار میگیرد و حتی ممکن است افت کند. تجربه کشورهایی که بدون برنامه اقتصادی جامع اقدام به حذف صفر کردهاند، نشان داده که سرمایهگذاران پس از مدت کوتاهی درمییابند که ارزش بنیادی سهام هیچ تغییری نکرده و تنها مقیاس قیمتی تغییر یافته است در نتیجه هیجان اولیه جای خود را به رفتار محتاطانه یا حتی خروج سرمایه میدهد.
یکی دیگر از جنبههای منفی این است که سرمایهگذاران تازهوارد یا کمتر آشنا با مفاهیم ارزش واقعی ممکن است در اثر این تغییر دچار سوءبرداشت شوند. برای مثال اگر سهمی که امروز ۲۰۰۰۰ریال است، تبدیل به ۲تومان شود، این گروه ممکن است آن را «خیلی ارزان» تصور کنند و وارد معامله شوند در حالی که ارزش واقعی تغییر نکرده است. چنین موجهای هیجانی میتواند نوسانات مصنوعی در بازار ایجاد کند که هم به ثبات بازار آسیب میزند و هم ریسک سفتهبازی را افزایش میدهد بنابراین حذف صفر برای بورس میتواند یک فرصت کوتاهمدت و روانی مثبت ایجاد کند که اگر با زمینههای اقتصادی پایدار و ثبات همراه شود، به رشد واقعی و پایدار بازار منجر خواهد شد اما اگر این بستر فراهم نباشد، در میانمدت و بلندمدت اثرگذاری خاصی نخواهد داشت و حتی میتواند با ایجاد توقعات غیرواقعی و افزایش رفتارهای هیجانی، به یکی از عوامل ناپایداری بازار تبدیل شود.