جنگ‌های رژیم صهیونیستی برای تثبیت هژمونی منطقه‌ای

گروه سیاسی
کدخبر: 546506
تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به ایران، بهانه‌ای برای نمایش قدرت پادگانی این رژیم و شکل‌دهی نظم جدید منطقه‌ای با محوریت هژمونی آن بود.
جنگ‌های رژیم صهیونیستی برای تثبیت هژمونی منطقه‌ای

کیهان برزگر – تجاوز مستقیم نظامی رژیم صهیونیستی به ایران به بهانه نابودی برنامه هسته‌ای یا تضعیف توان موشکی کشورمان، همزمان یک هدف کلان و استراتژیک دیگر را هم دنبال می‌کرد و آن نمایش قدرت پادگانی این رژیم به‌منظور شکل‌دهی نظم جدید منطقه‌ای با محوریت هژمونی رژیم صهیونیستی است که همواره مورد حمایت قدرت‌های غربی به ویژه آمریکا هم بوده است. رژیم صهیونیستی با بهره‌برداری فرصت‌طلبانه و زنجیره‌وار از خلأ قدرت به ‌وجود آمده بعد از تحولات «هفتم اکتبر» (عملیات طوفان‌الاقصی در غزه)، دکترین جدید امنیت ملی خود را بر مبنای تامین امنیت مطلق از طریق توسل به عملیات نظامی در سراسر جغرافیای منطقه در شرایط هرج و مرج تعریف کرده‌ است. برخلاف دکترین سنتی رژیم صهیونیستی که بر حفاظت از مرزهای «قابل‌دفاع» در سوریه، لبنان و فلسطین تاکید می‌کرد، دکترین جدید بر پیش‌دستی نظامی برای حذف تهدیدهای بالقوه در سراسر منطقه تکیه دارد.

در این راستا رژیم صهیونیستی در هر فرصت پدید آمده، عملیات نظامی را حتی به قیمت تضعیف روندهای دیپلماتیک جاری همچون مذاکرات هسته‌ای بین ایران و آمریکا یا عادی‌سازی روابط خود با اعراب منطقه انجام می‌دهد. بمباران گسترده و بی‌تناسب روزهای اخیر رژیم صهیونیستی به ستاد فرماندهی، کاخ ریاست‌جمهوری و وزارت دفاع سوریه در دمشق فراتر از حمایت از اقلیت دروزی ساکن جنوب غربی سوریه بیشتر نمایش قدرت پادگانی رژیم صهیونیستی به ‌منظور شکل‌دهی نظم جدید منطقه‌ای با محوریت خود است.

یکی از اهداف اصلی نتانیاهو در جنگ ۱۲‌روزه جایگزینی حکومتی غیرمتخاصم با رژیم صهیونیستی در ایران بود که مخالفتی با پیشبرد اهداف هژمونی‌طلبانه رژیم صهیونیستی در منطقه نداشته باشد. رژیم صهیونیستی کاملا آگاه بود که ظرفیت پیروزی کامل در یک جنگ مستقیم و طولانی با ایران را ندارد بنابراین از میانه جنگ، هدف تغییر رژیم در ایران را هم به اهداف اعلامی‌اش در جنگ وارد و ترامپ را هم به عملی بودن این سیاست قانع کرد. جالب اینکه بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران در نطنز، فردو و اصفهان توسط آمریکا در روز آخر جنگ هم صرفا با هدف از بین بردن کامل برنامه هسته‌ای ایران نبود بلکه همزمان در راستای نمایش قدرت نظامی آمریکا در حمایت مطلق از رژیم صهیونیستی در میانه جنگ بود و البته نمایش و پیام سیاسیِ قدرت واشنگتن (طرفداران جنبش مگا) برای اعراب منطقه و قدرت‌های رقیب یعنی چین و روسیه. البته حمایت آمریکا از تثبیت هژمونی منطقه‌ای رژیم صهیونیستی نه صرفا به ‌منظور موازنه‌سازی قدرت در منطقه بلکه بیشتر با هدف تامین منافع واشنگتن از طریق بازوی نظامی منطقه‌ای خود یعنی رژیم صهیونیستی صورت می‌گیرد. به ‌واقع جنگ ۱۲‌روزه هدف مشترک و کلان آمریکا و رژیم صهیونیستی در شکل‌دهی نظم منطقه‌ای موردنظرشان را به نمایش گذاشت.

حمایت ضمنی کشورهای اروپایی از رژیم نتانیاهو در این جنگ هم به نوعی با هدف تثبیت هژمونی رژیم صهیونیستی در نظم جدید منطقه‌ای صورت می‌گیرد. اظهارنظر بی‌پرده صدراعظم آلمان که «اسرائیل کارکثیف را برای همه ما انجام می‌دهد»، نشان از یک واقعیت استراتژیک دارد که اروپایی‌ها نیز رژیم نتانیاهو را یک بازوی نظامی برای پیشبرد اهداف و منافع خود در منطقه در نظر می‌گیرند. فرانسوی‌ها هم اعلام کردند در سرنگونی بعضی از پهپادهای ایرانی در طول جنگ ۱۲‌روزه نقش مستقیم داشتند. یکی از اهداف اروپایی‌ها در تهدید به اجرای «اسنپ‌بک» را هم می‌توان به نوعی در راستای حمایت از محور قرار دادن رژیم صهیونیستی در نظم منطقه‌ای از طریق بازگشت تحریم‌های اقتصادی و تضعیف قدرت ایران در منطقه در نظر گرفت.

مهم‌ترین دلیلی که ایران را به پذیرش آتش‌بس قانع کرد، امید به مذاکره هسته‌ای برای لغو تحریم‌ها و بهبود وضعیت اقتصادی کشور بود. در روزهای آخر جنگ، ایران در وضعیت برنده نظامی قرار گرفت و با بازیابی توان عملیاتی خود قادر به ضربه زدن جدی به رژیم صهیونیستی بود. بر همین مبنا بود که جریانی داخل ایران خواهان تداوم عملیات جنگی به‌منظور حفظ موازنه قدرت به نفع ایران بود.

جنگ‌ها اغلب پویایی و واقعیت‌های جدیدی به یک منازعه طولانی وارد می‌کنند. جنگ ۱۲‌روزه هم از این قاعده مستثنا نیست بنابراین نمی‌توان به گذشته برگشت. یکی از نگاه‌های غالب قبل از تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان مساله ضرورت خروج ایران از ان.پی.تی به‌منظور افزایش توان چانه‌زنی ایران در مذاکرات هسته‌ای بود اما با پویایی جدید ازجمله بمباران تاسیسات هسته‌ای و تلاش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای بازرسی از آخرین وضعیت تاسیسات اتمی ایران، اکنون ماندن در قرارداد منع اشاعه هسته‌ای خود به ابزاری برای چانه‌زنی تبدیل شده است.

بعد از آتش‌بس، مجلس همکاری با آژانس بین‌المللی را به حالت تعلیق درآورد و آن‌ را منوط به تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی کشور کرد. با این تحول، اکنون ایران تنها مرجعی است که می‌تواند شرایط میدانی بعد از بمباران آمریکا را برای راستی‌آزمایی در مورد وضعیت تاسیسات هسته‌ای و سرنوشت اورانیوم غنی‌شده ۶۰‌درصد فراهم کند. به‌واقع اجازه دسترسی یا عدم‌دسترسی به بازرسان آژانس از سوی ایران، خود یک اهرم چانه‌زنی برای دیپلماسی است. به عبارت دیگر با پویایی‌های جدید ناشی از جنگ، پرسش این است که ایران خود اکنون خواهان فروپاشی این نظام است یا به حضور در آن برای تداوم دیپلماسی و افزایش قدرت چانه‌زنی خود نیاز دارد.

نمایش قدرت پادگانی، همراه با سیاست ایجاد ترور، وحشت و خرابکاری ازسوی رژیم کنونی صهیونیستی در منطقه همزمان نگرانی جدی درمیان اعراب منطقه و ترکیه ایجاد کرده که دامنه تجاوز نظامی و هراس‌افکنی نتانیاهو تا کجا در جغرافیای منطقه ادامه می‌یابد و دکترین جدید نظامی رژیم صهیونیستی چگونه معادلات سیاسی- امنیتی منطقه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. به‌ عنوان نمونه، نقش فزاینده رژیم صهیونیستی در معادلات قدرت داخلی سوریه در روزهای اخیر بی‌تردید منجر به نارضایتی جهان عرب به‌ ویژه عربستان سعودی و مصر می‌شود. ترکیه هم نگرانی سیاسی- امنیتی ویژه خود را در نتیجه تغییر موازنه قدرت منطقه‌ای به نفع رژیم صهیونیستی دارد.

جلوگیری از سیاست هژمونی‌طلبانه رژیم صهیونیستی در شکل‌دهی یک نظم منطقه‌ای دلخواه، نیازمند به‌کارگیری یک سیاست خارجی هوشمند و فعال از سوی ایران است. از یک‌سو، تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و حرکت به‌سوی اتحادی برای صلح منطقه‌ای درقالب فعالیت‌های دیپلماتیک و برگزاری کنفرانس‌های ابتکاری با مشارکت کشورهای منطقه باید در دستورکار سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد. ازسوی دیگر توان تهاجمی و آمادگی نظامی کشور برای پاسخگویی به هرگونه تجاور مجدد رژیم صهیونیستی یا آمریکا باید تقویت شود، فراموش نکنیم ایران تنها کشوری است که در دهه‌های اخیر از پسِ رژیم صهیونیستی (با حمایت لجستیک و اطلاعاتی آمریکا) برآمده‌ است. عدم‌موفقیت رژیم صهیونیستی و آمریکا در دستیابی به تمامی اهداف جنگی خود به ‌معنای عدم ‌شکست ایران در این مرحله از جنگ است. همزمان باید مذاکرات جدی با اروپایی‌ها برای عدم اجرای اسنپ‌بک یا حداقل تمدید زمان اجرای آن با هدف خنثی کردن سیاست رژیم صهیونیستی آغاز شود. قدرت‌های اروپایی بی‌تردید درک می‌کنند که با اجرایی کردن اسنپ‌بک و بازگشت تحریم‌های اقتصادی سازمان ملل، ایران دلیل قانع‌کننده دیگری برای کاهش تنش و پیگیری دیپلماسی نخواهد داشت. نتیجه اجرای اسنپ‌بک می‌تواند خروج ایران از قرارداد منع اشاعه هسته‌ای باشد که خود ریسک فروپاشی کامل نظام اشاعه هسته‌ای را دربردارد. بازنده اصلی این تحول هم اروپایی‌ها خواهند بود که موازنه نقش مستقل جهانی خود را نزد آمریکا، چین و روسیه از دست می‌دهند.

* استاد روابط بین‌الملل

وب گردی