15 - 04 - 2024
جایگاه ایران در زنجیره ارزش جهانی
حضور موثر کشورها، بهویژه اقتصادهای در حال توسعه در زنجیره ارزش جهانی، عاملی حیاتی برای توسعه بهشمار میرود. بدیهی است افزایش مشارکت اثربخش کشورها در زنجیره ارزش جهانی مستلزم شناخت اولیه نسبت به جایگاه هر کشور در این زنجیره است، بنابراین در این گزارش سعی شده ضمن اشاره به مفاهیم بنیادین زنجیره ارزش جهانی و منطقهای شیوههای مشارکت کشورها مورد بررسی قرار گیرد و جایگاه ایران و ترکیه در زنجیره ارزش جهانی قیاس شود.
زنجیره ارزش شامل طیف کاملی از فعالیتهای بنگاهها برای تولید یک محصول از ایده تا مصرف نهایی و پس از آن میشود. از جمله این فعالیتها میتوان به تحقیق و توسعه طراحی تولید، بازاریابی توزیع و پشتیبانی مصرفکننده نهایی اشاره کرد. بسیاری از فعالیتهای با ارزشافزوده بالا در جایگاه پیش و پس از مرحله تولید قرار میگیرند. کشورهای توسعهیافته اغلب در فعالیتهای با ارزشافزوده بالا حضور دارند؛ در حالی که کشورهای در حال توسعه بر فعالیتهای با ارزشافزوده پایینتر متمرکز هستند.
امروزه در اقتصاد جهانی حدود ۷۰درصد تجارت بینالمللی مربوط به زنجیرههای ارزش جهانی است زیرا خدمات مواد خام اجزا و قطعات بارها از مرزها عبور میکنند و پس از به کارگیری در تولید محصولات نهایی برای مصرفکنندگان در سراسر جهان ارسال میشوند. براساس تغییرات ساختاری که در اقتصاد جهان رخ داده برخی مناطق جهان نیز درصدد هستند با ادغام منطقهای و تجمیع منابع و توانمندیها از طریق تشکیل زنجیرههای ارزش منطقهای رقابتپذیری خود را در سطح بینالمللی ارتقا دهند؛ بهگونهای که بخش اعظم فعالیتهای زنجیره ارزش در یک منطقه صورت گیرد.
به طور کلی بخش قابلتوجهی از ارزشافزوده ایجادشده در طول زنجیره ارزش جهانی در آمارهای سنتی تجارت غیرملموس خواهند بود، زیرا این آمارها ارزش کامل یک کالا یا خدمات را به آخرین کشور در زنجیرهای که تولید را نهایی کرده است نسبت میدهند، لذا ابزارهایی برای اندازهگیری تجارت براساس ارزشافزوده طراحی شده که دید دقیقتری را نسبت به اهمیت فزاینده زنجیرههای ارزش جهانی در تجارت و سرمایهگذاری به سیاستگذاران ارائه میدهد. در این گزارش جزئیات بیشتری در این خصوص ارائه شده است.
براساس مراحل چهارگانه مشارکت کشورها در زنجیره ارزش جهانی کالاهای اساسی تولید محدود و خدمات پیشرفته و فعالیتهای نوآورانه ایران با سهم بالای مواد اولیه و کالاهای واسطهای از صادرات در مرحله کالاهای اساسی متنوع قرار گرفته است، لذا مشارکت ایران در بخشهای بالادستی زنجیره ارزش جهانی که فاصله بیشتری تا مصرفکننده نهایی دارد، بیشتر است. بسیاری از کشورها برای گذار از هر مرحله به مرحله بعدی در زنجیره ارزش جهانی اقدامات کارآمدی را به کار گرفتهاند که نتیجه آن را میتوان در افزایش سهم ارزشافزوده خارجی و کاهش سهم ارزشافزوده داخلی از صادرات کشور ترکیه طی ۲۸سال مشاهده کرد. در ایران نیز به منظور گذار از مرحله کالاهای اساسی به مرحله تولید محدود، لازم است اقداماتی به کار گرفته شود که در پایان گزارش به آنها اشاره خواهد شد.
