جهان‌صنعت دلیل کندی توسعه طرح گازسوزکردن خودروها را بررسی می‌کند:

حلقه گمشده اعتماد

هستی عبادی
کدخبر: 587935
طرح گازسوز کردن خودروها با هدف کاهش وابستگی به بنزین و افزایش استفاده از CNG با چالش‌هایی از جمله بی‌اعتمادی عمومی و مشکلات زیرساختی مواجه است که نیاز به نوسازی و اصلاحات اساسی دارد.
حلقه گمشده اعتماد

هستی عبادی– طرح گازسوزکردن خودروها با هدف کاهش وابستگی به بنزین و گسترش استفاده از گاز طبیعی فشرده (CNG) در ناوگان حمل‌ونقل کشور درحالی از سر گرفته شده که دست‌کم از سه‌دهه گذشته بارها در دستور کار دولت‌ها قرار گرفته اما هربار به‌دلیل عدم استقبال شهروندان، مشکلات ساختاری در اجرا و آماده‌نبودن زیرساخت‌های آن نتوانسته کارنامه قابل قبولی ثبت کند.

اگرچه طرح گازسوزکردن خودرها یکی از طرح‌های راهبردی در حوزه انرژی کشور شناخته می‌شود که هدف از اجرای آن افزایش بهره‌وری سوخت، کاهش هزینه‌های ارزی ناشی از واردات بنزین و بهبود وضع زیست‌محیطی شهرهاست اما در عمل با بی‌اعتمادی عمومی و نبود زیرساخت‌های ضروری برای توسعه این شبکه همراه بوده است. بی‌اعتمادی‌ البته تنها ریشه در یک حادثه یا چند شایعه نداشته بلکه حاصل سال‌ها ضعف نظارت، اطلاع‌رسانی ناقص و تجربه شخصی مردم از کیفیت خدمات است. کافی است در یک جایگاه CNG چند دقیقه منتظر ماند تا تصویر روشنی که از وضعیت امروز به‌دست آمده شامل صف‌های طولانی، کمپرسورهای فرسوده، نازل‌هایی که هرازچندگاهی از سرویس خارج می‌شوند و کارکنانی که خود نیز از فشار کاری و کمبود تجهیزات گلایه دارند را مشاهده کرد.

همزمان خودروسازان نیز با وجود سال‌ها اعلام برنامه و وعده هیچ‌گاه تولید انبوه و پایدار خودروهای پایه‌گازسوز را جدی نگرفتند. شرکت‌های داخلی ترجیح دادند همچنان موتورهای قدیمی بنزینی را با اندکی تغییرات روانه بازار کنند و از طراحی پلتفرم اختصاصی CNG فاصله بگیرند زیرا این کار نیازمند سرمایه‌گذاری سنگین، بازطراحی سیستم سوخت، مدیریت ریسک و البته ثبات مقررات است. وقتی سیاست‌ها هرچندسال یک‌بار تغییر می‌کند هیچ بنگاهی حاضر به سرمایه‌گذاری بلندمدت نیست. نتیجه این شده که مردم با گزینه‌های نامطمئن مواجه‌ شوند که تصمیم‌گیری را برای آنها سخت کرده یا خودروی کارخانه‌ای ضعیف و نیمه‌سازگار بخرند یا به سراغ تبدیل‌های کارگاهی بروند که خود نگرانی‌های جدیدی ایجاد می‌کند.

درکنار این عوامل تغییر سبک‌زندگی و الگوهای رفت‌وآمد نیز در این بی‌میلی نقش دارد. بسیاری از خانوارها امروزه به دنبال راه‌حل‌هایی هستند که زمان کمتری از آنها بگیرد و تجربه کاربری ساده‌تری فراهم کند. سوخت‌گیری بنزین به‌کمک کارت بانکی و کمتراز چند دقیقه انجام می‌شود اما سوخت‌گیری CNG  هنوز تجربه‌ای زمان‌بر و گاه خسته‌کننده است. در این شرایط حتی اگر اختلاف قیمت میان CNG  و بنزین افزایش یابد باز بخش قابل توجهی از مردم حاضر نیستند هزینه زمانی و روانی استفاده از این سوخت را بپذیرند.با این حال کارشناسان بخش انرژی همچنان معتقدند که توسعه CNG یکی از راه‌های قابل اتکا برای کاهش مصرف بنزین، مدیریت واردات، کاهش آلودگی و ایجاد تعادل در سبد انرژی کشور است اما تاکید می‌کنند که این مسیر دیگر با اجبار، تبلیغ صوری یا بخشنامه‌های ناگهانی قابل طی‌شدن نیست. آنچه امروز نیاز داریم یک نوسازی گسترده در سه‌حوزه کلیدی است: زیرساخت، محصول و اعتماد. بدون بازسازی جایگاه‌ها، تولید خودروهای واقعیِ پایه‌گازسوز و جلب اعتماد عمومی از طریق شفافیت و تست‌های میدانی هر سیاست جدیدی مانند گذشته ناکام خواهد ماند. آنها براین باورند که مردم فقط زمانی به‌سوی CNG  برمی‌گردند که احساس کنند این انتخاب زندگی‌شان را آسان‌تر، ایمن‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر می‌کند. این احساس با دستور و فشار شکل نمی‌گیرد بلکه با کیفیت و ثبات ساخته می‌شود. اگر سیاستگذار پیام امروز جامعه را جدی بگیرد شاید بتواند پرونده چند دهه‌ای دوگانه‌سوزکردن خودروها را از چرخه وعده و تکرار به مسیر اصلاح و اجرا برساند.

انگیزه پایین، مشکلات بزرگ

درهمین‌خصوص اردشیر دادرس، رییس انجمن صنفی کارفرمایان CNG و صنایع وابسته تهران  بزرگ در گفت‌وگو با «جهان صنعت» بیان کرد: موضوع دوگانه‌سوزکردن خودروها در کشور طرحی است که بیش از ۳۰‌سال درباره آن صحبت شده اما امروز باید با واقع‌بینی پذیرفت که شرایط اجتماعی، روانی و اقتصادی مردم نسبت به گذشته تغییر کرده و نمی‌توان انتظار داشت با همان سیاست‌های قدیمی مردم به‌سمت CNG حرکت کنند. نگرانی‌های ذهنی و روانی مردم درباره ایمنی مخازن کاملا واقعی است.

طی سال‌ها اطلاع‌رسانی درست، تست‌های دوره‌ای استاندارد و آموزش عمومی انجام‌نشده و بخش مهمی از افکار عمومی هنوز نسبت به باک‌های CNG  احساس ناامنی می‌کند حتی اگر از نظر فنی ایمن باشند.

وی افزود: درسوی دیگر خودروسازان تمایل جدی برای تولید خودروهای استاندارد دوگانه‌سوز نشان ندادند زیرا هزینه تولید بالاتر بوده، پیچیدگی‌های ایمنی وجود داشته، حمایت و سیاست پایدار فراهم نیست و سود این خودروها نسبت به مدل‌های بنزینی کمتر است. وقتی تولیدکننده داخلی خودِ پلتفرم استاندارد CNG را جدی نمی‌گیرد طبیعی است که مردم نیز به‌سمت تبدیل‌های کارگاهی گرایش پیدا نکنند. زیرساخت جایگاه‌های سوخت نیز هنوز پاسخگو نیست.

تعداد آنها کم بوده، فرسوده هستند، زمان سوخت‌گیری طولانی است و تجربه مراجعه برای مردم اغلب خوشایند نیست. این عوامل باعث می‌شود حتی اگر CNG از نظر اقتصادی به‌صرفه باشد باز هم انگیزه عمومی برای استفاده از آن پایین بماند.

دادرس با تاکید بر اینکه پیش‌از هرچیز باید اعتماد عمومی بازگردانده شود، گفت: ایمنی واقعی مخازن باید با تست‌های میدانی، گزارش‌های رسمی کارشناسی، انتشار ویدئوهای آزمایش و نظارت عمومی اثبات شود. مردم زمانی قانع می‌شوند که «ببینند» نه اینکه فقط «بشنوند». گام مهم دیگر تولید خودروهای فابریک CNG توسط خودروسازان است و نه تبدیل‌های کارگاهی. پلتفرم باید اختصاصی باشد و شاسی، موتور، مخزن و کل سیستم سوخت‌رسانی براساس استانداردهای CNG طراحی شود نه اینکه به‌صورت تحمیلی به یک خودروی بنزینی اضافه شود. همزمان باید کیفیت و تعداد جایگاه‌ها ارتقا یابد.

به گفته وی، زمان سوخت‌گیری باید کاهش پیدا کرده و ظرفیت کمپرسورها، تجهیزات خنک‌کننده و تعداد نازل‌ها افزایش یابد تا مراجعه به جایگاه تجربه‌ای راحت، سریع و ایمن باشد.

دادرس می‌گوید: مشوق‌های اقتصادی نیز باید واقعی باشد و نه صوری. اختلاف قیمت بنزین و CNG باید به اندازه‌ای ملموس باشد که صرفه‌جویی آن در زندگی مردم احساس شود. وام کم‌بهره، بیمه مخزن، معافیت‌های مالیاتی و خدمات دوره‌ای رایگان می‌تواند نقش موثری داشته باشد.

او براین باور بوده که این حوزه نیازمند یک استراتژی یکپارچه ملی با ثبات بلندمدت است. بزرگ‌ترین مشکل تغییر مداوم تصمیم‌ها و نبود نقشه راه پایدار است. وجود یک‌برنامه ۱۰‌ساله مشخص و غیرقابل تغییر شرط اساسی موفقیت است.

به اعتقاد رییس انجمن صنفی کارفرمایان CNG ، مردم زمانی به‌سمت CNG می‌آیند که محصول ایمن، جایگاه مناسب و سیاست پایدار وجود داشته باشد. اجبار هرگز جواب نمی‌دهد بلکه این اعتماد و کیفیت است که مردم را به انتخاب یک‌سوخت جدید ترغیب می‌کند.

وب گردی