حقایقی درباره برنامه پیشرفت
نادر کریمی جونی
پرسش راهبردی نمایندگان دولت و مجلس در دو روز گذشته که نشستهای بررسی عملکرد و اجرای برنامه پنجساله پیشرفت در صحن علنی مجلس شورای اسلامی جریان داشته و دیروز با سخنان مسعود پزشکیان پایان یافت این است که آیا عملکرد یکساله دولت به برنامه پیشرفت باعث بهبود شرایط کشور شده است یا نه؟ پاسخ اکثر نمایندگان و برخی اعضای هیاتدولت به این سوال آن بوده که وضع کشور در این یکسال نه فقط بهبود پیدا نکرده که بدتر شده است. چنانکه درآمدهای ارزی ایران از محل صادرات نفت و مشتقات آن با حدود ۱۲میلیارددلار کاهش مواجه شده و وقتی این میزان کاهش درآمد رخ داده، حتما اوضاع به نسبت سال گذشته بدتر شده است.
با این همه دیروز مسعود پزشکیان در مجلس شورای اسلامی به وضعیت سال گذشته کشور اشاره کرد و گفت که تظاهرات پرستاران، گندمکاران و… و نیز قطع شدن برق، آب، گاز و… که مشکلات بسیاری برای شهروندان و اقتصاد ایران به وجود آورده بود اکنون وجود ندارد و همین امر بر اثر کارهایی که انجام گرفته حاصل شده است. در گزارش و جمعبندی دیروز، رییسجمهور شاخص بهبود و رضایت شهروندان ایرانی را معیار مناسبی برای ارزیابی موفقیت دولت توصیف کرد و گفت که دولت شأن و جایگاهی جز خدمت به مردم ندارد. جالب است که مسعود پزشکیان مانند بسیاری از راهبردنویسان معتقد است که دشمنان جمهوری اسلامی ایران، روی افزایش میزان اختلافها و اعتراضهای مردمی تاکید دارند و گفت که تمامی دشمنی دشمنان پس از افزایش نارضایتیها و اعتراضهای ایرانیان انجام خواهد گرفت. این سخن رییسجمهور به آن معنی است که مقامات جمهوری اسلامی در ایران، تدابیر و تمهیداتی که برای بهبود وضعیت معیشت زندگی مردم در نظر میگیرند، به رفتارهای کشورهای متخاصم مانند رژیمصهیونیستی توجه ویژهای میکنند و این رفتارها، انتظارها و امیدواریها در تلآویو و واشنگتن در تلاش مقامات ایرانی تاثیر زیادی بر جای میگذارد. از این بابت پرسش آن است که آیا اوضاع اقتصادی ایران و ضرورت بهبود آن، به خودی خود اصالت دارد یا دولت و در مقیاس بزرگتر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، در انفعال رفتار و امیدهای طرف متخاصم به بهبود اوضاع اقتصادی روی آورده است؟
این اعتقاد رییسجمهور که در صورت نبود رهبری، مقامات داخلی نمیتوانند باهم کار کنند و فرمان رهبری بهعنوان فصلالخطاب حلکننده همه مشکلات و اختلافهایی است مبین این حقیقت مهم است که اصولا نمیتوان به وفاق در نهادهای حکومتی ایران امیدوار بود و چنانچه در نقطه پایانی شخصی با قدرت عالیه و برتر وجود نداشته باشد، نهادها و شخصیتهای جمهوری اسلامی ایران ظرفیت و توانایی لازم برای همکاری را ندارند اما پزشکیان در اظهارات خود بر این نکته پای فشرد که از هیچ شخصی انتقادی نداشته و هیچکس را در بروز مشکل متهم نکرده است. او از این رفتار چنین نتیجه گرفت که نمایندگان مجلس نیز مانند رییسجمهور و دولت، خودشان را عامل و مقصر اصلی در بروز مشکلات بدانند و به دولت در حل این مشکلات به دستگاه اجرایی کمک کنند. مانند همیشه تاکید رییسجمهور در مورد مقصر اصلی بروز مشکلات و نارساییها، به دولت و دستگاههای اجرایی بازمیگشت و چندبار که تصریح کرد مقصر ما هستیم، بلافاصله توضیح داد که این «ما» دولت و همکارانش است اما او بالاخره به تاثیرهای منفی تحریمها و دشمنی دشمنان هم اشاره کرد و آن را موثر دانست. روشن است که پزشکیان نمیتواند -و البته نباید- تاثیر سختگیریها و تحریمها و فشارهای خارجی را نادیده بگیرد چنانکه اگرچه در این سخنان، پزشکیان همه تقصیرها و مسوولیت نارساییها را به گردن دولت و خودش انداخت اما بالاخره گفت که عوامل دیگری نیز در اینباره دخیل هستند.
با این حال تصاویر و گزارشهایی که نمایندگان از مشکلات اقتصادی کشورمان ارائه کردهاند حاکی از آن بود که برای کلیه فعالیتهای دولت یک سقف نامرئی بهنام تحریم وجود دارد و باعث میشود تا دستکم برخی اقدامات و تلاشهای دولت کامیاب نباشد. محمدباقر قالیباف در اظهارات پایانی خود هرچند تلاش کرد موضعی مسالمتجویانه اتخاذ و از بیان حرفهای اختلافبرانگیز پرهیز کند اما سرانجام به دولتیها تذکر داد که سهم کمبود منابع مالی برای اجرای برنامهها تنها ۲۳درصد و مجموعه سهم نابسامانیها و ناهماهنگیهای مدیریتی بیش از این مقدار است. به این ترتیب میتوان چنین برداشت کرد که قالیباف خواسته به حرفهای پزشکیان در این مورد که اساس و اصالت تقصیر در بروز مشکلات برعهده و متوجه دولت است، عینیت دهد.
در مجموع هم دولت که برخی محورها و اصول برنامه پیشرفت را تکلیف غیرقابل انجام نامید و اطلاع داد که فقط حدود ۶۷درصد از اصول این برنامه قابل اجراست و هم نمایندگانی که در مخالفت با عملکرد دولت سخن گفتند، برگزاری اینگونه نشستها را مثبت تلقی و از آن استقبال کردند. حداقل نتیجه قابلاستقبال و مثبت این نشستهای مشترک آنهم با دستور کار بررسی میزان عملکرد و پیشبرد برنامههای پنجساله، آن است که در پایان دوره پنجساله، مجلس و مردم با عمل انجامشده مواجه نمیشوند و دقیقا میدانند که دولتشان در چه اموری و با چه دستاوردی فعالیت کرده و این فعالیتها تا چه میزان به بهبود شرایط جامعه و تسهیل زندگی شهروندان ایرانی کمک کرده است.
این نکته مهم نیز در مورد برنامهها و برنامهنویسان وجود دارد که وقتی برنامه پنجساله پیشرفت نوشته میشد یا نوشته خواهد شد آیا نویسندگان و تصویبکنندگان این برنامه دقیقا میدانند که قرار است چه بلایی و از چه ناحیه بر سر کشور، منابع مالی و منابع انسانی آن بیاید؟ آیا اگر این علم وجود نداشته باشد، برنامه نوشته و تصویب شده از روایی و قابلیت اعتنا به میزان کافی برخوردار خواهد بود؟