نقش زنجیره ارزش جهانی (GVC) در تجارت بینالمللی تولید ناخالص داخلی و اشتغال جهان رو به افزایش است. این زنجیرهها، بنگاههای کارگران و مشتریان را در سراسر جهان به هم متصل میکند و در کشورهای در حال توسعه نیز سنگ بنایی برای افزایش مشارکت بنگاهها در اقتصاد جهانی محسوب میشود. برای بسیاری از کشورهای جهان، بهویژه اقتصادهای در حال توسعه توانایی حضور موثر در زنجیره ارزش جهانی عاملی حیاتی برای توسعه بهشمار میرود. بدیهی است افزایش مشارکت اثر بخش کشورها در زنجیره ارزش جهانی مستلزم شناخت اولیه نسبت به جایگاه هر کشور در این زنجیره است، لذا در این گزارش سعی شده ضمن اشاره به مفاهیم بنیادین زنجیره ارزش جهانی و منطقهای شیوههای مشارکت کشورها مورد بررسی قرار گیرد و جایگاه ایران و ترکیه در زنجیره ارزش جهانی قیاس شود.
زنجیره ارزش جهانی
جهانی شدن پدیدهای است از تعاملات در حال رشد کشورها که قرنها قدمت دارد اما طی دهههای اخیر به دلیل کاهش هزینههای حملونقل انقلاب فناوری اطلاعات و سیاستهای اقتصاد آزاد فرآیندهای تولید محصول نهایی در کشورهای گوناگون پراکنده شده است. به عبارت دیگر اجزای تشکیلدهنده محصول نهایی کالا یا خدمت در کشورهای مختلف تولید میشوند. این فرآیند دقیقا همان چیزی است که تحت عنوان تفکیک تولید از آن یاد میشود، بنابراین کالاهای واسطهای و خدمات مرتبط ممکن است پیش از تبدیل شدن به محصول نهایی بارها از کشورهای مختلف عبور کنند. علاوهبر این تجارت بینالمللی کالا و خدمات در حال تبدیل شدن به تجارت بینبنگاهی است که اغلب از طریق بنگاههای چندملیتی بزرگ سازماندهی میشود. چنین فعالیتهای تولیدی هستهای به هم پیوسته و فعالیتهای خدماتی پشتیبانی برای تولید محصول نهایی که توسط یک بنگاه پیشرو هماهنگ و رهبری میشود، عموماً به عنوان زنجیرههای ارزش جهانی شناخته میشوند. سازمان ملل متحد (۲۰۱۸)
زنجیره ارزش شامل طیف کاملی از فعالیتهای بنگاهها برای تولید یک محصول از ایده تا مصرف نهایی و پس از آن میشود. از جمله این فعالیتها میتوان به تحقیق و توسعه طراحی تولید، بازاریابی توزیع و پشتیبانی مصرفکننده نهایی اشاره کرد که در نمودار۱ نشان داده شده است. گرفی و فرناندز – استارک (۲۰۱۶)
نکته قابلتوجه این است که بسیاری از فعالیتهای با ارزشافزوده بالا در جایگاه پیش و پس از مرحله تولید قرار میگیرند و این همان چیزی است که کشورها را برای ارائه خدمات در مراحل با ارزشافزوده بالا از طریق به کارگیری استراتژی توسعه نیروی کار مناسب به چالش میکشد. همانطور که در نمودار۱ مشاهده میشود، کشورهای توسعهیافته اغلب در فعالیتهای با ارزشافزوه بالا حضور دارند؛ در حالی که کشورهای در حال توسعه بر فعالیتهای با ارزشافزوده پایینتر متمرکز هستند.
