11 - 08 - 2022
جمالزاده با سادهنویسی آموخت که «فارسی شکر است»
خیلیها او را پدر داستان کوتاه فارسی و آغازگر سبک رئالیسم در ادبیات فارسی میدانند. کسی که از پیشروان مدرنتیه و جنبش فکری آزادیخواهان در ایران به حساب میآید. کار را با پژوهش در مباحث اجتماعی، سیاسی و تاریخی آغاز کرد و نویسندگی را با مجله کاوه. از سال ۱۳۲۰ به بعد کمتر نشریه ادبی بود که از او داستان و مقالهای نداشته باشد؛ نویسندهای که باوجود تمام سختیهای زندگی، هرگز ایران را فراموش نکرد و با اینکه دور از وطن بود، دلش اما همیشه نگران و دلسوز ایران بود.
محمدعلی جمالزده در بیست و سوم دیماه سال ۱۲۷۴ در اصفهان متولد شد. پدرش سیدجمال، معروف به صدرالمحققین، واعظ مشروطهخواه و از مخالفان استبداد اصفهان بود. آزادیخواهی پدر بر محمدعلی تاثیر فراوان داشت، این تاثیر تا جایی بود که ردی از این دلنگرانی در تمام آثارش به چشم میخورد.
محمدعلی جمالزاده در روز هفدهم آبان ۱۳۷۶ در یکصد و دو سالگی در خانه سالمندانی در شهر ژنو درگذشت. قبر او در گورستان petit saconnex در شهر ژنو واقع است. همسرش را نیز در همین مکان دفن کردند.
جمالزاده در حوزه ترجمه، تاریخ ادبیات و داستان کوتاه آثار فراوانی دارد که از مشهورترین آثار داستانی او به «یکی بود یکی نبود»، «سروته یک کرباس»، «دارالمجانین»، «راه آبنامه»، «قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار» و «فارسی شکر است» میتوان اشاره کرد.
کامران پارسینژاد (نویسنده و منتقد) درباره سبک و شیوه نگارش جمالزاده و تاثیر او بر ادبیات ایران میگوید: «قبل از او زینالعابدین مراغهای و آخوندزاده را داشتیم که آثار خود را چاپ میکردند اما شیوه بهکار گرفته شده در داستانهای جمالزاده را در نویسندگان پیش از او شاهد نیستیم. جمالزاده برای اولین بار داستاننویسی ایرانی را با داستاننویسی غربی تلفیق کرد. داستان ایرانی تا قبل از او اینگونه شناختهشده نبود. در گذشته این ژانر را که ما امروزه به آن رمان میگوییم، رومان خطاب میکردند. در واقع این قالب ادبی را اولین بار محمدعلی جمالزاده مطرح میکند. »
پارسینژاد با اشاره به اینکه جمالزاده را پدر داستاننویسی نوین ایران لقب دادهاند که البته لقب بحقی است، میگوید: «برای اولین بار ایشان مانیفستی را ارائه دادهاند که خطاب به نویسندگان ایرانی بود و نشان میداد ژانر داستان و رمان چگونه است. »
این نویسنده مهمترین عامل در شکلگیری اندیشه جمالزاده را نشاتگرفته از گذشته او و شخص پدرش میداند: «پدرش سیدجمال واعظ، خطیب مشهور دوران مشروطه بود. سیدواعظ وقتی به منبر میرفت به جای موعظههای مرسوم، داستان تعریف میکرد و در آن تمام پند و اندرزها را مطرح میکرد. این رفتار پدر روی محمدعلی جمالزاده تاثیر داشت و وقتی به غرب میرود و تحصیلاتش را ادامه میدهد، به دنبال یک ژانر ادبی خاص است که بتواند حرفهای خود را در قالب داستان بیان کند. جمالزاده این رسالت را در خودش میبیند که یک مانیفست مطرح کند تا راهکارهای رماننویسی نوین را در آن بیان کند. »
فارسی شکر است
