تکلیف ما با قدرت‌های بزرگ

نادر کریمی جونی
کدخبر: 535782

همان کشورهایی که سال‌ها پیش انقلابی‌نما‌های ایرانی درصدد براندازی آنها بودند و با تحقیر، رهبران آن کشورها را شیوخ مرتجع می‌نامیدند و آنها را آمریکای مزدور توصیف می‌کردند، اکنون به میانجی تبدیل شده‌اند. اکنون چشمان ده‌ها میلیون ایرانی به دست‌ها و زبان آنهاست تا ببینند که آیا بالاخره توافق میان ایران و ایالات‌متحده رخ خواهد داد و بالاخره زخم کهنه و چرک‌کرده دیپلماسی در مورد روابط میان ایالات‌متحده و جمهوری اسلامی ایران، درمان خواهد شد یا نه. جالب است که اگر یک یا دو دهه پیش به مردم ایران می‌گفتند که برای خروج از بحران اعراب می‌خواهند دست ایران را بگیرند و او را از باتلاقی که در آن گرفتار شده نجات دهند، بسیاری از ایرانیان و مخصوصا محافظه‌کاران با تمسخر می‌خندیدند و می‌پرسیدند که از کی تا حالا، پشه به توانایی میانجی‌گری دست یافته و آنقدر توانمند شده که می‌خواهد برای شیر (ایران) واسطه‌گری صلح کند؟

همان موقع برخی تحلیلگران محافظه‌کار در رادیو و تلویزیون حکومتی ظاهر می‌شدند و از فروپاشی و نابودی حتمی کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج‌فاس سخن می‌گفتند. اما اکنون و بعد از گذشت حدود ۲۰ سال، آن کشورها در حال تبدیل‌شدن به اژدهای خاورمیانه هستند، شهر هوش‌مصنوعی ایجاد می‌کنند، هزاران میلیارد دلار قرارداد و تفاهمنامه با ایالات‌متحده، روسیه و چین امضا می‌کنند، رهبران قدرت‌های بزرگ را به خاک خود دعوت می‌کنند و از آنان علیه تمامیت ارضی ایران اعتراف می‌گیرند. در مقابل ایران که برای نابودی آنان شمارش معکوس به راه انداخته بود، اکنون دست به دامان همان‌ها شده تا میان تهران و واشنگتن میانجی‌گری کنند و مشکل بزرگی که سال‌هاست نفس ایران و ایرانی را به شماره انداخته، حل شود. افرادی مانند رائفی‌پور و دیگران تئوریسین‌های محافظه‌کاران و مقامات ریز و درشت کشورمان بودند که در مورد نابود شدن کشورهای دیگر از جمله ایالات‌متحده آمریکا آرزو، پیش‌بینی و پیشگویی می‌کردند. آنان وقتی انگلستان از اتحادیه اروپا جدا شد یا در فرانسه جنبش جلیقه‌زردها یا جنبش‌های اعتراض‌آمیز علیه نظام سلطنتی انگلستان به راه افتاد باز هم برخی سخنرانان و به اصطلاح نظریه‌پردازان جمهوری اسلامی ایران در تریبون‌های رسمی، رادیو تلویزیون دولتی کشورمان و رسانه‌های فیزیکی یا مجازی شروع به پیش‌بینی کردند که این کشورها مسیر نابودی و اضمحلال را طی می‌کنند و فروپاشی آنها حتمی است. اما نه‌فقط آن کشورهای اروپایی که ایالات‌متحده آمریکا هم دچار فروپاشی نشدند حتی کشورهای کوچک‌تر آسیا و غرب آسیا هم که نابودی‌شان حتمی شده بود کماکان به حیات خود ادامه می‌دهند و نشانه‌ای از نابودی‌شان وجود ندارد. در واقع نظریه‌پردازان جمهوری اسلامی که گاهی دیدگاه‌های‌شان را بازتاب می‌دهند، وقتی نتوانستند در عمل بر دشمنان، رقیبان و مخالفان چیره شوند، به این فکر افتادند که به مردم وعده نابودی این کشورها را بدهند.

در این صورت داستان قارون پیش می‌آید. قارون که از اصحاب و قوم حضرت موسی (ع) بود دارای مال و اموالی بود که چند مرد قوی‌هیکل باید کلیدهای خزائن او را حمل می‌کردند و بسیاری از مردم هوادار یا پیرو حضرت موسی(ع) آرزو می‌کردند که اموالی مانند قارون داشته باشند. اما وقتی به اذن خدا زمین قارون را با همه اموالش بلعید، همه گفتند: چه خوب شد که ما قارون نبودیم. مدیران جمهوری اسلامی ایران هم می‌خواهند به وسیله باوراندن نابودی قدرت‌های بزرگ به ایرانیان، به ایشان بگویند چه خوب که ما جزو قدرت‌های بزرگ نیستیم تا مثل قارون نابود شویم.

در این میان اما یک تفاوت و مشکل بزرگ وجود دارد، درباره قارون، اول این ثروتمند متفرعن توسط خداوند مجازات شد و بعد مردم عبرت گرفتند و به اشتباه خود اعتراف کردند ولی در مورد قدرت‌هایی که مقامات یا نظریه‌پردازان جمهوری اسلامی در ایران وعده نابودی‌شان را داده و می‌دهد، نه‌تنها این نابودی اتفاق نیفتاده بلکه شواهد و قرائنی که از این نابودی حکایت کند یا نشانه‌ای از آن داشته باشد وجود ندارد و ایدئولوگ‌های حکومتی می‌خواهند پیش از نابودی، ایرانیان فرض را بر نابودی این قدرت‌ها بگذارند و از اینکه ایران به یکی از قدرت‌ها تبدیل نشده است، خدا را شکر کنند.

سایت خوان