توسعه تهران چشمه ۱۰هزار ساله را خشک کرد

جهان صنعت– چشمهعلی، رگِ حیات شهر کهن ری و پناهگاه هزارانساله مردمان این سرزمین، امروز در سکوتی تلخ فرو رفته است. سهسال از خشک شدن کامل این میراث ملی میگذرد؛ چشمهای که روزگاری نهتنها منبع آب و طراوت که گرهگاه تمدن، تجارت و هنر بود. اکنون توسعه شتابزده شهری و بیتوجهی به ظرفیتهای محیطی، بسترش را به گودالی خاموش بدل کرده است اما آیا میتوان این تمدن چندهزارساله را احیا کرد؟
«چشمهعلی» در دامنه کوه بیبیشهربانو، با قدمتی که برخی پژوهشها آن را بین ۷ تا ۱۰هزار سال برآورد کردهاند، از مهمترین نمادهای زیست در حاشیه جنوبی تهران است. آب این چشمه در گذشته بهصورت دائمی میجوشید و نقش محوری در زندگی و آیینهای مردم ری داشت؛ از شستوشوی قالی گرفته تا مراسم محلی و گردهماییهای اجتماعی.
با اینحال، در دهههای اخیر دستدرازیهای متعدد به بافت طبیعی و تاریخی این محوطه، از احداث کارخانه سیمان و مسیر اتوبان، تا حفاریهای مترو و بهرهبرداریهای بیرویه از آبهای زیرزمینی، بهتدریج جریان حیاتی آن را تضعیف کرد. نخستین نشانههای افت دِبی در اوایل دهه۹۰ پدیدار شد، سپس در سال۱۳۹۶ برای مدتی چشمه خشک شد و پس از بازگشت نسبی، سرانجام از حدود سهسال پیش بهطور کامل خاموش شد.
کارشناسان دو عامل اصلی را در بروز این وضعیت برجسته میدانند؛ تغییر مسیر و انسداد مجاری طبیعی آب در نتیجه حفاریهای خط۶ مترو و همچنین افت سطح آبهای زیرزمینی بهدلیل خشکسالی و حفر چاههای عمیق. در مقابل مدیران مترو نقش مستقیم تونلزنی در این خشکسالی را رد کرده و کاهش بارش و افت سطح سفرههای زیرزمینی را عامل اصلی این بحران دانستهاند. در کنار این مباحث، مردم محلی و فعالان میراث فرهنگی بارها نسبتبه رها شدن بستر چشمه و تهدیدی که طرحهای عمرانی برای حیات آن ایجاد کردهاند، هشدار دادهاند.
اکنون حوضچههای خالی و بستر خشکشده چشمهعلی نهتنها بهمعنای از دست رفتن یک منبع آبی است بلکه نشانه فرسایش و تحلیلِ حافظه جمعی و بخشی از هویت تاریخی ری است.
اسکندر مختاری، پژوهشگر میراث معماری و شهرسازی، همراه با خبرنگاران ایسنا در بازدید میدانی از محوطه تاریخی چشمهعلی، سرنوشت تلخ این چشمه کهن را بررسی کرد.
در جریان این بازدید از بسترِ کاملا خشک چشمهعلی وی به ایسنا گفت: اینجا یک «مکان ـ خاطره» است یعنی یک مکان خاطرهانگیز اما نه خاطرهای وابسته به یک لحظه یا یک فرد بلکه یادمانی از نسلها و نسلها، از انسانهای عصر نوسنگی در هزارههای دهم، هفتم و ششم پیش از میلاد، تا مردمی که امروز در همین محدوده زندگی میکنند. هرکدام از آنان از این مکان، خاطرهای در دل دارند. چشمهای که امروز خشکیده، نتیجه بیلیاقتی و بیتوجهی ماست. همین چشمه، سرچشمه تمدن کهن ری بود؛ تمدنی که بنابر اسناد، از هزاره هفتم پیش از میلاد آغاز شد، وقتی نخستین جوامع انسانی در کنار همین آب مأوا گرفتند و تمدنی را پایهگذاری کردند که امروز آن را با نام «تمدن چشمهعلی» میشناسیم؛ تمدنی شاخص در پهنه فلات مرکزی ایران که از اواخر نوسنگی تا آغاز عصر آهن در اینجا استمرار یافت.
این کارشناس میراث فرهنگی توضیح داد: تمام این محدودهای که میبینید، روزگاری همان روستا و مجموعهای بود که انسانهای نوسنگی در آن میزیستند؛ آنان بنیانگذاران شهری شدند که بعدها «ری» نام گرفت. در دوران اشکانی و ساسانی و سپس در قرون پس از اسلام، اینجا پیوسته در معرض تپشهای اجتماعی و فرهنگی قرار داشت و این پویش تا امروز ادامه یافته است. تهرانِ امروز نیز در حقیقت وامدار همین سرچشمه است. مختاری با ابراز تاسف و تاثر نسبت به وضعیت فعلی چشمهعلی گفت: بیایید نگاه کنیم؛ میبینید؟ حتی یک قطره آب در آن نمانده. سالهاست که چشمه خشکیده است. این را «توسعه» مینامند؟ توسعهای که چشمهای ۱۰هزارساله، آفریننده تمدن را به خشکی میکشاند و هیچکس مسوولیتش را بر عهده نمیگیرد. نه شورای شهر، نه میراث فرهنگی، نه شهرداری و نه حتی مردم ری که چرا بیتفاوت ماندهاند!؟ چند سال پیش هنوز اینجا برکهای از آب بود. بچهها در حاشیه آن بازی میکردند و فضای شهری در کنار نعمت و برکت طبیعی، زندگی میبخشید. امروز اما این موهبت از میان رفته است. من از این اتفاق عمیقا متاسفم، نمیدانم چه میتوان کرد اما میدانم نباید بیتفاوت بود. همانقدر که نهادهای مسوول باید پاسخگو باشند، ما نیز وظیفه داریم هر کاری از دستمان برمیآید انجام دهیم.
این پژوهشگر میراث معماری با مرور تاریخچه این مکان اظهار کرد: نام این چشمه در متون تاریخی با عنوان «سورن» آمده است. این نام با خاندان سورن یا سورنا پیوند دارد؛ خاندانی نامدار در دوران اشکانیان و نیز ساسانیان که وظیفه قرار دادن تاج بر سر پادشاهان را هنگام مراسم تاجگذاری برعهده داشتند. جایگاه آنان در دربار بهقدری مهم بود که برخی معتقد بودند پس از مقام سلطنت، در رتبه دوم اهمیت قرار داشتند. ازاینرو، چشمهای که بهنام یکی از بزرگان این خاندان نامگذاری شده، نشاندهنده عظمت و شأن والای آنان است. او اضافه کرد: نهری که از این چشمه جاری میشد، «نهر سورن» نام داشت و این نام نیز برگرفته از نام سرداری بود که بارها در تاریخ تکرار شده است. در متون دوره اسلامی، همین نهر را «روده» نیز خواندهاند؛ واژهای که به معنای «رود کوچک» است. در امتداد این نهر، بازاری شکل گرفته بود که «بازار روده» نام داشت و نام خود را از همین نهر گرفته بود. همانگونه که میدانید این ناحیه در طول قرون متمادی، چه در دوران پیش از اسلام و چه در دوران اسلامی، محل حیات شهری و تمدنی بوده است.
مختاری با طرح این پرسش که از چه زمانی نام «چشمهعلی» بر این مکان نهاده شد؟ توضیح داد: پاسخ روشن نیست. تنها چند روایت تاریخی وجود دارد که بیان میکند اسامی پیش از اسلام در این مکان به دلایلی، ناخوشایند تلقی میشده است. از جمله گفتهاند قاتل «یحیی بن زید» هنگامی که به سوی دمشق میرفت، در این مکان شمشیر خود را شستوشو داد و از این رو، نام آن تغییر کرد و به «چشمهعلی» شهرت یافت. این را میتوان مرحله نخست در دگرگونی هویت تاریخی این چشمه دانست.
این پژوهشگر درباره مجموعهای تاریخی که چشمهعلی را در برمیگیرد نیز گفت: نباید تصور کرد اهمیت چشمه تنها به خود آن محدود میشده است. این مکان مجموعهای تاریخی بهشمار میرود. یکی از عناصر مهم آن، کتیبهای است که در دوران فتحعلیشاه بر دیوارهای ایوانمانند آن حجاری شده است. همانطورکه میدانید، فتحعلیشاه قاجار علاقهمند به ساخت کتیبههای سنگی در اطراف تهران بود. نمونهای از این آثار در کوه بیبی شهربانو و تنگه واشی وجود داشت که یکی از آنها از میان رفته اما هنوز بقایای آن پابرجاست. دیگر عنصر این مجموعه، آبگیری است که در مقابل چشمه شکل گرفته بود. نهری از این آبگیر منشعب میشد و باغهای پاییندست را سیراب میکرد. آن محدوده یعنی از حوالی خیابان امروزی به پایین، سراسر باغ بود؛ باغ ظهیرالدوله و دیگر باغهای بزرگ ری. این منطقه در دورهای از تاریخ، محل تجارت و شکوفایی اقتصادی نیز بهشمار میرفت.
او ادامه داد: بخش دیگر مجموعه، صخرهای است که امتداد کوه بیبیشهربانو بهشمار میآید؛ همان جایی که امروز اتوبان
امام علی از آن عبور کرده است. این صخره بخشی از رودخانه دربند را در خود پنهان میکند به گونهای که آب در زیرزمین جریان مییابد و دوباره در محدوده چشمه ظاهر میشود. بالادست چشمه نیز محلی قرار دارد که آب حدود ۱۰۰متر پایینتر ناپدید میشود. افزون بر این، صخره مذکور همواره بهعنوان بخشی از دیوار شهر کهن ری بهشمار میرفت و مرز شمالی شهر را در دوران پیش از اسلام و پس از آن مشخص میکرد. دلیل اصلی این استمرار نیز وجود همین چشمه بود که به درون شهر میریخت و حیات آن را تضمین میکرد. مختاری با بیان اینکه کاربریهای این مکان در دوران متاخر نیز شایان توجه است، اظهار کرد: در تمام عکسهای تاریخیِ سده اخیر میتوان دید که این محل، جایگاه شستوشوی قالی بوده است. قالیشویان تهران، آب جاری این چشمه را میشناختند و قالیها را در آن شستوشو میدادند و بر صخرههای تمیز اطراف آن پهن میکردند تا خشک شود. افزونبر این، تصاویر تاریخی نشان میدهد همواره مردم بهویژه کودکان، در این آب شنا میکردند. بنابراین چشمهعلی نهتنها منبعی حیاتی بلکه مکانی برای تفریح و تفرج نیز بوده است.
این پژوهشگر میراث فرهنگی سپس در نقد فضاسازیهای پیرامون این چشمه کهن که هویت آن را مخدوش کرده است گفت: آنچه امروز در پیرامون چشمه مشاهده میکنیم چون پلکانهای مصنوعی و نردههایی بهشکل سربازان هخامنشی، در حقیقت نشانهای از «ناآگاهی» نسبتبه تاریخ این مکان است. اینجا نظمی طبیعی و ارگانیک داشته اما در طراحیهای جدید با تحمیل نظمی هندسی و بیگانه، ماهیت آن دگرگون شده است. چنین اقداماتی نشان میدهد که ما بهدرستی درنیافتهایم این مکان چه جایگاهی در تاریخ دارد. مختاری درباره تمدنهای باستانی و کاوشهای انجامشده در «چشمهعلی» توضیح داد: براساس پژوهشهای باستانشناسی، سکونت در این ناحیه به اوایل هزاره هفتم و اواخر هزاره هشتم پیش از میلاد بازمیگردد. درواقع اینجا یکی از کهنترین زیستگاههای دوره نوسنگی بوده و تداوم آن تا هزاره پنجم و سپس عصر آهن ادامه یافته است. پس از آن نیز، در دورههای تاریخی اشکانی، ساسانی و اسلامی رونق داشته است. برای نخستینبار در سال۱۹۱۲ میلادی(دوران احمدشاه قاجار) فردی بهنام دمورگان، باستانشناس فرانسویِ موزه لوور، در این محوطه دو فصل کاوش کرد. او و همکارانش از محوطههای باستانی ایران امتیاز حفاری میگرفتند و اشیای ارزشمند را به کشور خود منتقل میکردند. دمورگان دو فصل در اینجا حفاری انجام داد اما آثاری که مدنظرش بود، به دست نیاورد. حدود سالهای۱۹۳۴ و ۱۹۳۵، باستانشناسی آمریکایی به نام «اریک اشمیت» از طرف دانشگاه شیکاگو به ایران آمد و کاوشهایی در این منطقه انجام داد. تصور کنید تمامی فضایی که امروز بهعنوان محوطه باز دیده میشود، در تصاویر تاریخی آکنده از صدها کارگری بود که مشغول کاوش و بیرون آوردن مجموعهای زیستی از دل خاک، متعلق به دوران نوسنگی بودند. نکته جالب آن است که از این کاوشها گزارشهایی موجود و در دسترس نیست.
او ادامه داد: پس از انقلاب در سال۱۳۷۵، آقای دکتر حسن فاضلی نشلی از طرف دانشگاه برادفورد بههمراه استاد خود برای انجام پایاننامه دکترای به این محل آمد و حفاریهایی انجام داد. حدود ۱۰سال بعد نیز حفاری دیگری در اینجا صورت گرفت. هرچند گزارش این کاوشها چندان روشن و مشخص نیست. البته باید دانست که حفاریهای پس از انقلاب بیشتر محدود و در قالب ترانشههای کوچک بودهاند اما حفاریهای دانشگاه شیکاگو در گذشته بسیار وسیع و پرهزینه صورت گرفته بود. از مهمترین یافتههای این محوطه، سفالی است که به «سفال چشمهعلی» شهرت دارد. این سفال قرمزرنگ و دستساز است و به دوران پیش از اختراع چرخ سفالگری بازمیگردد. نقوش هندسی، گیاهی و جانوری بر آن دیده میشود که از زیبایی و ظرافتی شگفتانگیز بهرهمند است. همین ویژگیها سبب شده که سفال «چشمهعلی» بهعنوان شاخصی در تمدنهای پیش از تاریخ فلات مرکزی ایران شناخته شود. تا حدود دودهه پیش، باستانشناسان برای سنجش و نسبتگذاری تمدنهای کهن، لایههای فرهنگی مناطق دیگر را با لایههای اول و دوم چشمهعلی مقایسه میکردند. بعدها با حفاریهای علمیتر در محوطههایی چون سیلک، معیارهای تازهای پدید آمد اما همچنان سفال چشمهعلی بهسبب زیبایی و نقشهای منحصربهفرد خود، جایگاهی ممتاز دارد. اگر به موزه ملی ایران سر بزنید خواهید دید که سفالهای چشمهعلی از حیث رنگ و نقش و زیبایی تفاوتی آشکار با نمونههای دیگر دارند.
این معمار در ادامه به پیدایش و توسعه شهری در این ناحیه اشاره کرد و افزود: شهری که تا امروز آثار و نشانههای آن پابرجاست و پیشینهاش به دوران اشکانیان بازمیگردد؛ حد شمالی شهر بود که بر فراز صخره و باروی مستحکم آن قرار داشت. حد جنوبی تا حوالی دروازه بقعه حضرت عبدالعظیم امتداد مییافت. از سمت غرب، حصار شهر به ناحیه «جوانمرد قصاب» میرسید و از سمت شرق تا «دژ رشکان» ادامه پیدا میکرد. این محدوده در دوران اسلامی گسترش یافت و شهر ری لقب «امّ البلاد» یعنی مادر شهرهای ایرانی را به خود گرفت. چنان اعتباری داشت که حاکم ری در حقیقت اعتباری معادل حاکم ایران داشت و در قلمرو وسیع امپراطوری اسلامی نقشی تعیینکننده ایفا میکرد. اهمیت این شهر تا آنجا بود که در روایات تاریخی آمده است به یزید وعده داده بودند اگر به جنگ امامحسین(ع) برود، فرمانروای ری خواهد شد.