او با اشاره به زبان ساده و طنزگونهای که جمالزاده در آثار خود به کار میبرد، بیان میکند: «جمالزاده بزرگشده دوره مشروطیت است. در دوره قاجار زبان سنگین و ثقیل ادبی بر جامعه حاکم بود؛ زبانی که با زبان مردم عامه متفاوت بود. اکثر نویسندگان سعی میکردند به زبان دربار بنویسند و سادهنویسی در آن دوران مرسوم نبود. بعد از مشروطه این سادهنویسی مرسوم شد. قبل از جمالزاده هم مراغهای و طالبوف همین تلاش را کردند و خطابههایی ارائه دادند که آثار ادبی باید عاری از جملات سنگین باشد اما تاثیرگذاری جمالزاده بر این سادهنویسی به خصوص با کتاب «فارسی شکر است» بسیار بیشتر از بقیه بود. »
این نویسنده و منتقد با اشاره به اثر «فارسی شکر است» میگوید: «این اثر اولین اثر جمالزاده است و در واقع با همین کتاب بود که خوش درخشید. شخصیتهای اصلی داستان به زبان ثقیل خود صحبت میکنند و به سادهگویی تمایلی ندارند و جمالزاده با زبان طنزگونه خود، این کار را نهی میکند. وی در این داستان به گونهای شالودههای ثقیلنویسی را برهم میزند و از جملات محاورهای استفاده میکند و همین است که باعث میشود جمع کثیری به رمان خواندن روی بیاورند چراکه تا قبل از آن عوام نمیتوانستند کتابهای ثقیل ادبی آن دوران را بخوانند. »
این نویسنده با اشاره به انتقاداتی که در آن زمان از جمالزاده میشد، میگوید: «موضوعاتی که جمالزاده در آثار خود مطرح میکرد، با زمان خود مطابقت داشت.
جمالزاده ابتدا که هنوز چندان از ایران فاصله نگرفته بود؛ آثارش مطابق با فرهنگ ایرانی وقت بود اما چون مدت زمان بسیاری از ایران دور بود، بعدها نوشتههایش مورد اقبال عمومی قرار نگرفت. یکی از انتقادهایی که از جمالزاده میشد، همین موضوع بود که او در آثار موخر خود از اصطلاحاتی استفاده میکرد که دیگر کهنه و قدیمی شده بود. »
هرگز وطن را فراموش نکرد
پارسینژاد معتقد است نقش سیاست در خانواده جمالزاده و زندگیاش بسیار موثر بود: «یکی از چیزهایی که بر او تاثیر زیادی داشت؛ فعالیتهای پدرش بود. او یک مبارز بود و در یکی از همین مبارزهها نزدیک بود کشته شود. آنها مجبور میشوند شبانه اصفهان را ترک کنند. با توجه به همین اتفاقها، تاثیر سیاست را بر زندگی جمالزاده میبینیم. داستان «رجل سیاسی» فضایی کاملا سیاسی دارد. برخی داستانهای او قابل تعمیم است و میتوان گفت اشاره به رویداد خاصی دارد. » به گزارش ایلنا، این منتقد در پاسخ به این سوال که جمالزاده به طور عمده از چه نویسندههایی تاثیر پذیرفته بود، به عارف قزوینی اشاره میکند و میافزاید: «او به شدت تحت تاثیر عارف قزوینی بود و همچنین حسن تقیزاده. از بین نویسندگان خارجی باید گفت جمالزاده از نویسندگان بزرگی چون چخوف، ولتر و گوگول تاثیر عمیقی گرفته بود. »
پارسنژاد جمالزاده را فردی وطنپرست میداند و در پایان میگوید: «جمالزاده یک دوره فقر و ناامنی را گذراند تا توانست به ثبات برسد و آثارش هم خالی از این مباحث نیستند. باوجود تمام سختیها او هرگز ایران را فراموش نکرد. حجم زیادی از آثارش دلسوزی و نگرانی برای ایران است.
همیشه سعی میکرد از طریق دوستانش در ایران، رهنمودهای مدنظرش را بگویند. هرچند که دور بود و نمیتوانست با کلامش تاثیر چندانی ایجاد کند. »
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد