یک استاد روابط بین‌الملل در نیواسکول تحلیل کرد؛

توهمات نوبلی ترامپ

گروه بین الملل
کدخبر: 552794
نینا خروشچوا، استاد روابط بین‌الملل، در تحلیلی نوشت که تلاش گستاخانه دونالد ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل طنزآمیز است و تضاد آشکار او با اصول و ارزش‌های این جایزه، احتمال موفقیتش را کم می‌کند.
توهمات نوبلی ترامپ

جهان‌صنعت- نینا ل. خروشچوا، استاد روابط بین‌الملل در نیو اسکول در مقاله‌ای آورده است: به نظر می‌رسد دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات‌متحده طاقت ندارد که باراک اوباما جایزه صلح نوبل دارد و او ندارد اما در حالی که جایزه اوباما زودهنگام بود و تنها چند ماه پس از آغاز به کارش اهدا شد، جایزه ترامپ اگر داده شود، جنبه‌ای طنزآمیز خواهد داشت و جایزه صلح نوبل را به یک لطیفه بدل خواهد کرد.

این موضوع تازه‌ای نیست که افراد برجسته  به‌ویژه مردان جاه‌طلب  برای دریافت جایزه نوبل کمپین راه بیندازند. دانشمندان، اقتصاددانان و حتی شاعران چنین کرده‌اند اما جهان هرگز شاهد کارزاری به این اندازه گستاخانه و دور از واقعیت نبوده که دونالد ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل به راه انداخته است. جایزه صلح نوبل معتبرترین نشان جهانی برای بازگرداندن یا تثبیت صلح است. برندگان آن توسط کمیته‌ای از نروژی‌های برجسته و منصوب پارلمان نروژ انتخاب می‌شوند. به سختی می‌توان تصور کرد که این کمیته به باور ترامپ مبنی بر شایستگی‌اش اعتنایی کند. یکی از دلایل این است که ترامپ در هر فرصتی اروپا- ‌که نروژ هم بخشی از آن است- ‌را تحقیر و خیانت می‌کند. او بارها تهدید کرده که گرینلند، قلمرو خودمختار همسایه نروژ یعنی دانمارک را تصاحب کند و همچنین به دنبال تضعیف پیمان ناتو است (که نروژ نیز عضو آن است). در همین حال، او در برابر دیکتاتوری که مسوول بزرگ‌ترین جنگ زمینی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است، سر خم می‌کند در حالی که با رییس‌جمهور کشور مدافع برخوردی از بالا دارد.

ترامپ به طور کلی حامی دیکتاتورها به نظر می‌رسد. او به‌ تازگی تعرفه‌های سنگینی علیه برزیل وضع کرده است، به‌ عنوان مجازاتی برای تلاش‌های این کشور در جهت پاسخگو کردن رییس‌جمهور سابق خود، ژائیر بولسونارو به دلیل تلاش برای کودتایی الهام‌ گرفته از ترامپ در سال ۲۰۲۲. او همچنین شدیدا از بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی حمایت کرده است؛ حتی در شرایطی که نتانیاهو حمله بی‌رحمانه‌اش به غزه را تشدید کرده و میخ نهایی را بر تابوت توافقات اسلو- ‌مهم‌ترین دستاورد دیپلماتیک نروژ در نیم‌قرن اخیر- ‌کوبیده است. توافقات اسلو هرچند به صراحت از تشکیل دولت فلسطینی در کنار رژیم صهیونیستی حمایت نکردند اما زمینه را برای راه‌حل دو کشوری فراهم آوردند، با ایجاد نهادهای خودگردان فلسطینی در کرانه باختری و غزه. اکنون، فراتر از ویرانی غزه و به ستوه آوردن جمعیت آن، رژیم صهیونیستی پروژه شهرک‌سازی جدیدی را در کرانه باختری تصویب کرده است که عملا تشکیل دولت فلسطینی را غیرممکن خواهد کرد اما ترامپ نه‌تنها از اقدامات نتانیاهو دفاع می‌کند بلکه منتقدان او  از جمله نروژ  را مجازات می‌کند.

رفتار ترامپ در داخل کشور نیز نشان‌دهنده همان بی‌اعتنایی به گفت‌وگو و آشتی است. در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش از رییس ستاد مشترک ارتش، ژنرال مارک میلی پرسید آیا نیروهایی که به واشنگتن‌دی‌سی فراخوانده بود، می‌توانند به معترضان به پا تیراندازی کنند یا نه. امروز، او نیروهای گارد ملی را به شهرهایی اعزام می‌کند که نه نیازی به آنها دارند و نه از حضورشان استقبال می‌کنند، در حالی که پناهجویان، مهاجران قانونی و حتی شهروندان آمریکایی- ‌از جمله کودکان– را بدون روند قانونی بازداشت و اخراج می‌کند. البته، در دنیای ترامپ- ‌جایی که پاسخگویی «شکار جادوگران» نامیده می‌شود، واقعیت‌ها به عنوان تخیل کنار گذاشته می‌شوند و دروغگویی امری دائمی است – هر چیزی ممکن است. پیش‌تر نیز شاهد بوده‌ایم که رهبرانی در سراسر جهان در برابر او کرنش کرده و تسلیم زورگویی‌اش شده‌اند و در واقع او همین حالا هم نامزدی برای نوبل دریافت کرده است. یکی از آنها پاکستان است که چراغ صلح به حساب نمی‌آید‌ و دیگری کامبوج است که توسط همان نوع از دیکتاتورهایی اداره می‌شود که ترامپ تحسین‌شان می‌کند. با این حال کمیته نوبل حتی تظاهرهای مضحک‌تر از آنچه ترامپ عرضه کرده را هم دیده است. در سال‌۱۹۳۹، ۱۲عضو پارلمان سوئد نخست‌وزیر وقت بریتانیا، نویل چمبرلین را به‌خاطر نقش در توافق مونیخ با آدولف هیتلر در سال قبل، نامزد جایزه صلح نوبل کردند. در نهایت کمیته نوبل تصمیم گرفت که آن سال جایزه‌ای اهدا نکند. این تصمیم آینده‌نگرانه بود: توافق چمبرلین که به رژیم نازی چراغ سبز داد تا منطقه سودتنلند چکسلواکی را ضمیمه کند، تنها هیتلر را جسورتر ساخت تا حملات برق‌آسای خود علیه دموکراسی‌های اروپایی دیگر را آغاز کند. جالب آنکه ترامپ گمان می‌کند بهترین شانس او برای کسب نوبل در توافقی «صلح‌جویانه» شبیه مونیخ نهفته است که اوکراین را مجبور به واگذاری بخش‌هایی از سرزمین خود به روسیه کند؛ کشوری که بعید است به چیزی کمتر از تسلط کامل بر اوکراین راضی شود.

برخلاف ترامپ، کمیته نوبل احتمالا جانب مخالفان اقتدارگرایی را خواهد گرفت نه حامیان آن. در سال‌۲۰۱۰، این جایزه را به لیو شیاوبو، فعال زندانی چینی به خاطر «مبارزه طولانی و غیرخشونت‌آمیز برای حقوق بنیادین بشر در چین» اعطا کرد.

مقامات چینی این تصمیم را محکوم کردند و شکافی ماندگار میان چین و نروژ ایجاد شد اما کمیته نوبل به ارزش‌های خود پایبند ماند. اعطای جایزه به ترامپ برای تشویق تجزیه اوکراین پیامی معکوس خواهد فرستاد و حتی می‌تواند رییس‌جمهور چین، شی جین‌پینگ را جسور کند تا به تایوان حمله کند. پس چرا ترامپ اصلا خواستار جایزه صلح نوبل است، با توجه به بی‌اعتنایی آشکارش به اصول (و سختی‌های) صلح‌سازی؟ محتمل‌ترین پاسخ این است که باراک اوباما آن را دارد.

از دروغ‌پراکنی درباره محل تولد اوباما گرفته تا متهم کردن او به خیانت، کینه‌توزی ترامپ نسبت به نخستین رییس‌جمهور سیاه‌پوست آمریکا حد و مرز نمی‌شناسد و با این حال، اوباما یک نوبلیست است و ترامپ- ‌به شکل غیرقابل‌ تحملی- نیست. البته هنوز مشخص نیست دقیقا چرا اوباما این جایزه را گرفت، آن هم تنها چند ماه پس از آغاز ریاست‌جمهوری‌اش در سال ۲۰۰۹، زمانی که تنها دستاورد واقعی‌اش الهام‌بخشی با خطابه‌های پرشور بود. شاید بیشتر به این دلیل پاداش گرفت که شباهتی به سلف خود، جورج دبلیو. بوش نداشت؛ کسی که در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد، براساس ادعای ساختگی مبنی بر داشتن سلاح‌های کشتارجمعی توسط صدام حسین. در حالی که جایزه صلح نوبل اوباما زودهنگام بود، نوبل ترامپ در صورت وقوع، مضحک خواهد بود. اگر او به نحوی موفق شود کمیته نوبل را به دادن جایزه وادار کند، جایزه صلح به یک شوخی بدل خواهد شد.

وب گردی