مختاری ادامه داد: ری در دوره اسلامی از محلات متعدد تشکیل میشد و تا زمان هجوم مغولان جایگاهی والا داشت. در قرون چهارم و پنجم هجری، شهر به اوج شکوفایی علمی و فرهنگی رسید. چهرههای بزرگی چون زکریای رازی در این شهر میزیستند. بیمارستانها و کتابخانههای متعددی در آن فعال بود. حتی درباره «صاحب بن عباد»، یکی از اهالی ری گفتهاند کتابخانهاش ۴۰۰بارِ شتر کتاب بوده است. ری در این دوران کانون تولید علم، فرهنگ، صنعت و تجارت بود و ارتباط شرق و غرب عالم اسلام را به هم پیوند میداد. با این حال مجموعهای از حوادث طبیعی و انسانی، سرنوشت ری را دگرگون کرد. در سده ششم و اوایل سده هفتم هجری، نزاعها و درگیریهای داخلی میان مردم شهر شدت یافت. محلات دوازدهگانه ری به حدی با یکدیگر در ستیز بودند که میانشان دیوارهایی بهعنوان حصار کشیده شد تا امنیت هر محله جداگانه حفظ شود. سپس زلزلهای ویرانگر رخ داد و در فاصله سالهای ۶۱۷ تا ۶۲۴ هجری، حمله مغول تیر خلاص را بر پیکر این تمدن زد. شهر خاموش شد و مردم آنجا را ترک کردند. پس از فروپاشی ری، ورامین در دوره ایلخانان مورد توجه حکومت قرار گرفت و بهعنوان جایگزین آن انتخاب شد. در شمال، تهرانِ کنونی بهتدریج با حضور شیعیان رونق یافت و از همانجا روند توسعهاش آغاز شد، تا سرانجام به شهری مهم بدل شد.
پژوهشگر میراث معماری و شهرسازی ادامه داد: با رشد تهران در دورههای واپسین، از جمله در دوران صفویه و سپس در عهد قاجار که تهران پایتخت شد، اهمیت ری همچنان پابرجا بود. این اهمیت هم بهسبب موقعیت جغرافیایی ری در شاهراه فلات مرکزی بود و هم به سبب قداست مذهبی آن. راه ری هم مسیر تجاری بود و هم راه زیارتی؛ مردمان برای زیارت امامزادگان و بهویژه حضرت عبدالعظیم به این شهر میآمدند. همچنین باغها و مزارع ری تامینکننده محصولات کشاورزی پایتخت بودند اما با آغاز دوره صنعتی در ایران، از حدود سال۱۳۰۰ هجری شمسی به بعد، ری به قطب صنعتی تهران تبدیل شد. پیش از آن قطب مذهبی بود اما بعد، صنایع در کنار راههای تجاری و زیارتی شکل گرفتند و حیات تازهای به این منطقه بخشیدند. این حیاتِ مجدد، اگرچه رونق اقتصادی و اجتماعی بههمراه داشت اما بهتدریج سبب محو نشانههای باستانی شد. لایهای تازه از زندگی شهری روی لایههای کهن قرار گرفت. همانگونه که در شوش لایهلایه تمدنها بر هم انباشته شدهاند، در ری نیز هر کجا زمین را بشکافید، با آثار دورهای پیشین مواجه میشوید تا آنجا که به بقایای دوران بسیار کهن میرسید.
مختاری گفت: البته نشانهها هنوز تا اندازهای باقی است. اگر بگویم اینجا سرشار از نشانههای تاریخی است، گزاف نگفتهام. از دوره پیش از تاریخ، همین چشمهعلی و تمدن باستانی پیرامون آن را داریم که به چشم میآید و میتوان آن را دید. از دوره ساسانی آثار فراوانی باقی مانده است، استودانهایی در کوه بیبی شهربانو و مکانهای مقدس که نشان از باورهای دینی آن دوران دارند. همچنین قلعهها و دژهایی در پاییندست و آتشکدهای که وجودش گواهی دیگر بر حیات مذهبی آن عصر است. افزونبر این، دیواری که از اینجا آغاز میشود، امتداد مییابد و تا رشکان ادامه پیدا میکند، خود بخشی از همان میراث ساسانی است. از دوره اسلامی نیز نشانههای پرشماری بهجا مانده است. شهری با مساجد جامع متعدد زیرا فرق و مذاهب مختلف اسلامی در اینجا سکونت داشتند، جایگاه دقیق یکی از این مساجد جامع، در پایین دژ رشکان مشخص است. برجهای آرامگاهی نیز از یادگارهای این دوران بهشمار میروند که برج طغرل شاخصترین و شناختهشدهترین آنهاست. همچنین مجموعه حضرت عبدالعظیم حسنی، با قدمتی بازگشتپذیر به قرون چهارم و پنجم هجری و نیز امامزاده عبدالله، از جمله نشانههای آشکار استمرار حیات شهری در این سرزمین است.
منبع: ایسنا