زنجیره ارزش منطقهای
یکی از مهمترین چالشهایی که امروزه مناطق جهان با آن روبهرو هستند تغییرات ساختاری در اقتصاد مناطق است. کشورها برای گذار از این مرحله به افزایش رقابتپذیری در محصولاتی روی آوردهاند که از طریق مواد اولیه و کالاهای اساسی در یک منطقه تولید و صادر میشوند. در این راستا ادغام منطقهای و تجمیع منابع و توانمندیها از طریق تشکیل زنجیرههای ارزش منطقهای گام مهمی به حساب میآید. به این ترتیب بخش اعظم فعالیتهای زنجیره ارزش در منطقه انجام خواهد شد. این فرآیند میتواند تغییر به سمت فعالیتهای تولیدی مولدتر در بسیاری از کشورها را به همراه داشته باشد. زنجیره ارزش منطقهای بیان دیگری از زنجیره ارزش جهانی است که به لحاظ محدوده عملیاتی بر یک مقیاس منطقهای متمرکز شده است. بنابراین زنجیرههای ارزش منطقهای امری متمایز یا جایگزین زنجیرههای ارزش جهانی نیستند. انباشت عدم قطعیتها برخاسته از تغییرات اقلیمی منازعات بینالمللی و افزایش پیشبینی نشده هزینههای تولید و حملونقل دولتها و شرکتها را تشویق میکند که به منظور کاستن از مخاطرات سهم بیشتری را برای تجارت درونمنطقهای یا مناطق مجاور در نظر بگیرند. در مناطق در حال توسعه مانند آسیایجنوبی آسیایغربی و آفریقای زیر صحرا که در دهههای گذشته زیرساختهای ارتباطی و مواصلاتی آنها بهبود یافته و همچنین به موجب انتشار تکنولوژی و مهارتهای فنی بیش از قبل قادر به تولید مستقل هستند همکاری تجاری با کشورهای همسایه تسهیل شده است. اگرچه این کشورها هنوز توانایی چندانی در رقابتهای جهانی و برخورداری از مزیت رقابتی در مناطق دوردست ندارند، اما پیشرفتهای مهارتی، مالی و لجستیکی آنها برای شکل دادن به زنجیرههای تامین منطقهای کفایت میکند در سوی دیگر و در مناطق توسعهیافته مانند قلمرو اتحادیه اروپایی و آمریکایشمالی تلاش برای بسط زنجیرههای ارزش منطقهای تقلایی برای در امان ماندن از گسیختگیهای ناگهانی در زنجیرههای تجارت فرامنطقهای است. بهرغم این انگیزهها جهت ارتقای اهمیت زنجیرههای ارزش منطقهای موانعی نیز در این راه وجود دارد؛ از جمله مشکلات تامین مواد خام برای تشکیل یک زنجیره ارزش منطقهای مستقل بیثباتیهای سیاسی و منازعات محلی در مناطق کمتر توسعهیافته و مزیتهای رقابتی در زنجیرههای ارزش جهانی که به سختی در زنجیرههای ارزش منطقهای پیدا میشوند.
تجارت ارزشافزوده
دیدگاه سنتی تجارت بینالملل این است که هر کشور کالایی تولید میکند و خدماتی را ارائه میدهد که به عنوان محصولات نهایی به مصرفکنندگان خارج از کشور صادر میشوند، اما امروزه در اقتصاد جهانی این نوع تجارت تنها حدود ۳۰درصد از کل تجارت کالا و خدمات را تشکیل میدهد در واقع امروزه حدود ۷۰درصد تجارت بینالمللی مربوط به زنجیرههای ارزش جهانی است زیرا خدمات مواد خام اجزا و قطعات بارها از مرزها عبور میکنند و پس از به کارگیری در تولید محصولات نهایی برای مصرفکنندگان در سراسر جهان ارسال میشوند. سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، (۲۰۲۳)
صادرات از یک کشور به کشور دیگر اغلب شامل تعاملات پیچیده میان تامینکنندگان داخلی و خارجی است. تجارت بیش از گذشته از طریق تصمیمات استراتژیک بنگاهها برای برونسپاری سرمایهگذاری و انجام فعالیتها در جایی که مهارت و مواد اولیه لازم با هزینه و کیفیت رقابتی در دسترس باشد صورت میگیرد. به عنوان نمونه یک گوشی هوشمند طراحیشده در چین ممکن است شامل عناصر طراحی گرافیکی از ایالاتمتحده آمریکا که رایانهای از فرانسه تراشههای سیلیکونی از سنگاپور و فلزات گرانبها از بولیوی باشد در طول این فرآیند تمامی کشورهای مشارکتکننده ارزشی به زنجیره افزودهاند و از صادرات محصول نهایی سود خواهند برد اما بخش قابلتوجهی از ارزشافزوده ایجادشده در طول زنجیره تامین بینالمللی در آمارهای سنتی تجارت غیرملموس خواهند بود زیرا این آمارها ارزش کامل یک کالا یا خدمات را به آخرین کشور در زنجیرهای که تولید را نهایی کرده است نسبت میدهند لذا ابزارهایی برای اندازهگیری تجارت براساس ارزشافزوده طراحی شده که دید دقیقتری را نسبت به اهمیت فزاینده زنجیرههای ارزش جهانی در تجارت و سرمایهگذاری به سیاستگذاران ارائه میدهد.
مراحل مشارکت در زنجیره ارزش جهانی
بر مبنای گزارش بانک جهانی تقریبا تمامی کشورها در زنجیره ارزش جهانی مشارکت دارند اما شیوههای مشارکت آنها با یکدیگر متفاوت است. بر این اساس نوع مشارکت کشورها در زنجیره ارزش جهانی به این صورت قابل طبقهبندی است.
– کالاهای اساسی محدود سهم متوسط مواد اولیه از صادرات و مشارکت پیشین محدود در تولید از جمله استرالیا مصر و روسیه.
– کالاهای اساسی متنوع سهم بالای مواد اولیه از صادرات و مشارکت پیشین محدود در تولید از جمله نیجریه، نروژ و عربستان سعودی.
– تولید محدود: سهم بالای تولید در صادرات و مشارکت پیشین معنادار از جمله بنگلادش برزیل و پاکستان.
– خدمات و تولید پیشرفته سهم بالای تولید و خدمات در صادرات اما سطح پایین فعالیتهای نوآورانه از جمله چین هند، مکزیک و ترکیه.
– فعالیتهای نوآورانه فعالیتهای تحقیق و توسعه قابلتوجه و سهم معنادار عایدات فرامرزی حاصل از مالکیت معنوی از جمله آلمان، ژاپن و ایالاتمتحده آمریکا.
مشارکت پسین و پیشین در زنجیره ارزش جهانی
مشارکت کشورها در زنجیره ارزش جهانی براساس سه گروه مشارکت پسین خالص مشارکت پیشین خالص و مشارکت دوطرفه نیز قابل طبقهبندی است. بانک جهانی (۲۰۲۱)
مشارکت پسین خالص به مبدأ زنجیره نزدیک است و شامل صادرات بخشی از ارزشافزوده ایجادشده در زنجیرههای داخلی است که توسط شرکا مجددا صادر میشود. مشارکت پیشین خالص نیز مربوط به بخشهای انتهایی زنجیره میشود.
نمودار۲ توزیع مشارکت پیشین و پسین زنجیره ارزش جهانی را در چهار گروه نشان میدهد. بر این اساس کشورهایی که به لحاظ مشارکت در زنجیره ارزش جهانی در مرحله کالاهای اساسی هستند، پایینترین سطح مشارکت پیشین و بیشترین سطح مشارکت پسین را دارند. کشورهایی که به لحاظ مشارکت در زنجیره ارزش جهانی در مرحله تولید و خدمات پیشرفته قرار دارند، به شدت به مواد اولیه وارداتی برای صادرات وابسته هستند.
