29 - 11 - 2019
توپ در زمین تهران
صلاحالدین هرسنی*
بعد از تنشهای فزایندهای که در روابط این هفتهها و روزهای تهران- واشنگتن جاری بوده است، دونالد ترامپ رییسجمهوری آمریکا در چرخشی ۱۸۰ درجهای اعلام کرد مقامات تهران میتوانند برای مذاکره با او تماس بگیرند. آنگونه که او در اعلام مواضع جدیدش گفته است، واشنگتن میتواند شرایط را برای بازگشت ایران به وضعیت بهتر فراهم کند. البته موضوع تماس با ترامپ از سوی مقامات تهران اولین بار نیست که از زبان ترامپ عنوان میشود. ترامپ در ژوئیه ۲۰۱۸ در دیدار با ولادیمیر پوتین در نشست هلسینکی فنلاند گفته بود: «ایران کشور پنج ماه قبل نیست. آنها دیگر زیاد به دنبال حضور در مدیترانه و کل خاورمیانه نیستند. آنها مشکلات زیادی دارند که میتوانند آن را از طریق توافق با ما راحتتر حل کنند. بنابراین ایرانیها در آینده برای توافق جدید تماس میگیرند، هر چند ممکن است توافقی حاصل شود یا نشود.»حال موضوع تماس مقامات تهران با ترامپ به دنبال سیاست فشار حداکثری و برخی از اقدامات ایذایی اعضای رادیکال کابینه او به فاصله کمتر از یک سال تکرار میشود. واضح و مبرهن است که با تمایلی که ترامپ در تماس مقامات تهران به خود نشان داده است، چه چیزی در ذهن او میگذرد؟ معنی و مفهوم این علاقه ترامپ آن است که با سلسله تحریمهای بیرحمانه و فشارهایی که به طرق مختلف به ایران وارد میکند، قطعا شرایط برای ایران سخت میشود و آنها کار سختی در پیش دارند. لاجرم مقامات تهران در شرایط سخت بیشتر و بهتر به انجام مذاکره آمادگی نشان میدهند. اما از منظر نشانهشناسی این اعلام مواضع جدید ترامپ را میتوان در پاسخ به پیشنهاد دستگاه دیپلماسی ایران برای قبول و انجام مذاکره دانست. اگرچه واشنگتن کمی دیرهنگام و به دنبال یک سلسله اقدامات ایذایی و فشار فزاینده و حداکثری مانند سفر معنادار اخیر پمپئو به بغداد، تحریم پولی و صنایع فلزی به پیشنهاد محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران پاسخ داده است، اما با توجه به نیتی که ترامپ در سر دارد، میتوان آن را به فال نیک گرفت. به این ترتیب و با چنین مواضع صریحی که از سوی ترامپ اعلام شده، میتوان گفت که او حجت را تمام کرده است و برخلاف همه تفسیرهای مضییق هدف او از این فشار حداکثری نه تغییر رژیم، فروپاشی و جنگ بلکه رسیدن به مصالحه از طریق مذاکره است. حال در این شرایط با اعلام مواضع صریح ترامپ، توپ مذاکره در زمین تهران قرار گرفته و با توجه به شرایطی که در منطقه از سوی جریانهای عبری- عربی علیه ایران رقم میخورد و حتی نمیتوان به حمایتهای اروپا در همراهی با ایران در برجام و مناسبات پس از آن امیدی داشت، قبول برای انجام مذاکره نه تنها واجب و سازنده بلکه عین عقلانیت است. البته شرایطی که ایران در آن قرار دارد و برخلاف آنچه گفته میشود، دست خالی نیست و در موضع ضعف قرار ندارد. به واقع دست بالای تهران در قبول مذاکره با واشنگتن تابع شرایطی است که بر وضعیت فعلی حاکم است. در این ارتباط اولا شرایط مذاکره باید منصفانه باشد که تعهد و قول به آن از زبان ترامپ گفته شده است. دوم آنکه تهران میتواند از تجربه پیونگیانگ در نشستهای سنگاپور و هانوی برای رسیدن به معیارهای خود در مذاکره استفاده کند، به این معنی که تن به زیادهخواهیهای پمپئو و بولتون ندهد و از حجم مانعتراشی و بهانههای آنها بکاهد. فراموش نکنیم که همین زیادهخواهی پمپئو بود که کیم جونگ اون رهبر کره شمالی را وادار کرد به ترامپ بگوید برای مذاکره آینده پیونگیانگ- واشنگتن نیاز به حضور پمپئو نیست. سوم آنکه قبول مذاکره از سوی تهران هیچگاه به معنای پذیرش شروط ۱۲گانه پمپئو نیست. تهران میتواند با توجه به عطش و تمایل افراطی ترامپ به مذاکره، شروط مورد نظر خود را مبنا و الگوی عمل مذاکره با واشنگتن قرار دهد و مهمتر از همه آنکه ترامپ خیلی سادهتر و راحتتر از آن است که دربارهاش گفته میشود. ترامپ به جهت آنکه از سیاست خالی است و قطار سیاستش همواره خالی میرود، از او میتوان در میز مذاکره بیشترین امتیازها را گرفت بهگونهای که امکان عقبنشینی و بر هم زدن آن وجود نداشته باشد. در این ارتباط دو مانع میتواند مذاکره را با تعلیق و تاخر مواجه کند؛ اولین مانع در این بین آن است که ترامپ نخواهد به صرف گرفتن عکس یادگاری و تفاخر مقامات تهران را به میز مذاکره بکشاند و این نکتهای است که مقامات تهران و اعضای مذاکرهکننده نباید از آن غافل بمانند. دومین مانع عدم هماهنگی میان ترامپ و اعضای کابینه یا همان تیم B با محوریت بولتون و پمپئو است. در حقیقت این بولتون و پمپئو هستند که سیاست خارجی آمریکای عصر ترامپ را اداره میکنند. به واقع آنها به جهت تندرویهای خود در قیاس با تیم قبلی به محوریت ماتیوس و تیلرسون کمی جلوتر از ترامپ حرکت میکنند. حال تحت این شرایط ایران باید از فرصت به دست آمده بیشترین استفاده را کند چراکه اگر مناقشه تهران- واشنگتن از کنترل خارج شود همان چیزی است که بولتون و پمپئو به دنبال آن هستند. محققا هرگونه برداشت نادرست از فعل و انفعالات و رفتارهای طرف مقابل، میتواند شرایط را برای وضعیت غیرقابل بازگشت فراهم کند. به این ترتیب و با بروز و پیدایی نشانههای ضمنی قبول مذاکره از سوی تهران که با اظهارات مجید تختروانچی نماینده ایران در سازمان ملل مبنی بر آنکه تا چه میزان میتوان امید داشت که ترامپ میز مذاکره را بر هم نزند، شرایط برای تهران و واشنگتن برای رفتن سر میز مذاکره فراهم شده است. حال باید دید که آیا تهران به میز مذاکره میرود یا آنکه اجازه میدهد بولتون و پمپئو منازعه تهران- واشنگتن را در وضعیت بیبازگشت قرار دهند؟
*مدرس علوم سیاسی و روابط بینالملل
S.Harsani.k@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد