حلقه مفقوده اقتصاد هنر در ایران

امیر حمامی‌طوسی
کدخبر: 538103

امیر حمامی‌طوسی

امیر حمامی‌طوسی، مدرس هنر و طراحی دانشگاه ایلینوی جنوبی

یکی از مهم‌ترین موارد و سوالات مهمی که در خصوص کارهای هنری مطرح می‌شود این است که اقتصاد هنر در ایران چگونه می‌باشد و آیا برای یک هنرمند داخلی، زمینه مالی مناسب جهت پیشرفت در فعالیت‌های هنری فراهم است یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال لازم به تاکید است که در ایران اقتصاد هنر با پیچیدگی‌های زیادی همراه است به طوری که علاوه‌بر ضعیف‌ بودن زیرساخت‌های اقتصادی هنر در مقایسه با کشورهای پیشرفته، تعداد گالری‌ها کم‌تعداد بوده و منابع مالی نیز به طور طبیعی در این راستا محدود است، همچنین در حالی که حمایت‌های دولتی از هنر بیشتر به آثار سنتی یا تبلیغاتی تعلق می‌گیرد، برای هنرمندانی نظیر مجسمه‌سازان، یا بودجه‌ای وجود ندارد یا اینکه اگر هم هست، این بودجه بسیار محدود است.

در همین راستا شواهد نشان می‌دهد که بازار هنر خصوصی در ایران نیز گسترده نیست و بسیاری از خرید و فروش‌ها در فضایی غیررسمی، غیرشفاف و غیرقابل پیش‌بینی انجام می‌شوند. در نتیجه هر چند برخی هنرمندان ایرانی توانسته‌اند آثار خود را در سطح بین‌المللی بفروشند اما واقعیت این است که چنین موضوعی به عنوان قاعده نبوده و بیشتر در حالتی استثنایی صورت می‌پذیرد. به همین دلیل هم هست که می‌بینیم اغلب هنرمندان مجسمه‌ساز به خصوص جوانان ناچار هستند برای ادامه فعالیت‌های هنری خود، شغل دوم و سوم داشته باشند.

در همین رابطه اگر بخواهیم مقایسه‌ای از وضعیت اقتصادی هنرمندان در آمریکا و ایران داشته باشیم، می‌توان گفت در ایالات‌متحده ساختارهایی برای حمایت از هنر معاصر وجود دارند. به عنوان مثال سیستم گرانت‌ها، فاندها، برنامه اقامت‌های رزیدنسی، نمایشگاه‌های دانشجویی و حتی بورسیه‌های تحصیلی به هنرمندان این امکان را می‌دهد که پروژه‌های خود را با ثبات بیشتری دنبال کنند. در کنار آن شبکه گالری‌های خصوصی، فضاهای هنری و بازار هنر آنلاین در آمریکا بسیار فعال‌تر است. البته هرچند در این کشور رقابت بسیار شدید است و موفقیت مالی در این فضاها تضمین‌شده نیست اما حداقل بسترهایی برای دیده شدن و فروش وجود دارد که این امکان را به هنرمند می‌دهد با فراغت خاطر مسیر تخصصی خود را دنبال کند، همچنین در آمریکا، آموزش هنر به‌گونه‌ای است که دانشجو را نه‌فقط به عنوان تولیدکننده اثر بلکه به عنوان یک حرفه‌ای در یک سیستم اقتصادی در نظر می‌گیرد. این در حالی است که در ایران آموزش هنر اغلب تئوریک یا تکنیکی بوده و کمتر به جنبه‌های اقتصادی و حرفه‌ای هنر پرداخته می‌شود. در واقع دانشجوی هنر در آمریکا تشویق می‌شود تا زودتر وارد میدان عمل شود، سریع‌تر نمایشگاه برگزار کند، آثارش را ثبت و حتی با بازار بین‌المللی ارتباط برقرار کند. در مورد فروش آثار نیز هر چند در آمریکا بازار رقابتی است اما گوناگونی سبک‌ها وجود داشته و برای یک کار هنری، حامیان مالی وجود دارند که مسیر فروش آثار را برای هنرمندان هموار می‌کنند.

در نتیجه می‌توان گفت آگاهی داشتن از دانش اقتصادی در هنر بسیار مهم است. باید درباره حق نشر، قراردادها، روش‌های قیمت‌گذاری و راه‌های ثبت و فروش اثر اطلاعات داشت. دوم، شبکه‌سازی و اتصال به شبکه‌های جهانی از طریق شرکت در نمایشگاه‌های بین‌المللی، رزیدنسی‌ها یا حتی شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به هنرمندان کمک کند که مخاطب جهانی پیدا کنند و به منابع خارج از کشور دسترسی یابند که این موضوع می‌تواند در فرآیند ارزآوری بسیار موثر باشد. بنابراین وقت آن رسیده که ما به هنر فقط به عنوان یک عمل خلاقانه نگاه نکنیم بلکه آن را به صورت یک حرفه جدی با زیرساخت‌های مالی و حقوقی ببینیم. این تغییر نگرش ممکن است آهسته باشد اما بسیار ضروری بوده زیرا تغییر همیشه رکن اساسی برای موفقیت است.

وب گردی