کشورهایی که به لحاظ مشاکت در زنجیره ارزش جهانی در مرحله فعالیتهای نوآورانه قرار دارند، نسبت به گروه قبلی، مشارکت پیشین کمتری دارند زیرا نسبتاً وابستگی کمتری به مواد اولیه وارداتی دارند.
مشارکت ایران و ترکیه در زنجیره ارزش جهانی
براساس مراحل چهارگانه مشارکت کشورها در زنجیره ارزش جهانی کالاهای اساسی تولید محدود تولید و خدمات پیشرفته و فعالیتهای نوآورانه ایران با سهم بالای ۴۰درصدی مواد اولیه از صادرات در مرحله کالاهای اساسی متنوع قرار دارد. ترکیه نیز با سهم بیش از ۸۰درصدی خدمات و تولید صنعتی از کل ارزشافزوده داخلی صادرات از سال ۲۰۱۵ وارد مرحله خدمات و تولید پیشرفته شده است. گذار کشورها به مرحله تولید پیشرفته عموما با افزایش مشارکت پیشین واردات با هدف صادرات همراه است؛ در حالی که گذار کشورها به سمت فعالیتهای نوآورانه با افزایش مشارکت پسین تعمیق توانمندیها در بخشهای پیشرفته و خدمات کسبوکار به منظور حمایت از صادرات همراه میشود.
مشارکت پسین و پیشین
آمارهای تجارت ارزشافزوده ایران طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۸ نشان میدهد مشارکت ایران در بخشهای بالادستی زنجیره ارزش جهانی همواره بیشتر بوده که به تبع آن فاصله بیشتری نیز با مصرفکننده نهایی داشته است. آخرین دادههای آنکتاد گویای سهم ۲۱درصدی مشارکت پیشین و سهم ۷۹درصدی مشارکت پسین ایران در زنجیره ارزش جهانی است. سهم بالای مشارکت پسین ایران در زنجیره ارزش جهانی به معنای مشارکت بیشتر در صنایع بالادستی و به عبارت دیگر؛ سهم بالای ارزشافزوده غیرمستقیم در صادرات است. ارزشافزوده غیرمستقیم در واقع بخشی از ارزشافزوده داخلی است که به عنوان نهاده در صادرات کشورهای دیگر استفاده میشود. در بخش بعدی به موضوع ارزشافزوده داخلی با جزئیات بیشتری اشاره خواهد شد.
در ترکیه مشارکت پیشین حدود ۵۴درصد و مشارکت پسین تقریبا ۴۶درصد برآورد شده است. یکی از مهمترین نکاتی که در مقایسه روند مشارکت ترکیه در زنجیره ارزش جهانی به چشم میخورد سیاستی است که این کشور طی سالهای مورد بررسی برای کاهش سهم مشارکت پسین و افزایش سهم مشارکت پیشین اعمال کرده است. به عبارت دیگر ترکیه در تلاش است خود را به بخشهای انتهایی زنجیره ارزش جهانی نزدیکتر کند و مقایسه آمارهای دهه۹۰ میلادی نشان میدهد در این مسیر نسبتا موفق عمل کرده است؛ بهگونهای که سهم مشارکت پیشین طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۸، حدود ۱۸واحد درصد افزایش یافته است. این در حالی است که طی زمان تغییر قابلتوجهی در نوع مشارکت ایران در زنجیره ارزش جهانی رخ نداده است.
ارزشافزوده داخلی و خارجی صادرات
ارزشافزوده خارجی در واقع نهادههای تولیدشده در کشورهای دیگر است که در صادرات یک کشور منعکس میشود و مشارکت پسین را در زنجیره ارزش نشان میدهد، بنابراین به تولید ناخالص داخلی کشور مربوط نمیشود. همانطور که در قسمت قبلی نیز اشاره شد ارزشافزوده غیرمستقیم بخشی از ارزشافزوده داخلی یک کشور است که به عنوان در نهاده در صادرات کشورهای دیگر منعکس میشود.
براساس آخرین دادههای آنکتاد نمودارهای۵ و ۶ سهم ارزشافزوده داخلی در صادرات ایران حدود ۹۱درصد و سهم ارزشافزوده خارجی ۹درصد است. ارقام مشابه در کشور ترکیه به ترتیب ۷۰درصد و ۳۰درصد در سال ۲۰۱۸ برآورد شده است. به نظر میرسد طی سالهای ۲۰۱۸ ۱۹۹۰ تمرکز ترکیه بر افزایش سهم ارزشافزوده خارجی صادرات و کاهش سهم ارزشافزوده داخلی بوده است؛ در حالی که طی این مدت تغییر قابلتوجهی در ترکیب ارزشافزوده محصولات صادراتی ایران رخ نداده است بالا رفتن سهم ارزشافزوده خارجی در صادرات به معنای وابستگی صادرات کشورها به کالای وارداتی است.
تجارت کالاهای واسطهای
به طور کلی همانطور که در بخشهای قبلی اشاره شد، صادرات ناخالص ترکیبی از ارزشافزوده داخلی و ارزشافزوده خارجی است. ارزشافزوده خارجی در مشارکت پیشین زنجیرههای ارزش جهانی ثبت میشود. ارزشافزوده داخلی نیز ترکیبی از کالاها و خدمات نهایی و کالاها و خدمات واسطهای است بخشی از کالاهای واسطهای صادرشده توسط یک کشور توسط واردکنندگان مستقیم جذب و بخش دیگر توسط آنها مجددا صادر میشود به صادرکننده اصلی یا سایر مقاصد مجموع این فرآیند در مشارکت پسین زنجیره ارزش جهانی ثبت میشود.
شاخص پیچیدگی اقتصادی
با شناسایی جایگاه کشور در زنجیرههای ارزش جهانی این سوال به ذهن خطور خواهد کرد که برای تغییر جایگاه ایران در طول این زنجیرهها روی چه محصولات صادراتی میتوان تمرکز کرد. یکی از رویکردها که میتواند در این زمینه مورد توجه سیاستگذار قرار گیرد، رویکرد پیچیدگی اقتصادی است که هدف آن تمرکز بر صادرات محصولات یا بخشهایی با پیچیدگی بالاتر به عنوان مثال سطح بالاتر دانش مولد است.
روششناسی محاسبه پیچیدگی اقتصادی کشورها با استفاده از تجارت دوجانبه کشورها نخستینبار توسط هاسمن (۲۰۱۳) معرفی شد. بر این اساس پیچیدگی اقتصادی سطح دانش به کار رفته در محصولات تولیدی را در یک کشور نشان میدهد که خود متاثر از عوامل گوناگونی از جمله سطح مهارت نیروی کار است.
میزان پیچیدگی اقتصادی در ایران کمتر از سطح متوسط جهان و برای ترکیه بیش از حد متوسط جهان است. در سال ۲۰۲۱ ایران به لحاظ پیچیدگی اقتصادی در جایگاه ۷۵ در میان ۱۳۳کشور جهان قرار گرفته است. ترکیه نیز در سال مذکور، رتبه چهلم را در میان این کشورها به خود اختصاص داده است. بالاتر بودن پیچیدگی اقتصادی در ترکیه نسبت به ایران به این معناست که این کشور قادر است مقادر بیشتری از دانش را میان شبکههای مردمی برای تولید محصولات متنوع دانش به هم متصل کند. طبیعتا با به کارگیری مقادیر بیشتری از دانش محصولات با ارزشافزوده بالاتر نیز صادر شده و امکان مشارکت پیشین کشورها در زنجیره ارزش جهانی فراهم خواهد شد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد